عنصر تحقیق و پژوهش در همه جا به صورت یک اصل در مجموعه کارها باید مورد توجه قرار گیرد(مقام معظم رهبری ) / اگر ژرف یابی و پژوهش نباشد، نتیجه اش یک جا ایستادن، درجازدن و با دنیای پیرامون خود بیگانه تر شدن است.(مقام معظم رهبری ) / بدون ژرف یابی در هیچ مقوله ای نمی توان به هدفهای والا دست یافت.(مقام معظم رهبری ) / کارهای پژوهشی حوزه باید بتواند منظومه کاملی را به وجود بیاورد تا همه نیازهایی را که حوزه متصدی آن است، و بدان اهتمام دارد پوشش دهد.(مقام معظم رهبری )
صفحه اول فصلنامه علمی تخصصی محفل شماره یازدهم یادداشت نياز بشر به دين در کتاب، سنت و عقل/آيت الله ---
.:: نیاز بشر به دین در کتاب، سنت و عقل ::.
فصل اول
مخفی نماند که نیاز انسان به امر دین، ضروریٌ بالعقل و الفطره خواهد بود؛ ولهذا امر مذکور، عقلاً و نقلاً، ثبوتاً و اثباتاً به اتفاق جمیع عقلای عالم، از ضروریات حیاتی بشر در دنیا و آخرت می باشد و از جهات متعدد، وابستگی ضروری بشر دارای اهمیت خواهد بود. اولاً عقل، مستقّلاً به معنای مذکور حکم می کند؛ بدین صورت که اگر انسان بخواهد به سعادت دارَین (دنیا و آخرت) و حیات طیّبه نائل گردد، لاجرم باید خود را مقیّد به دستورها و قوانین و حدود الهیه که مجموع آن ها را دین می نامند، بنماید و این تقیّد، بشر را به سوی مقصد متعال معنوی که همان معرفت الله است، منتهی خواهد کرد: «یا أیها الإنسان إنّک کادح إلی ربّک کدحاً فملاقیه» (إنشقاق:6). وابستگی مذکور، موجب وارستگی از جمیع قیود و بندهای مادی و نفسانی و صفات مهلکه خواهد شد و از اوضح واضحات است که بشر بدون دین قطعاً در مسیر توحّش، سبوعیت و جاهلیت (اعم از کهنه و مدرن) قرار خواهد گرفت؛ همان گونه که خداوند متعال در قرآن کریم، سوره مبارکه بقره، آیه شریفه 217 فرموده است: «و من یرتدّ منکم عن دینه فیمت و هو کافر فأولئک حبطت أعمالهم فی الدنیا و الآخره و أولئک أصحاب النار هم فیها خالدون»؛ «و اگر کسی از شما از آئین و دینش برگردد، در حالی که کافر است، بمیرد، پس چنین کسانی از اعمال شایستگان در دنیا و آخرت تباه گردیده و اهل آتش بوده و در آن هم ماندگار خواهند بود».
ثانیاً نیاز بشر به دین، امری فطری و تکوینی خواهد بود؛ همان گونه که در قرآن کریم فرمود: «فطره الله التی فطر الناس علیها» (روم:30)؛ ولذا یکی از ادلّه ثبوت توحید را علمای کلام، «برهان فطری» بیان فرمودند؛ زیرا که انسان، بالفطره این وابستگی را دارد و در وجود او نهادینه شده است. شهادت باستان شناسان و جامعه شناسان در مهد اعصار، گواه بر این مدعاست؛ بدین معنی که همه انسان ها حتی در دوران سنگی و پارینه سنگی و انسان های اولیه و بدوی، فطرتاً مقیّد به پرستش معبودانی بوده و هستند؛ حال در مصداق معبود، دچار اشتباهاتی شده اند؛ لذا عده ای معبود خود را بت های سنگی یا چوبی یا آتش و ستاره و حتی گاو و گوساله قرار داده اند. به هر حال، آحاد بشر نوعاً احساس نیاز به خدا، بالفطره در وجودشان بروز و ظهور کرده و هنوز هم در همه مناطق این کره خاکی، مطلب مذکور به طور متشتّت استمرار دارد. تمّ الکلام بالنسبه إلی الاستدلال بالعقل و الفطره و بقی لنا مطلب آخر بالنسبه إلی الکتاب و السنه فتأمّل جیّداً.
فصل دوم
چون عقلاً و شرعاً و نقلاً و فطرتاً ضرورت نیاز به دین، چه ثبوتاً و اثباتاً و به طور مشروح، به عنوان امری لازم ثابت گردید، باید به نکته دیگری بپردازیم و آن، این که بعد از ظهور دین مقدس اسلام که ناسخ همه ادیان آسمانی دیگر (اعم از یهودی، نصرانی و...) و مکمّل همه ادیان است، تدیّن بدان، منجی بشریت خواهد بود و لاغیر. فرمود: «إنّ الدین عند الله الإسلام» (آل عمران:19). اگر کسی غیر از اسلام، دینی را بپذیرد، در دنیا و آخرت، خسران خواهد دید؛ همان گونه که فرمود: «و من یبتغ غیر الإسلام دیناً فلن یقبل منه» (آل عمران:85)؛ «و کسی که غیر از اسلام، دینی را بپذیرد، هرگز از او قبول نخواهد شد.»
خداوند تعالی در قرآن کریم، شرایطی را به دینداران توصیه فرموده تا موجب تکمیل دینشان شود؛ از جمله: «دین پایدار و مستقیم»؛ «فأقم وجهک للدین القیّم» (روم:43). پس شرط اول، پایداری و استقامت در دین است. پس قوام، شرط است. دیگر آن که فرمود: «ألا لللّه الدین الخالص» (زمر:3)؛ خداوند متعال، از متدیّن خواسته است دینی را اختیار کند که خالص و مجرّد از هرگونه اعوجاج بوده و از هر ناخالصی؛ مثل ریا و سایر رذائل، خالی باشد. پس دین خالص نیز شرط است. و دیگر، شرط توحید است؛ می فرماید «فأقم وجهک للدین حنیفاً» (روم:43)؛ «به دینی که یکتاپرستی و توحید (اعم از ذاتی، صفاتی، عبادی و افعالی) را همراه داشته باشد، روی آورید»؛ یعنی همان دینی که پرچم دارانی؛ مثل ابراهیم خلیلع و سایر انبیای الهی و پیامبر خاتمص، منادی آن بوده اند. پس تدیّن به دینی با شروط مذکور؛ یعنی توأم با یکتاپرستی و خلوص و قوام، مطلوب درگاه حق خواهد بود.
فصل سوم
در روایاتی که از اهل بیت وارد شده است، ایشان تنها طریق منحصربه فرد را تقیّد به دین، آن هم با شرایط مطلوب و ویژه، بیان فرموده اند؛ از جمله: عن أبی جعفرع: «سلامه الدین و صحه البدن خیر من المال» (کلینی، ج2: 216)؛ و عن الصادقع: «مجالسه اهل الدین شرف الدنیا و الآخره» (کلینی، ج1: 39)؛ و عن أبی جعفرع: «الکمال کلّ الکمال التفقّه فی الدین و الصبر علی النائبه و تقدیر المعیشه» (مجلسی، ج78: 172)؛ و عن علیع: «خیارکم الذین إذا نُظر إلیهم ذُکر الله» (کلینی، ج2: 225).
اگر انسان بخواهد بداند که آیا دینش به حد کمال رسیده یا نه، باید به علائمی خود را منطبق نماید. در روایتی از حضرت علیع وارد شده است که فرمود: «إن لأهل الدین علامات یعرفون بها: صدق الحدیث و أداء الامانه و الوفاء بالعهد و صله الرحم و رحمت الضعفاء... و حسن الظن و سعه الخلق و اتّباع العلم و ما یتقرب إلی الله عزّوجل» (کلینی، ج2: 239).
فصل چهارم
دین می تواند به وسیله عدالت تکوینی و تشریعی و به عبارت دیگر، ارائه الطریق و إیصال إلی المطلوب، همان گونه که حکما فرموده اند، بشر را رهنمون باشد. در ابتدا بیان گردید که انسان، بالفطره دین پذیر است؛ چون دارای فطرت خداشناسی است. پس این، همان عدالت تکوینی است که بالفطره و العقل باشد. دیگری، عدالت تشریعی است که به وسیله انبیای عظام صورت می گیرد: «لقد أرسلنا رسلنا بالبیّنات و أنزلنا معهم الکتاب و المیزان لیقوم الناس بالقسط» (حدید:25).
از خداوند تعالی درخواست می کنیم عافیت در دین و دنیا و آخرت به ما مرحمت فرماید. یا ولیّ العافیه أسئلک العافیه عافیه الدین و الدنیا و الآخره.
کتابنامه
* قرآن کریم.
1. کلینی، محمد بن یعقوب. (1407)، الکافی، تصحیح و تحقیق: علی اکبر غفاری و محمد آخوندی، تهران: دارالکتب الإسلامیه.
2. مجلسی، محمدباقر. (1404ق)، بحار الأنوار الجامعه لدرر أخبار الأئمه الأطهار ، بیروت: مؤسسه الوفاء.
آیت الله---

نقشه سایت :: sitemap