عنصر تحقیق و پژوهش در همه جا به صورت یک اصل در مجموعه کارها باید مورد توجه قرار گیرد(مقام معظم رهبری ) / اگر ژرف یابی و پژوهش نباشد، نتیجه اش یک جا ایستادن، درجازدن و با دنیای پیرامون خود بیگانه تر شدن است.(مقام معظم رهبری ) / بدون ژرف یابی در هیچ مقوله ای نمی توان به هدفهای والا دست یافت.(مقام معظم رهبری ) / کارهای پژوهشی حوزه باید بتواند منظومه کاملی را به وجود بیاورد تا همه نیازهایی را که حوزه متصدی آن است، و بدان اهتمام دارد پوشش دهد.(مقام معظم رهبری )
.:: فتنه ::.
از دیدگاه آیات، روایات و بیانات مقام معظم رهبری


چکیده
این نوشتار درصدد است با استفاده از آیات کریمه، احادیث معصومین b ، منابع تاریخی و بیانات راهگشای مقام معظم رهبری به باز‌خوانی فتنه‌شناسی بپردازد تا ابعاد فتنه در جامعه اسلامی روشن‌تر گردد.
فتنه در بررسی‌های لغوی به معنای ناهماهنگی توأم با اضطراب و تشویش است؛ اما در اصطلاح سیاسی آن، حالت غبارآلودگی همراه با ابهام است که در آن فضا، شناخت حق از باطل و دوست از دشمن، سخت است که این امر در طول تاریخ زندگی بشر، یکی از شیوه‌های نادرست برای پیش برد اهداف باطل بوده است.
کلیدواژه
فتنه، بدعت، روشنگری، امتحان، بصیرت

مقدمه:
حوزههای فتنه وآزمایش در قرآن کریم بیشتر در امور مادی و علقههای دنیوی ذکر شده است؛ اما کلام الهی در آیات متعددی، فتنه انگیزیهای اجتماعی را یادآور شده است. دوران زندگی حضرات معصومین(علیهم السلام) نیز خالی از این فتنه انگیزیها نبود. ائمه هداه (علیهم السلام) به مقابله با انواع فتنهها برخاستند و در راه شناساندن حق از باطل، شهادت را به جان خریدند. در کلام معصومین (علیهم السلام)، فتنه به معانی مختلف آن به کار رفته است که یکی از محسوس ترین معانی آن، امتحانات گروهی و فتنههای اجتماعی میباشد. با دقت در عنوان فتنه در بیان حضرات معصومین(علیهم السلام)، تفاوتی آشکار بین کلام حضرت علی(ع) و سایر ائمّه خواهیم یافت که این ناشی از شدت غبار موجود در فضای خاص دوران آن حضرت میباشد. فتنه صفین، فتنه جمل و فتنه خوارج از این قبیل میباشد.

مفهوم شناسی فتنه1
مفهوم لغوی

معانی مختلفی برای کلمه فتنه میتوان یافت که از آن جمله میتوان به معانی: آزمودن- گمراه کردن- اختلاف کردن مردم در رای و تدبیر اشاره کرد. (معین، 1362)؛ اما فتنه در اصل کلمهای است عربی که از جهت ساختار، مصدر باب فَتَنَ یَفتِنُ میباشد که معانی نظیر: الإبتلاء، الإمتحان، المحنه، مایُمتَحن به برای آن ذکر شده است. (ابن منظور، 1418: 178) . آن چیزی مصداق فتنه قرار میگیرد که موجب ناهماهنگی همراه با اضطراب و تشویش باشد.2 (مصطفوی، 1430: 9/23)در نهایت با در نظر گرفتن تعابیر فوق میتوان «فتنه را به امتحان تعبیر کرد»3 (العسکری، (بیتا) : 244)

مفهوم اصطلاحی:
در اصطلاح علوم سیاسی میتوان فتنه را اینگونه تعریف کرد:
«فتنه حالت غبارآلودگی است، یعنی افراد همدیگر را نمیشناسند، فتنه که فرو نشست آن وقت آدم صفوف را میبیند که چه کسی به زمین افتاده و چه کسی خودش را سالم نگه داشته است».4 (خامنهای، 1389: 109)

بررسی فتنه در آیات قرآن کریم
{الم * أَحَسِبَ النَّاسُ أَن یُترْكُواْ أَن یَقُولُواْ ءَامَنَّا وَ هُمْ لَا یُفْتَنُونَ * وَ لَقَدْ فَتَنَّا الَّذِینَ مِن قَبْلِهِمْ }(عنکبوت/3-1)
«الف، لام ، میم * آیا مردم چنین پنداشتند به صرف اینکه گفتند ما ایمان آوردیم رها شوند و بر این دعوی هیچ امتحانشان نکنند * و ما امتهایی را که پیش از اینان بودند به امتحان آزمایش آوردیم».
محسوسترین معنایی را که برای فتنه در قرآن کریم مییابیم در آیه شریفه {یَوْمَ هُمْ عَلَى النَّارِ یُفْتَنُونَ}(ذاریات/51) است؛ یعنی به عنوان عذاب انسانهایی روی آتش گداخته میشوند. از این میتوان دریافت که وقتی چیزی را روی آتش، داغ میکنند حرکت اضطرابی در آن پیدا میشود، بنابراین بعدها فتنه را در موارد اضطراب به کار بردند.
محوریت معنای کلمه فتنه در قرآن کریم امتحان است. و در معانی دیگر بالعرض استعمال شده است که به چند نمونه آن اشاره میکنیم:
کفر: {الْفِتْنَهُ أَكْبرُ مِنَ الْقَتْلِ}(بقره/217)
عذاب الهی:{ جَعَلَ فِتْنَهَ النَّاسِ كَعَذَابِ الله‏}(عنکبوت/29)
ابتلا بر اثر بلا: {وَ لَقَدْ فَتَنَّا الَّذِینَ مِن قَبْلِهِم‏}(عنکبوت/3)
قتل: {إِنْ خِفْتُمْ أَن یَفْتِنَكُمُ}(نسا/101)(روحی و فیاض بخش، 1429: 408)

حوزه های آزمایش در قرآن کریم
قرآن کریم، دنیا را جایگاه امتحان و دگرگونیها معرفی میکند:
{الَّذِى خَلَقَ الْمَوْتَ وَ الحَْیَوهَ لِیَبْلُوَكُمْ أَیُّكمُ‏ْ أَحْسَنُ عَمَلًا وَ هُوَ الْعَزِیزُ الْغَفُور}(ملک/67)
حوزههای آزمایش سه دسته اند:
امور مادی: بخشی از موارد آزمایشی که در قرآن بیان شده مربوط به امور مادی است. مانند {وَ لَنَبْلُوَنَّكُم بِشىَ‏ْءٍ مِّنَ الخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِّنَ الْأَمْوَالِ وَ الْأَنفُسِ وَ الثَّمَرَاتِ وَ بَشِّرِ الصَّابرِینَ}(بقره/155)خوف، نا امنی، گرسنگی، از دست دادن زن و فرزند، از جمله آنها هستند.
امور فکری و عقیدتی: وسواسات و القاءات شیاطین درباره امور عقیدتی، وسیله برای آزمایش قرار میگیرد. {لِّیَجْعَلَ مَا یُلْقِى الشَّیْطَانُ فِتْنَه}(حج/53)5 همه شبهات و تشکیک هایی که برای تضعیف عقاید دینی القاء میشود و مطالبی که به طور دائم از رسانههای خارجی منتشر میگردند، همه در این بخش قرار میگیرند. اینها فتنههای دینی، فکری و اعتقادی هستند.
فتنه های اجتماعی: برخی فتنهها به امور اجتماعی مربوط هستند {لَوْ لَا نُزِّلَ هَذَا الْقُرْءَانُ عَلىَ‏ رَجُلٍ مِّنَ الْقَرْیَتَینْ‏ِ عَظِیم‏}(زخرف/43و31)6 مشرکان میگویند: اگر خدا میخواست پیغمبر بفرستد، چرا شخص بزرگ ثروتمند و باسواد نفرستاد. فتنههای اجتماعی که موجب گمراهی انسانهای فراوانی شده و گاه نسلهایی را هدف قرار دادهاند (مصباح یزدی، 1390: 42)
در قرآن کریم، دستور پرهیز از این نوع فتنه ها آمده است:
{وَ اتَّقُوا فِتْنَهً لا تُصِیبَنَّ الَّذِینَ ظَلَمُوا مِنْكُمْ خَاصَّهً وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ شَدِیدُ الْعِقابِ}(انفال/25) علامه طباطبایی ذیل این آیه مینویسد: «منظور از آیه شریفه، فتنهای است که تمامی افراد امّت بایستی درصدد دفع آن برآیند و با امر به معروف و نهی از منکر از شعله ور شدن آتش آن جلوگیری بعمل آورند؛ بنابراین برگشت معنای آیه به تحذیر تمامی مسلمانان از اختلافات خواهد بود. چون این گونه اختلافات باعث چنددستگی و تشتّت در میان مسلمین خواهد بود و معلوم میشود هر دسته که غالب شود، زمام امور را در دست خواهد گرفت و یقینا این غلبه، غلبه فساد است نه غلبه کلمه حق. این فتنه مختص به یک دسته یعنی دسته ستمکاران است، ولیکن اثر سوء آن دامن گیر همه شده و در اثر اختلاف، همه جامعه دچار تلخ کامی میشوند. (طباطبایی، 1387؛ 9/63)

فتنه در کلام معصومین (علیهم السلام)
با جستجو در گفتار حضرات معصومین(علیهم السلام) با معانی گوناگون لفظ فتنه از جمله: تشویش و اضطراب آشنا میشویم.
پیامبر به حادثهای که بعد از ایشان رخ خواهد داد اشاره کرده و میفرماید:
«پس از من فتنههایی همچون پارههای شب امتم را فرا میپوشاند، چنان که آدمی بر اثر آنها شب مومن باشد و روز کافر و روز مومن باشد و شب کافر، مردمانی دین خود را به اندک متاعی از دنیا میفروشند. » (کنزالاعمال،1382: 664)
حضرت از آیندهای خبر میدهد که خواص به خاطر هوای نفس و زیادهطلبی در مساله انتخاب زمامداری دچار لغزش شده و مردود میشوند؛ تالی فاسد این رد شدن در امتحان این شد که مردانی امکان حکومت، ریاست و زعامت پیدا کردند که صلاحیت این سمت و منصب را نداشتند.
حضرت علی(ع) می فرماید:
«در این احوال بودیم که منافقان رفتند و فرمانروایی پیغمبر را از ما گرفته و به دیگری سپردند، پس بخدا سوگند برای این کار چشمها و دلهای ما باهم گریست و سینهها تنگ و خراشیده شد و جانهای ما به لب آمد. (شیخ مفید، 1383: 1/347).
حضرت امام جعفر صادق(ع) درباره حکمت و روند اینگونه فتنهها چنین میفرماید:
«بهخدا آنچه بدان چشم میکشید واقع نشود، مگر آنگاه که غربال شوید. بهخدا به آنچه به سوی آن چشم میکشید واقع نشود مگر آنگاه که در بوته آزمایش گداخته شوید.» (کلینی، 1365: 1/170).

فتنه از منظر حضرت علی (ع)
در این بخش به بررسی موضوع فتنه در کلام حضرت علی (ع) پرداخته میشود:

الف: خطبه 50
«إِنَّمَا بَدْءُ وُقُوعِ الْفِتَنِ أَهْوَاءٌ تُتَّبَعُ وَ أَحْكَامٌ تُبْتَدَعُ یُخَالَفُ فِیهَا كِتَابُ اللَّهِ وَ یَتَوَلَّى عَلَیْهَا رِجَالٌ رِجَالًا عَلَى غَیْرِ دِینِ اللَّهِ»
سرچشمه و علت اصلی پیدایش فتنه را میتوان در پیروی از هواپرستیها، هوسها و بدعتها دانست که فرمود: «ِنَّمَا بَدْءُ وُقُوعِ الْفِتَنِ أَهْوَاءٌ تُتَّبَعُ وَ أَحْكَامٌ تُبْتَدَعُ یُخالَفُ فِیها کِتاب الله7» آغازگر فتنهها پیروی از هوی و هوسها و بدعتهایی است که با کتاب خدا مخالفت دارد؛ در واقع در آنجایی که افراد سود جو و سرکش با تحریفها و تفسیرهای غلط به دنبال منافع و اهداف خود هستند، به سراغ آن میروند. چنانچه در روایتی آمده است: «عن ابی عبدالله قال: حُبُّ الدُّنْیَا رَأْسُ كُلِّ خَطِیئَه» (شیخ صدوق، 1403: 1/ 25)
مؤلف کتاب پیام امیرالمؤمنین (ع)، درباره پیدایش فتنه مینویسد:
«فتنه آن زمان شروع میشود که فزون طلبیها آشکار گردد و قوانین الهی در مسیر مطامع شخصی تحریف شود. حق و عدالت زیر پا بماند و افراد و گروهها وظایف الهی خود را فراموش کنند و به بدعتها روی آوردند.» (مکارم شیرازی، 1379: 2 / 562)
میتوان علت اصلی و مقدم در پیدایش فتنه را بدعت گذاریها خواند، یعنی اول بدعتها صورت میگیرد و سپس فتنه برای پوشاندن آن قرار میگیرد، علامه جعفری میفرمایند:
«پس از آنکه بدعتهایی در یک جامعه به وسیله هواها و خودپرستیها بروز کرد، نوبت ظهور فتنهها و آشوبها فرا میرسد، زیرا طبیعی است که بدعتها هر اندازه هم ماهرانه و عوام فریبانه به اجتماع عرضه شوند بالاخره با متن واقعیات دین که با قرآن محوری و حفظ سنت و فعالیت عقول سالم پاکان جامعه برای خردمندان جامعه تثبیت شده است، ناهماهنگ و ناسازگار گشته، موجب بروز آراء و عقاید و تاویلات و تفسیرات شخص میگردد و شعلههای فتنه و آشوب زبانه میکشد و گروهبندیها شروع میشود. (جعفری،1366: 10/ 108)
سیاست مداران، ظالمان و فرعونیان عالم این عمل را یکی از اصول همیشگی خود قرار داده اند و برای پیش برد اهداف خود همیشه، حق را با باطل آمیختهاند تا حق مشتبه شده و ملتها را در مسیر خودکامگیهای خود قرار دهند. چنان که در قرآن کریم درباره فرعون آمده است: ﴿فَاستَخَفَّ قَوْمَهُ فَأَطَاعُوهُ إِنَّهُمْ كاَنُواْ قَوْمًا فَاسِقِین﴾ (زخرف/54) فرعون با شستشوی مغزی قوم خود در مصر، آنان را سبک و تهی مغز کرد تا توان بدست آوردن جزم علمی وجزم عملی نداشته باشند؛ آنگاه بر آنان مسلط شد. (جوادی آملی، 1381: 120) - این در حالی است که تاریخ همیشه نشان داده که هر چند برای مدتی به اهداف خود رسیدهاند، ولی ملتها همیشه آگاه گشته و دست آنها را خوانده و تمامی نقشههایشان را خنثی کردهاند، همان طور که علی (ع) فرمود:«و للباطل جوله» (تمیمیآمدی، 1366: 71)؛ از برای باطل جولانی هست. و بعد همان طور که حضرت اشاره کردهاند: «فَلَوْ أَنَّ الْبَاطِلَ خَلَصَ مِنْ مِزَاجِ الْحَقِّ لَمْ یَخْفَ عَلَى الْمُرْتَادِینَ وَ لَوْ أَنَّ الْحَقَّ خَلَصَ مِنْ لَبْسِ الْبَاطِلِ انْقَطَعَتْ عَنْهُ أَلْسُنُ الْمُعَانِدِینَ» اگر باطل از آمیختن با حق جدا میگردید. بر کسانی که طالب حقند پوشیده نمیماند، و اگر حق از آمیزه باطل پاک و خالص میشد زبان دشمنان و معاندان از آن قطع میگردید. اگر باطل به صورت اصلش نمایان شود بر همگان آشکار است و خریدار ندارد، و از طرفی اگر حق بصورت اصلش نمایان شود برای معاندان و فتنه گران جایی برای کار نمیماند. رهبرانقلاب علت این امر را اینگونه بیان میکنند:
«دشمنان ملت از شفاف بودن فضا ناراحتند؛ فضاى شفاف را برنمیتابند؛ فضاى غبارآلود را میخواهند...» (مقام معظم رهبری، 1368)
«اگر حق به طور واضح در مقابل مردم آشکار و ظاهر بشود، کسی نمیتواند زبان علیه حق باز کند، اگر باطل هم خودش را به طور آشکار نشان بدهد، مردم به سمت باطل نخواهند رفت. «وَ لَكِنْ یُؤْخَذُ مِنْ هَذَا ضِغْثٌ وَ مِنْ هَذَا ضِغْثٌ فَیُمْزَجَانِ» آن کسانی که مردم را میخواهند گمراه بکنند، ممزوج میکنند، آن وقت نتجه این میشود که {فَهُنَالِكَ یَسْتَوْلِی الشَّیْطَانُ عَلَى أَوْلِیَائِهِ} حق برای طرفداران حق هم مشتبه میشوند (خامنهای، 1389: 111)
حضرت امیر (ع) در جایی دیگر میفرمایند: «انّما سُمّیَت الشبهَهُ شُبههً لأنَّها تشبِّه الحق» (دشتی، 1405: خطبه38) نام شبهه را از این جهت شبهه گذاشتند که شباهت به حق دارد.
پس در فضای فتنه، عدهای با آن همراه میشوند و عدهای با آن مخالفت میکنند، از این رو میتوان مخاطبین فتنه را به سه دسته تقسیم کرد:
گروه اول: بنا بر فرموده حضرت: «وَ یَنْجُو الَّذِینَ سَبَقَتْ لَهُمْ مِنَ اللَّهِ الْحُسْنى». کسانی که مشمول رحمت خدا بودهاند از آن نجات مییابند، گروهی که حق طلبند این گروه چون شامل رحمت الهیاند و از مومنان و متقین و مخلصیناند، لذا امر بر آنان مشتبه نشده و دارای بصیرتاند و مسیر درست را تشخیص میدهند.
گروه دوم: به علت هویپرستی، بیاعتقادی و سستی در انجام دادن دستورهای الهی، به دنبال فرصتی هستند تا از باطل دفاع کنند و به سمت آن بروند، با پای خود در دام شیطان قرار میگیرند. که حضرت آنان را اینگونه خطاب میکنند: «وَ یَتَوَلَّى عَلَیْهَا رِجَالٌ رِجَالًا عَلَى غَیْرِ دِینِ اللَّهِ».
گروه سوم: عوام مردم را شامل میشوند، که ساده لوح و بیبصیرتاند و با قرار گرفتن در فضای فتنه، ناخود آگاه به سمت آن میروند، و لگام خود را در اختیار فتنهگران قرار میدهند. این گروه غالبا پس از پایان یافتن فتنه و آشکار شدن حق، به سمت حق بازگشته و از عمل کرد خود نادم و پشیمانند «مَنْ نَصَرَ الْبَاطِلَ نَدِم» (تمیمی آمدی، 1366: 71) هر كه باطل را یاری کند پشیمان گردد.

ب: خطبه 93
«إِنَّ الْفِتَنَ إِذَا أَقْبَلَتْ شَبَّهَتْ وَ إِذَا أَدْبَرَتْ نَبَّهَتْ یُنْكَرْنَ مُقْبِلَاتٍ وَ یُعْرَفْنَ مُدْبِرَاتٍ یَحُمْنَ حَوْمَ الرِّیَاحِ یُصِبْنَ بَلَداً وَ یُخْطِئْنَ بَلَداً أَلَا وَ إِنَّ أَخْوَفَ الْفِتَنِ عِنْدِی عَلَیْكُمْ فِتْنَهُ بَنِی أُمَیَّه»8
دو اصل و قانون کلی در فتنه جریان دارد:
- اصل اول: وقتی فتنه میآید خود را به صورت حق نمایان میکند، افکار و عقاید جامعه را تحت تاثیر قرار میدهد و خود را به عنوان حق محض معرفی میکند، تا کسی به آن شک نکند، چرا که باطل را با حق آمیخته است. حضرت امیر (ع) موضوع را اینگونه بیان میکنند: «إِنَّ الْفِتَنَ إِذَا أَقْبَلَتْ شَبَّهَتْ»؛ فتنه چون روی آورد حق و باطل را مشتبه میکند، «یُنْكَرْنَ مُقْبِلَاتٍ وَ یُعْرَفْنَ مُدْبِرَاتٍ»؛ چون روی آورند ناشناختهاند و چون روی برگردانند شناخته میشوند؛ یعنی فضای فتنه چنان غبار آلود و تاریک است و چنان بر مردم تاثیر گذاشته است که تا روی برنگردانند حقیقت آن آشکار نمیشود.
- اصل دوم: فتنه همیشه به آرامی پیش میرود و در طول زمان است که مردم را فریب میدهد، و نیاز به مقدمه چینی و برنامهریزی دارد تا بتواند مردم را به سمت خود بکشد.
با توجه به این دو اصل، درک این جمله برای ما بیشتر میشود که حضرت فرمود: «مَنْ نَامَ لَمْ یُنَمْ عَنْهُ»9 اگر ما اینجا بخوابیم، جبهه دشمن پشت سنگر خودش معلوم نیست خواب رفته باشد، او بیدار است و علیه ما توطئه خواهد كرد.
«وَ إِذَا أَدْبَرَتْ نَبَّهَتْ»؛ و چون برگردد و تمام شود، متنبه میکند موضوع دیگری که حضرت علی (ع)در این جمله بیان میکند، این است که پس از رویگردانی فتنه مردم متنبه میشوند، یعنی وقتی فتنهای میآید و فضای جامعه را تیره و تار میکند، و مردم را از مسیر اصلی دور میکند، هنگامی که پشت میکند آشکار میشود و مردم به اشتباه خود پی میبرند و متوجه میشوند که به بیراهه رفته اند. امام صادق درباره فتنه میفرمایند: «تَمَنَّوُا الفِتنَهَ؛ فَفیها هَلاکُ الجَبابِرَهِ و طَهارَهُ العَرضِ مِنَ الفَسَقَهِ»؛ آرزومند فتنه باشید؛ زیرا فتنه موجب نابودی ستمگران و پاک شدن زمین از فاسقان است. (محمدی ریشهری، 1384؛ 4526) در ادامه فتنه را به گردباد تشبیه میکنند «یَحُمْنَ حَوْمَ الرِّیَاحِ»؛ فتنهها مانند گردبادها میچرخند. «چون گردبادها بر اثر وزش دو جبهه قوی باد در دو جهت مخالف، پیدا میشود، یعنی دو جبهه مخالف در هم میپیچند و به گرد هم میگردند و گردباد را به وجود میآوردند؛ فتنهها نیز بیشتر از اختلافات بر میخیزد؛ آنگاه که دو جناح بیفکر و بیمطالعه، بیرحمانه به جان هم میافتند، فضای جامعه را تیره و تار میسازند.» (مکارم شیرازی، 1379: 4 / 236)
فتنه، جبهه حق و باطل را چنان به هم میآمیزد، که گاهی شخصیتهای بزرگ اجتماعی، سیاسی، علمی و دینی قوه تشخیص خود را از دست میدهند و آنان را بر زمین میکوبد و به همراه خود میکشاند. که نمونههای آن در تاریخ کم نیست. البته جوامع و ملتها مختلف هستند: {یُصِبْنَ بَلَداً وَ یُخْطِئْنَ بَلَداً}؛ فتنهها به شهری میرسند و به شهری نمیرسند. ممکن است فتنهای جامعهای را درهم کوبد، ولی همان فتنه در جامعهای دیگر هیچ تاثیری نداشته باشد. پس میتوان ملتها را به دو دسته تقسیم کرد:
الف: جامعهای که آگاه و با بصیرت عمل میکند و در تندبادهای فتنه راسخ و استوار میمانند و از جای خود تکان نمیخورد، در روایت نیز نقل شده است:
«الْعَالِمُ بِزَمَانِهِ لَا تَهْجُمُ عَلَیْهِ اللَّوَابِسُ» (شیخ مفید، 1413: 356). «كسى كه زمانه را می شناسد، یعنى وقتى اوضاع و احوال محیط خود و محیط پیرامونىاش و محیط جهان را می داند و می فهمد جریان هاى گوناگون جهانى كىهایند، كجایند، اهدافشان چیست، چه جور با هم مواجه میشوند، دچار اشتباه نمی شود؛ در قضایاى گوناگون، قضاوت اشتباه نمیكند و دچار اشتباه نمیشود. (مقام معظم رهبری، 1390)
ب: «جامعه ای که به راحتی در مقابل تند بادها عنان اختیار را از دست داده و با آن همراه میشود، اینان مردمانى هستند كه روابط آنها با یكدیگر نه براساس رحم و مروّت و انصاف و اخلاقِ خوب كه بر مبناى سودجویى تنظیم شده است. یكى، دیگرى را تا وقتى قبول و تحمّل مىكند كه با منافع او سازگار باشد. اگر سازگار نبود، حاضر است او را نابود كند و از بین ببرد. این هم یك نوع جامعه است. این جامعه، جامعهى جاهلى مىشود. (مقام معظم رهبری، 1373)

ج: خطبه 151
- «ثُمَّ إِنَّكُمْ مَعْشَرَ الْعَرَبِ أَغْرَاضُ بَلَایَا قَدِ اقْتَرَبَتْ فَاتَّقُوا سَكَرَاتِ النِّعْمَهِ وَ احْذَرُوا بَوَائِقَ النِّقْمَهِ وَ تَثَبَّتُوا فِی قَتَامِ الْعِشْوَهِ»10
از جمله عواملی که باعث میشود یک جامعه در دام فتنه قرار بگیرد،غرق شدن در نعمات الهی و عیش و نوش بی اندازه است. وقتی انسان از مسیر واقعی که ذکر و بندگی خداوند است خارج شود، بدیهی است که از واقعیت دنیای اطراف خود غافل شده و دچار فتنهها میشود. حضرت امیرالمومنین(ع) میفرمایند: «فَاتَّقُوا سَكَرَاتِ النِّعْمَهِ»؛ از مستی در نعمتها بپرهیزید. در صحیفه سجادیه هم میبینیم که حضرت فرمودهاند «المال الفتون»11 که شرح آن را از زبان مقام معظم رهبری بیان میکنیم:
«ببینید امام سجاد (ع) در آن دعاى مرزدارانِ صحیفه سجادیه، كه به مرزداران و سربازان و مجاهدان جبهه دعا میكند، از جمله دعاهایش این است كه پروردگارا! یاد مال فتون را از دل اینها ببر. این تعبیر «فتون»؛ فتنهانگیز، فقط در مورد مال در این دعا بهكار رفته؛ المال الفتون. مال، فتنهانگیز است.» (مقام معظم رهبری، 1387)
حضرت امیر (ع) در ادامه میفرمایند: «وَ احْذَرُوا بَوَائِقَ النِّقْمَهِ»؛ از بلاهایی که کیفر اعمال شماست بر حذر باشید. حضرت در این کلام بیان میکنند، که یکی از بلاهایی که خداوند برای یک امت نازل میکند، فتنه است. در کتب مختلف بلاهایی را که بر یک امت فرستاده میشود، معمولا زلزله، سیل، طوفان و مشابه این موارد ذکر میکنند. در حالی که حضرت فتنه را که هم بر عقاید و اصول زندگی افراد و هم بر مادیات و ظواهر زندگی اثر میگذارد را از بلایای الهی میشمارند، یعنی فتنه همانند بلاهای جانی هلاک کننده است. از جمله مواردی که در فضای غبار آلود فتنه، برای کسانی که قادر به تشخیص حق از باطل نیستند تجویز میشود، این است که تحرکی نکنند و در جای خود ثابت بمانند، چرا که دارای چراغ بصیرت نیستند و توانایی شناخت راه را ندارند، پس احتمال اینکه با اهل باطل همراهی کنند زیاد است. حضرت به این افراد اینگونه توصیه میفرمایند: «وَ تَثَبَّتُوا فِی قَتَامِ الْعِشْوَهِ»
و در ادامه این چنین میفرمایند: «وَ اعْوِجَاجِ الْفِتْنَهِ عِنْدَ طُلُوعِ جَنِینِهَا وَ ظُهُورِ كَمِینِهَا وَ انْتِصَابِ قُطْبِهَا وَ مَدَارِ رَحَاهَا» پیچیدگی فتنه به هنگام تولد نوزادش آشکار میشود و باطن آن ظاهر میگردد، قطب و محور آن بر جای خود قرار میگیرد و آسیاب آن به حرکت در میآید، به هوش باشید و با احتیاط گام بردارید.
حضرت در اینجا فتنه را هم به تولد نوزاد تشبیه میکنند که بدون خبر و ناگهانی در جامعه رخ نماید و هم به آسیابی تشبیه میکنند که اول قطب و محورش را قرار میدهند و بعد سنگش را، یعنی اول بنا و پایه ی آن را قرار میدهند و بعد به مرور زمان در جامعه شکل میگیرد. ایشان اضافه میکنند: «تَبْدَأُ فِی مَدَارِجَ خَفِیَّهٍ وَ تَئُولُ إِلَى فَظَاعَهٍ جَلِیَّهٍ شِبَابُهَا كَشِبَابِ الْغُلَامِ وَ آثَارُهَا كَآثَارِ السِّلَامِ»: فتنهها کم کم از مراحل ناپیدا شروع به حرکت میکنند و سرانجام بهصورت خطرناک آشکار میشوند، رشد آنها همچون رشد جوانان سریع است و آثارشان بر پیکر جامعه - همچون آثار سنگها سخت و محکم است.
در ادامه در رابطه با سردمداران فتنه سخن میگویند و سه خصوصیت آنان را ذکر میکند:
اول: اینان در مسیر فتنه متفق اند و برنامههای یکسانی را برای رسیدن به اهداف اجرا میکنند،و چون با یکدیگر هماهنگ هستند به نتایج و آثار شومی دست پیدا میکنند. {یَتَوَارَثُهَا الظَّلَمَهُ بِالْعُهُودِ أَوَّلُهُمْ قَائِدٌ لِآخِرِهِمْ وَ آخِرُهُمْ مُقْتَدٍ بِأَوَّلِهِمْ}.

دوم: اینان در این مسیر از یکدیگر سبقت گرفته و به دنبال برتری بر یکدیگر هستند، و هر یک به دیگری ستم کرده و تعرض میکند، به واقع در ظاهر بایکدیگر متحداند ولی چون در مسیر شیطانی قدم نهادهاند بهطور طبیعی به دنبال پیشی گرفتن از همدیگر، و تسلط و رهبری بر خویشان یکدیگرند و به قول حضرت امیر (ع): «تنافسون فی دنیا دنیّه و یتکالبون علی جیفه مریحه»

سوم: روشن است که حاصل این نزاع اختلاف بین آنهاست، و سرانجام موجب می شود تا از یکدیگر بیزاری جسته و از هم دور شوند، چرا که همه از روی هوای نفس بر این مسیر قدم نهاده اند و هر یک به دنبال منفعت خود می باشند. «و عن قلیل یتبرأ التابع من المتبوع و القائد من المقود فیتزایلون بالبغضاء و یتلاعنون عند اللقاء»
بعضی از شارحان نهج البلاغه جمله «و یتلاعنون عند اللقاء» را اشاره به «لقاء الله» و روز قیامت می دانند، همانگونه که در قرآن می فرمایند: «اذ تبرّأ الذین اتبعوا من الذین اتبعوا و رأوا العذاب و تقطّعت بهم الاسباب» (بقره/166) در آن هنگام رهبران گمراه و گمراه کننده از پیروان بیزاری می جویند و کیفر خود را مشاهده می کنند و دستشان از همه جا کوتاه می شود. (مکارم شیرازی، 1379: 27/6)

نتیجه:
فتنه حالت غبار آلودگی است که در جوامع بشری پدید می آید و موجب آزمایش و محک انسان هاست. برای اینکه فتنه شناخته شود و انسان ها بتوانند به خوبی از آزمایش های ناشی از آن سربلند بیرون آیند باید ملاکها و ویژگی های آن را شناخت. در این جهت، مراجعه به معصومین (ع) و انسان هایی که متصل به آن ذوات مقدسه هستند، می تواند راه گشا باشد.

پی‌نوشت:
1- فتنه: به کسر الفاء و سکون التاء و کسر النون.
2- هو ما یوجب اختالاً مع اضطراب فما اوجب هذین الأمرین فهو فتنه و لها مصادیق کالأموال و الاولاد و الإختلاف الآراء....
3- إن الفتنه اشد الإختبار و أبلغه و أصله عرض الذهب علی النار لتبین صلاحه من فساده.
4- «به حتم شما را می‌آزماییم به چیزی از ترس و گرسنگی و کاسته شدن از دارایی‌ها و جان‌ها و فرزندان».
5- «تا آنچه را شیطان القا می‌کند ابزار آزمودنی قرار دهند».
6- «چرا قرآن بر بزرگ فردی از این دو شهر فرود نیامده‌است».
7- ر.ک: نهج‌البلاغه، خطبه 50.
8- ر.ک: نهج‌البلاغه، خطبه 93.
9- ر.ک: نهج البلاغه، نامه 62 .
10- ر.ک: نهج‌البلاغه، خطبه 151.
11- ر.ک: الصحیفه السجادیه، دعای27 .

منابع
*قرآن کریم
1- آمدی ، عبد الواحد ،(2010م)، غرر الحکم و درر الکلم، بی‌جا. ‌
2- العسکری، ابو هلال،(بی​تا) الفروق اللغویه ، بیروت: دار الکتب العلمیه، چ دوم.
3- بسطانی، بطرس، (بی​تا)، دایره المعارف قاموس عام لکل فن و مطلب، بیروت: دار المعرفه.
4- خامنه‌ای، سید علی،( 1388) امانت داران عاشورا، تهران : موسسه فرهنگی قدر ولایت، چ هشتم .
5- ــــــــــــــــــ (1389‌)، بصیرت و اسقامت، تهران: مؤسسه جهادی، چ اول. ‌
6- ــــــــــــــــــ (1389) وظایف در شرایط فتنه ، تهران: موسسه فرهنگی قدر ولایت، چ اول‌
7- جعفری ، محمد تقی، (1361) ، ترجمه و تفسیر نهج البلاغه، تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامی، چ اول.
8- حسن منتظری.(1386)، آشنایی اجمالی با صحیفه سجادیه، قم، اندیشه قم.
9- دشتی ،محمد، (1405ق) ، المعجم المفهرس لالفاظ نهج البلاغه ، قم: نشر اسلامی .
10- روحی، محمد و ‌ فیاض بخش،محمدتقی (1429ق) تفسیر مفردات القرآن فی ترتیب لغات مجمع البیان و المیزان ، تهران: احیاء کتب، چ اول.
11-سعادت‌پرور، علی،(1388)، پاسداران حریم عشق،تهران: احیاء کتب، چ اول.
12- سید رضی (1386) نهج البلاغه ،ترجمه محمد دشتی،تهران:پیام عدالت، چ پنجم.
13- شیخ مفید، (1383)، الارشاد فی معرفه حجج الله علی العباد، تهران: دفتر فرهنگ نشر اسلامی، چ ششم.
14- شیخ کلینی(1362) اصول کافی، تهران، اسلامیه، چ دوم.
15- طبری، ابی جعفر محمد بن جریر (1407ق) تاریخ الامم و الملوک، بیروت: دار الفکر، چ1.
16- طباطبایی، محمد حسین،(بی​تا) ،المیزان فی تفسیر القرآن، تهران:دارالکتیب الاسلامی، چ 7.
17- علامه مجلسی(1404) بحار الانوار - بیروت : مؤسسه الوفاء - چ اول.
18- عمید، حسن (1346)فرهنگ تاریخ و جغرافیا، تهران:علمی - چ اول.
19- مکارم شیرازی، ناصر (1381)پیام امام امیر المومنین g، تهران:دارالکتب الاسلامیه، چ اول.
20- مصطفوی، حسن (1430) التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، بیروت:دارالکتب العلمیه .
21- محمدی ری شهری ، محمد (1382) دانشنامه امیرالمومنین، قم: دار الحدیث، چ اول.
22- مصباح یزدی ، محمد تقی (1390) طوفان فتنه و کشتی بصیرت، قم: موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی - چ اول.
23- معین - محمد (1362) فرهنگ فارسی - تهران : امیر کبیر، چ پنجم.
24- عبد الباقی ، محمد فؤاد (1386)،المعجم المفهرس لالفاظ القرآن الکریم، تهران، اندیشه اسلامی، چاپ پانزدهم.
25- محمدی ری شهری، محمد (1384) میزان الحکمه، قم، دار الحدیث چ پنجم.

نقشه سایت :: sitemap