عنصر تحقیق و پژوهش در همه جا به صورت یک اصل در مجموعه کارها باید مورد توجه قرار گیرد(مقام معظم رهبری ) / اگر ژرف یابی و پژوهش نباشد، نتیجه اش یک جا ایستادن، درجازدن و با دنیای پیرامون خود بیگانه تر شدن است.(مقام معظم رهبری ) / بدون ژرف یابی در هیچ مقوله ای نمی توان به هدفهای والا دست یافت.(مقام معظم رهبری ) / کارهای پژوهشی حوزه باید بتواند منظومه کاملی را به وجود بیاورد تا همه نیازهایی را که حوزه متصدی آن است، و بدان اهتمام دارد پوشش دهد.(مقام معظم رهبری )
.:: مسئله محوری؛ مهمترین مؤلّفه پژوهش ::.



برگزاری جشنوارههای علمی از نوع جشنواره حکیم ذوفنون، علامه شعرانی، فینفسه اقدامی مبارك است؛ بزرگمردی كه از استوانههای علمی زمان خود بود و استقلال نظرش در حوزههای گوناگون علمی (بهویژه در حوزه تفسیر قرآن) در كنار کشف شاخههای مختلف علمی با بررسیهای تخصّصی مشهور است. چنین جشنوارههایی اگر مداوم باشند، علاوه بر معرّفی اساطین و بزرگان علم و فرهنگ مملكت و آثار و خدمات ایشان، باعث روزآمد شدن سطح دانش و افزایش تجربه اساتید پژوهشگر، تبادل نظرات علمی در باب مباحث جدید میان ایشان، و به طور كلّی ایجاد انگیزه در میان حوزیان برای گسترش فعالیتهای پژوهشی میشود و چراغ راهی برای افقهای پیش روی طلاب جوان میگردد.


با این حال باید توجّه داشت كه اگر چنین جشنوارههایی صرفاً برای تجلیل از این بزرگان و بزرگداشت نام و یاد ایشان برگزار شوند، تأثیر درخور و عمیقی در متن جامعه نخواهند داشت؛ مگر آنكه آراء و اندیشههای ایشان و بزرگان دیگر، با هدف تولید و نوآوری و اندیشهورزی، مورد سنجش و ارزیابی قرار بگیرد. اگر چنین نشود، اینگونه جشنوارهها نیز همسرنوشت با بسیاری از همایشها و جشنوارههای دیگر، دچار آفت كلیشه و تقلید و تكرار خواهند شد.


محورهای اعلامشده در فراخوان جشنواره، خطوط و چارچوبهای آن را جهتدهی و تعیین میكند. هرچند بخش ناچیزی از كم و كاستیهای كیفی برخی از مقالات، ممكن است ناشی از محدودیت این موضوعات اعلام شده در فراخوان باشد، اما بخش عمده این موضوع به كیفیت سوژهپردازی و نوآوری میزان خلاقیت پژوهشگران محترم مربوط میشود. حوزههای علمیه با پیشینهای افزون بر هزار سال، همواره با توجه به اقتضائات و نیازهای زمانه، خدمات بینظیر و بیبدیلی در علوم مختلف ارائه کردهاند و امروز هم باید در حوزه پژوهش، نیازها و اقتضائات جدید و موضوعات نو را بشناسند و با روی آوردن به حوزههای نوین علمی و خلاقیتهای فکری، از اشتغال صِرف به موضوعات کهنه و تکراری و سنتیِ صِرف بپرهیزند.


پژوهشگران محترم در كنار مطالعات سنتی، باید بیشترِ همّ خود را مصروف مسائل و مباحث کاربردی و عینی و انضمامی کنند تا فرصت و هزینه آنان در كارهای بینتیجه و بیثمر هدر نرود؛ مثلاً از جمله نیازها و مسائل مبتلابه زمانه ما، ضرورت نگاهی نو به قرآن برای بررسی حدود و ثغور فقه، اخلاق، فرهنگ و... است؛ یا مثلاً در حوزه فقه، جای خالی مباحثی در حوزه فلسفه فقه و ارتباط آن با مباحث قبض و بسط شریعت، نسبت فقه و قانون، نسبت فقه و سبک زندگی، نسبت فقه و اخلاق، فقه رسانه و موضوعاتی از این دست، در مقالات جشنواره احساس میشد.


موضوع برخی از مقالات هرچند معطوف به برخی نیازها و شبهات زمانه است، اما در واقع هیچ نقد و نظر جدیدی در آن به چشم نمیخورد و فاقد ارزش پژوهشی بود؛ مثلاً برخی مقالات به شبهاتی پرداخته بودند که حول یک موضوع، طیّ دو سه دهه قبل در جامعه، مطرح و در افکار و اذهان مردم جا افتاده و چندین جلد کتاب در باب آنها تألیف شده است و نگارندگان بیهیچ افزونه و نقد و نظر جدّی، تلخیصی از آن را گرد آورده بودند. از پژوهشگران حوزوی كه به نوعی مدافعان دین نیز محسوب میشوند، انتظار میرود كه پیش از انتشار و تثبیت شبهه یا مسئلهای در جامعه، آن را شناسایی کنند و با فرصتشناسی در تولید علم و نظریهپردازی، پاسخی معقول و منطقی بدان بدهند.


بیتوجّهی به نیازهای جامعه و مراکز علمی در پژوهش، از سویی موجب از میان رفتن هزینهها و فرصتهاست و از سوی دیگر باعث میشود تا این دست كارها با درگیر شدن در حواشی بیثمر، اصالت خود را از دست بدهند و رنگ و بوی تصنّع و تکلّف به خود گیرند. بنابراین، مقالات باید در هر موضوعی، با توجّه به نیازهای زمانه سامان یابند و پژوهشگران باید بهخصوص به مطالعات تطبیقی و میانرشتهای بپردازند و در این مسیر، با روشهای تخصّصیِ تحقیق در علوم مختلف آشنا باشند.


برای به ثمر نشستن پژوهش، مشخّص بودن مسئله و تحدید موضوع، شرط است تا مجال تحلیل و نقد و بررسی و رسیدن به نتیجه محصَّل و نو را برای پژوهشگر فراهم كند؛ كلّی بودن موضوع و نامشخّص بودن مسئله، فرصت نوآوری و خلاقیت را از محقق سلب میكند. از دیگر آسیبهای مهمی كه بسیاری از مقالات پژوهشی در حوزههای علمیه بدان مبتلا هستند، خلط دو مقوله پژوهش و تبلیغ است. همچنانكه گفته شد مسئلهمحوری، مهمترین مؤلّفه پژوهش است و با توجّه به اینکه حوزههای علمیه از دیرباز، رسالت تبلیغ و ترویج دین را بر عهده داشتهاند، در بسیاری از مقالات، خلط بین این دو مقوله، بدون در نظر گرفتن اقتضائات و ادبیات آنها مشاهده میشود كه باید با دقّت و مطالعه، تفاوت این دو حوزه بازشناسی گردد.


یكی از مهمترین اصول پژوهش و شاید اصل بنیادین آن، كه مراعات آن بهخصوص در پژوهشهای حوزوی ضروری به نظر میرسد، این است كه پژوهشگر باید واقعاً دغدغه حقیقت داشته باشد و در تحقیق خود، به دنبال تأیید یك سلسله مفروضات نباشد. همچنین نقد و بررسی آرای دیگران باید دقیق، صادقانه و منصفانه صورت گیرد؛ بهخصوص جشنوارههایی از نوع جشنواره علامه شعرانی كه مختصّ اساتید است، بهترین محمل برای آموختن شیوه نقد و بهخصوص جرأت نقد منصفانه بزرگان به طلاب جوان است تا خلاقیت آنان، برای نقد و نظر، تحتالشعاع نبوغ فكری بزرگان قرار نگیرد. از دیگر ملزومات مهم پژوهش در حوزههای علمیه كه متأسفانه بسیار مغفول واقع شده، رعایت جدّی مسائل نگارشی و ویرایشی (چه صوری و چه زبانی و چه محتوایی) در تحقیقات است.


گاه میبینیم پژوهشگران حوزوی و دانشگاهی گرچه با هم تعاملاتی دارند، اما در عمل و چنانکه باید و شاید، پژوهشهای یکدیگر را چندان به رسمیت نمیشناسند. پژوهشگران حوزوی علاوه بر استفاده از پژوهشهای متقن دانشگاهی، باید برای تكمیل و غنای تحقیق خود، از پژوهشهای صورت گرفته در جوامع دیگر نیز استفاده کنند و در این مسیر البته نیازمند آشنایی با زبانهای خارجی هستند؛ بهویژه در موضوعات و مسائلی که تمام یا بخشی از آنها متعلّق به اندیشمندان خارجی است.


یکی از مشکلات مهمی که در برخی از مقالات پژوهشی به چشم میخورد، بیتوجّهی به سیر تاریخی مسائل (از فقه و اصول گرفته تا فلسفه و کلام و...) است. با توجّه به آنکه صبغه اصلی بسیاری از مباحث علمیِ مطرحشده، تاریخی است، توجّه به تقدّم و تأخّر تاریخی و سیر تطوّر یک مفهوم یا نظریه، بسیار مهم است، که بیتوجّهی به این مسئله، مانع فهم درست مسئله میشود. این مسئله در پژوهشهای حوزوی نیازمند، توجه جدی است.


هرچند برگزاری جشنوارههای پژوهشی از نوع جشنواره علامه شعرانی، در نوع خود اقدامی مفید و ارزشمند است، اما واقعیت آن است كه مثمر ثمر بودن پژوهشهای حوزوی و خلق آثار مفید و نظریهپردازی در حوزههای مختلف علمی از سوی حوزویان، منوط به اسباب و عوامل مهمتری؛ چون تأمین حداقلیِ هزینههای زندگی، نیازهای سختافزاری و فضای مناسب تحقیق است و نمیتوان توقع داشت که با چنین جشنوارههایی در چند دوره، بتوان به آن نقطه آرمانی در پژوهشهای حوزوی رسید.


فی‌‌الجمله باید گفت سامان گرفتن پژوهش، چه در حوزه وچه در دانشگاه، مستلزم اصلاح خلأهای مدیریتی و اجرایی و طرز تلقّی مسئولان و دولتمردان از كلّیت موضوع «فرهنگ» است و بهخصوص منوط به فهم این مسئله مهم است كه فرهنگ (كه پژوهش علمی، یكی از اجزای آن است)، نباید دستنشانده سیاست شده و در ذیل آن تعریف شود و گاه و بیگاه دستاویز جناحبازیهای سیاسی قرار گیرد.


یونس تسلیمی