عنصر تحقیق و پژوهش در همه جا به صورت یک اصل در مجموعه کارها باید مورد توجه قرار گیرد(مقام معظم رهبری ) / اگر ژرف یابی و پژوهش نباشد، نتیجه اش یک جا ایستادن، درجازدن و با دنیای پیرامون خود بیگانه تر شدن است.(مقام معظم رهبری ) / بدون ژرف یابی در هیچ مقوله ای نمی توان به هدفهای والا دست یافت.(مقام معظم رهبری ) / کارهای پژوهشی حوزه باید بتواند منظومه کاملی را به وجود بیاورد تا همه نیازهایی را که حوزه متصدی آن است، و بدان اهتمام دارد پوشش دهد.(مقام معظم رهبری )
.:: تحول و تطور علم اصول ::.
« مصطفی باهوش - طلبه سطح دو »
چکیده:
بحث در این مقاله پیرامون تحول و تطور علم اصول فقه می باشد. دوره ی اول تحول و تطور (دوره ی تاسیس)در مقاله ای مستقل به طبع رسیده است و در این مقاله وارد دوره ی دوم تحول وتطورعلم اصول فقه(دوره ی تکامل)خواهیم شد.در ضرورت پرداختن به موضوع مقاله همین بس است که کسانی که نوآموز در علم اصول هستند باید علم تاریخچه اصول وتحول وتطورش را یاد بگیرند. تا در هنگام آموزش علم اصول با اشراف و عمیق به مسائل نگاه کنند و بدین ترتیب شخصیت علمی دانشمندان دانش اصول را بشناسند.و به نوع تفکراصولیین هر دوره شناخت پیدا کنند. ودر نهایت با شناخت کامل نسبت به اراء ونظرات ونقد انان وارد علم اصول شوند ودراین مقاله از اهمیت تاریخچه علم اصول وتطور ان توسط شخصیت علمی شیخ مفید و سید مرتضی (ره) بحث می کند .

کلید واژه:
تحول علم اصول فقه،تاریخ علم اصول فقه،سید مرتضی،شیخ طوسی،شیخ مفید، مجتهد مقلد، مجتهد مجدد

مقدمه

سپاس برای خداوند بخشنده و مهربانی است که برای بندگانش قوانینی را اعطاء فرمود. و علماء نام آن قوانین را فقه گذاردند. و برای فهم فقه ،علمی به نام اصول فقه ابداع کردند. و از غیبت کبری تا ظهور حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) باید خود احکام شریعت را از منابع استخراج بکنند. باشد که رستگار شوند.
در اهمیت کار مورد پژوهش اینکه پرداختن به علم اصول فقه بدون یادگیری تاریخ علم اصول و تحول و تطورش کار را برای متعلم علم اصول فقه مشکل خواهد کرد. متعلمی که علم اصول فقه را می خواند باید با علماء آن علم آشنایی داشته باشد تا تفکرات آنها را بشناسد. و بداند آنها در چه دوره ای با چه عقیده ای آن نظرات را داشته اند. و علت دیدگاههای مختلف در علم اصول را بشناسد تا به رای آن دانشمند اصولی با همان زاویه ی دید خودش بنگرد و علت اختلاف رای علماء مختلف نیز دانسته شود. در تاریخچه علم اصول و تحول و تطورش میتوان تحول ها و رکود ها و نزول هارا مشا هده کرد و نحو ه ی ایجاد تحول را از علماء متحول فرا گرفت.
این مقاله در قسمت هائی تنظیم شده است. درشروع مقاله اهمیت تاریخچه علم اصول و تحول و تطورش بررسی میشود. فرق بین علماء تحول گر و علماء استمرارگر گفته می شود. سپس با بررسی اندیشه های شیخ مفید و سید مرتضی پایان می یابد.و در انتهای مقاله این مطلب بررسی میشود که چگونه شیخ مفید و سید مرتضی سردمدار و طلایه دار تحول و تطور علم اصول شده اند.
اهمیت تطور و تاریخچه علم اصول
در این مقاله از تطور وتحول علم اصول بحث می گردد وهمچنین مقاله حاضر نگاهی به تاریخچه علم اصول می نمایدکه علم اصول چگونه به سمت تکامل پیش رفته است وبه صورت امروزی مدون گشته است و مقصداین مقاله معرفی تطور و تحول علم اصول در اعصار مختلف میباشد . و بصورت کلی در این مقاله سعی بر اینست جایگاه متفکرین دانش اصول که تاثیر بسزائی در تکامل ان داشته اند تبیین گردد.وبایسته است به نکته ای اشاره شودوان اینکه دراین مجال بررسی افکاروتاثیرتمامی دانشمندان دانش اصول از حوصله بحث خارج است زیراچنین جامع، بررسی نمودن موونه ای کثیر می طلبد .درامر تطورشایسته است نکاتی مانند،نگرش به مسائل دانش اصول،نوع تفکردانشمندان علم اصول،فضای حاکم برجامعه شیعی، هویدا شدن کاربرددانش اصول وتفکیک ان از علوم دیگر وارزشگذاری مسائل ان بعنوان دانش مستقل و....در نظر گرفته شودودراین گذرنیاز مبرم به تهیه تاریخچه تدوین دانش اصول می باشد.زیرابه نظرمی رسد تطوروتاریخچه علم اصول لازم و ملزوم همدیگر می باشند و تاریخچه مقدمه تطور است
شهید صدر(ره) صاحب حلقات الاصول در مقدمه ی کتاب (المعالم الجدیده للاصول) فرموده است: ((بایسته است تاریخچه علم اصول بخاطراهمیتش درمتون اموزشی جهت استفاده طلاب گنجانده شود .وبدین طریق طلاب مبتدی با نوع بینش وشخصیت مجتهدین اصولی اشنا گشته ونسبت به فهم وتحلیل قول صحیح به درک واقع ونفس الامر برسند.
سید محمد کاظم روحانی )در کتاب تاریخ علم اصول( دانش اصول را بسان یک نهال غرس شده درحال نمو فرض می نماید که در طول اعصار مختلف رشد کرده است و اگر محصلین اصول با دیدگاهی که شامل تطور وتاریخچه است به این دانش نگاه نمایند خواهند فهمید چه اشخاصی در علم اصول تحولاتی بوجود آورده ودر ان سهیم اند ووبطور کلی در تمام علوم اگر اشراف به تطوروتاریخچه باشد قضیه همین گونه می گردد به عنوان مثال نیوتن فیزیکدان معروف می گوید :علت اینکه من افق های دور دست علم را یافتم بدین دلیل بود که بر شاخ های غولهای بزرگی همچون ارشمیدس نشسته بودم و ازآنجا نظاره می کردم. لذا محصلین اصول بایسته است علاوه بر اسماءعلمای بزرگی چون ابن جنید ،شیخ طوسی،شیخ مفید،سید مرتضی و... نسبت به عصر زندگی آنان اطلاع جامع داشته و از فضای علمی آن دوره مطلع باشند تا به کارکردوکار بردمفاهیم متون وتفکرات متحولین اصول قطع نمایند .پس به نظر می رسد وجود کتاب مستقل در مدارس دینی به نام (تطوروتاریخچه علم اصول) ضروری است که بعنوان پیش نیاز دانش اصول شهیدصدربر ان تاکید داشته اندوبرخی از علمای اصول معاصرمانندایت الله رشا ددر کتاب (مقدمه دیگر)قائل به جایگاه ویژه فلسفه علم(جهت پی بردن به رسالت وهدف ان علم )هستندوایشان می فرماید:اگر محصلین ،علم اصول رابا پیش نیاز ان (که فلسفه دانش اصول می باشد)مراعات نمایندواقف به محدوده حرکت وشکل گیری مسائل ان علم شده واز افتادن در ورطه افراط وتفریط ها که در مسائل ان وجود دارد جلو گیری کرده وهمچنین توانائی پیدا می کند اشخاصی که راه خطا رفته اند را تشخیص داده واشتباه انان را تکرار نکندوشایسته است در این وادی به اهداف علم اصول واینکه نهال علم اصول تا کجا پیشرفت خواهد کرد اگاه شدودراین نقطه است ایشان نظریه ای را ابداع نموده وقائل به نگرش پسینی (یعنی علم اصول موجود چیست) وپیشینی (یعنی علم اصول تا کجا باید پیش برود) می گردد و در این صورت است که غایت دانش اصول متفاوت می شود و بایسته است در فلسفه علم اصول هدف از خواندن علم اصول را بیابیم تا در خود علم اصول مرتکب اشتباه نگردیم.
نگاهی اجمالی به خلا تطور در سیر مباحث دانش اصول متداول درمدارس دینی
با یک نگاه اجمالی به سیر مباحث دانش اصول که از کتاب الموجز ایت الله سبحانی شروع شده وبه کفایه الاصول اخوند خراسانی (ره) ختم می گردد به یک نکه مهم خواهیم رسید وان اینکه در کتاب الموجز که تلخیص است مباحث دانش اصول جهت استفاده متعلمین بصورت عناوین کلی ارائه می گردد(در این کتاب اصل بر اختصار است )ودر کتاب اصول الفقه ایت الله مظفر (ره)مباحث بصورت جزئی تر از کتاب الموجز مطرح بوده واقوال برخی از اصولیین در بابهای مختلف ذکر گردیده است ودر کتاب گرانسگ رسائل شیخ مرتضی انصاری (ره)ملقب به شیخ اعظم مباحث اصول عملیه همراه با اقوال فراوان مطرح گردیده است ودر نهایت در کتاب کفایه الاصول اخوند خراسانی (ره)تمامی ابواب با اقوال متعددهمراه بوده است ونکه قابل تامل اینجاست که در کتب مذکور فقط اقوال مطرح گردیده واز نوع وچرائی تفکر ومبانیشان بحث نگردیده است واین همان خلا یاد شده است و مقاله حاضر متکفل پر نمودن این خلا می باشد .
جایگاه ممتاز شیخ طوسی (ره)در تدوین دانش اصول
تمامی دانشمندان دانش اصول در طول تاریخ، مورد احترام اهل علم هستند اما برخی از این بزرگان جایگاه ویژه داشته و گاهی نائل به کسب القابی نیز می گردند سید محمد کاظم روحانی (در کتاب تاریخ علم اصول فقه) می نویسد که تلاش شیخ طوسی در اصول و فقه فقط استمرار حرکت فقهی و اصولی علماءگذشته نبود ،بلکه حرکت وی یک تحول بود ه و باعث تکامل اصول و فقه شد . و او تحول عظیمی را در فقه و اصول ایجاد کرد و حد فاصل بین دوران مقدماتی علمی و دوران پیشرفت علمی قرار گرفت و بدین خاطر ملقب به شیخ الطائفه گردید (یعنی بزرگ گروه شیعیان).بلی شیخ طوسی در دانش اصول به آنجایی می رسد که لقب شیخ الطائفه را می گیرد و مبدا تحول ان می شود تا آنجائیکه قول دانشمندان اصولی با شیخ طوسی شناخته می شود که آیا قبل از شیخ طوسی بود یا بعد از او.پس بایسته است در این دانش ستارگان آسمان اصول را بشناسیم و در هنگام مطالعه دانش اصول حساب ویژه ای برای این افراد باز کنیم. و در عین حال شاخص های علم اصول را در دوره ای که خود در آن زندگی می کنیم بشناسیم تا از برجستگان اصول استفاده های کافی ووافی را برده باشیم وبایسته است جهت کسب فیض از محضر دانشمندان تحول گرا مانند شیخ طوسی ها از مقام علمی انان تجلیل به عمل اورده وافکار انان را برای اهلش باز گو نمائیم.
نگاهی گذرا به تاریخچه استنباط حکم نزد شیعه وعامه
سید ابوالفضل آیت الله زاده شیرازی (در پایان نامه ی تاریخ وموجبات پیدایش دانش اصول استنباط حکم )نزد شیعه وعامه را اینگونه ترسیم می کند:شیعه امامیه از اوایل غیبت کبری (329هجری قمری) باب اجتهاد واستنباط را مفتوح دانسته است وتاعصر حاضر ادامه داشته وشیعه قبل از تاریخ مذکور باب اجتهاد به معنی وسیع آن را مسدود می دانسته است و احکام خود را با واسطه یا بی واسطه از حضرات معصومین (علیهم السلام)دریافت می کرده اند .اما این بر خلاف اهل سنت است که باب اجتهاد را از زمان رحلت رسول اکرم(ص)مفتوح می دانسته و تا پایان عمر احمد بن حنبل( 241هجری قمری)ادامه داشته است وعملا این شیوه را معمول می داشته و پس از او راه تقلید را پیموده اند لذابا توجه به مطالب مذکور اجتهاد نزد شیعه به دو قسمت :1.اجتهاد به معنای عام،(اگر دسترسی به امام معصوم بودسئوالات رااز ایشان می پرسیدندوالادر موارد نادربا رد فروع به اصول اجتهاد می نمودند).2.اجتهاد به معنای خاص (در زمان غیبت با در دست داشتن اصول صحیح در تمامی باب هااجتهاد می نمایند تاشیعه با استفاده از اصول و کلیات ،حکم شرعی خودش را استخراج بکند و منجمد در ظواهر الفاظ نباشد)تقسیم می شود بنابراین بعد از غیبت کبری بود که باید فن استخراج حکم از کلیات و اصول احکام اختراع می شد .
البته بایسته است در باب اجتهاد به یک نکه مهم توجه گرددوان اینست که استاد مطهری (ره)در کتاب تعلیم و تربیت در اسلام به ان اشاره می نماید که مجتهد حقیقی واقعی کیست؟ایشان اکثر علماءمجتهد را مقلد می نامد و فقط آن علمایی که در طول تاریخچه اصول توانسته اند نظریات جدید بوجود آورده و مشکلات جامعه ی جدید را پاسخ بدهند مجتهدواقعی می نامد دیگر از مجتهدین را مقلدین آن مجتهد ها می نامند.واز همین نکه است که تاریخچه دانش اصول به دو دوره تقسیم می شود :1.دوره تقلید ورکود علمی ،2.دوره ی اجتهاد و پویایی علمی . به عنوان مثال از شروع غیبت کبری تا زمان ابن ابی عقیل و ابن جنید نوعی رکود علمی در دانش اصول جاری بود اما بعد از این طیف علماء و آمدن دانشمندان بزرگی چون شیخ مفید و سید مرتضی و شیخ طوسی تحول در دانش اصول بوجود می آید و دوره رکود به دوران پویایی علمی و اجتهاد می رسد . و در ا ین عصر دانشمندان پایبند به نقل متن حدیث بوده اند و تفریع فروعات و جواب مسائل جدید از مشخصات این دوره می شود . وشاید این سوال مطرح شود امروز در دوران پویایی هستیم یا در دوران رکود؟ و اگر دانش اصول در دوره پویایی است طلایه داران پویایی اصول چه کسانی می باشند.
بررسی پویائی دانش اصول درآینه شخصیت علمی شیخ مفید(ره)و سید مرتضی(ره):
در این مقاله بایسته است اشاره ای به شکوفائی وتوسعه دانش اصول دردوره شیخ مفید وسید مرتضی تا ابن ادریس گردد. در دوره توسعه برجستگانی چون شیخ مفید ،سید مرتضی ،سلار دیلمی ،شیخ طوسی ،سدید الدین حمصی رازی ،ابو صلاح حلبی،،ابن زهره می باشند و فقط علماء مجتهد(باتوجه به گفتار شهید مطهری ره)این دوره سه فرد می باشند که عبارت است از :شیخ مفید،سید مرتضی ،شیخ طوسی (ره)
معرفی وشناخت شیخ مفید(ره)واثارو خدمات
ابوعبدالله محمدبن محمد بن النعمان الحارثی البغدادی متولد سال( 336هجری قمری) ومتوفی سال( 413هجری قمری) می باشد لقب او شیخ مفید است. او فقیه ،متکلم،محدث،و اصولی بود و نزدیک به دویست تالیف کوچک وبزرگ دارد شیخ مفید حرکت علمی که قدیمین یعنی ابن جنید و ابن ابی عمان شروع کرده بود را ادامه داد و رساله ها و کتابی اصولی تالیف کرده و ابزارهای اصول را برای استخراج فروع وارد متون شرعی کرد.ودر نهایت دانش اصول را توسعه داد. وخدماتی از قبیل رساله های علمی وتدوین کتبی که عبارتند از:
1.رساله های اصولی شیخ مفیدعبارتنداز :
رساله فی القیاس-مساله فی القیاس- النقض علی ابن جنید فی اجتهاد الرای-مساله فی الاجماع.
2.کتاب اصولی مهم شیخ مفید
کتاب مهم شیخ مفید (التذکره باصول الفقه)می باشد این کتاب که ظاهرا مختصر شده است در کتاب کنزالفوائد تالیف ابوالفتح کراجکی با عنوان مختصرالتذکره باصول الفقه آورده شده است مباحث کتاب التذکره باصول الفقه:1.اصول احکام (کتاب خدا-سنت پیامبر-اقوال ائمه-و راههای رسیدن به آنها(عقل،لسان،اخبار)2.اقسام خبر علم آور3.معانی قرآن،ظاهروباطن4.امرونهی وکیفیت دلالت آنها5.عام وخاص والفاظ دال بر عموم6.اشتراک لفظی ومعنوی7.حقیقت ومجاز8.نسخ9.اجماع10.قیاس11.حظر واباحه12.خبرواحد وخبر متواتر می باشد .
اندیشه های مهم شیخ مفیددردانش اصول
1. نسخ کتاب به کتاب جایز است اما نسخ کتاب به سنت جایز نیست.
2.مخالف با قیاس و اجتهاد به رای و با آن مبارزه می کند و با وجود شاگردی ابن جنید رساله ای در رد استاد خویش در باب اجتهاد به رای می نگارد.
3.خبر واحد در صورتی حجت است که مقترن به قرینه ای لفظی یا عقلی باشد یا شاهدی از عرف بر صدق آن وجود داشته باشد،یا اجماع بر آن وجود داشته باشد.
4.اصول احکام شرعی
1. کتاب خدا
2. سنت پیامبر
3. اقوال ائمه.
ایشان اجماع را از مصادرحکم بر نمی شمرد چون اجماع ،حجیت ذاتی ندارد و اجماع فقط از جهت قول معصوم در
میان اجماع کنندگان حجت است لذا اجماع از باب قول معصوم حجیت دارد.
معرفی وشناخت سید مرتضی واثارو خدمات:
علی بن حسین بن موسی بن محمد بن ...موسی بن جعفر (علیه السلام)تولد در سال( 355هجری قمری) و متوفی سال( 436هجری قمری) می باشد لقب او ابو القاسم مرتضی و علم الهدی می باشد .سید مرتضی حرکت علماءقبلی مثل شیخ مفید را ادامه داد و دیدگاه علماءشیعه وسنی را آورده است و در نهایت کتابی جامع در این باب تالیف کرده است . او در رشته های گوناگون مانند فقه -اصول –ادبیات – و...صاحب رای و نظر بود.
آثار سید مرتضی در اصول
1. المسائل الموصلیات که حاوی سه رساله است.
2. مساله فی دلیل الخطاب.
3 .مسائل المنفرداتفی اصول الفقه.
4. الخلاف فی اصول الفقه که شیخ فرموده نتوانسته کتاب را تمام کند.
5. الذخیره
6.الذریعه الی اصول الشریعه
مباحث مطرح شده در کتاب (الذریعه):
خطاب –امر –نهی –عموم وخصوص –مجمل ومبین –نسخ –اخبار –افعال –اجماع –قیاس –اجتهاد –حظر واباحه –نافی و مستصحب مال.
اندیشه های مهم اصولی سید مرتضی در دانش اصول:
1.روش در اصول پیروی از دلیل عقل وبا اشاعره بلکه حتی با ظاهریون امامیه نیز مخالفت می کرد.
2.عدم عمل به خبر واحد و جواز عمل به آن عقلا
3.از دید سیدچنین تعبدی صورت نگرفته است وادله حجیت خبر واحد رانیز مخدوش می کند.
4.استعمال لفظ در بیشتر از یک معنای به جواز آن قائل است.سید مرتضی قیاس را به لحاظ کلی بدون شکل می داند اما تعبدا حجیتش را قبول ندارد چون اجماع شیعه بر عدم حجیت آن قائم شده است در بحث حظرو اباحه سید معتقد است که در دوران بین حظرو اباحه ضرورتا به اباحه باید حکم کرد و این مساله همچونحکم عقل به حسن احسان و قبح ظلم ضروری و روشن است.
دوجهت مهم کتاب الذریعه سید مرتضی:
1.اولین کتاب کامل در اصول فقه شیعه امامیه است و لیکن از قدیمین ابن ابی عمان وابن جنید وهمچنین از شیخ مفید کتابی در دست نیست مگر اینکه در کتاب کنزالفوائد کراجکی مختصری از کتاب شیخ مفیدذکر شده است.والذریعه را باید مبدا تاریخ استقلال علم اصول شیعه امامیه دانست.
2.جهت دوم این است که همچنانکه سید مرتضی در مقدمه آن می گوید مسائل اصول فقه را از اصول دین جدا کرده است در حالیکه در کتب قبل از این مسائل به هم خلط شده است.
کتاب الذریعه سید مرتضی وچاپ آن در ایران:
این کتاب دوبار در ایران چاپ شده یکی در سال 1375ودیگری در سال1319.
نتیجه
همچنانکه یادگیری علم فقه مبتنی بر یادگیری دانش اصول است یاد گیری علم اصول نیز مبتنی بر یاد گیری تاریخچه وتطور علم اصول می باشد. ویاد گیری علم اصول بدون یاد گیری تاریخ علم اصول و تحول وتطورش کار را برای متعلم مشکل می سازد در نتیجه متعلم نخواهد توانست به عمق مباحث اصولی دسترسی یابد.
منابع
1. سید مرتضی ،الذریعه الی اصول الشریعه،انتشارات دانشگاه تهران 1346ه.ق.
2. مطهری،مرتضی،آشنایی با علوم اسلامی(اصول فقه ،فقه)انتشارات صدرا 1367ه.ش
مظفر،محمدرضا،اصول الفقه،انتشارات چاپخانه علمیه قم.
3. الرسائل شیخ انصاری (فرائدالاصول)انتشارات اسماعیلیان.
4. کفایه الاصول ،آخوند خراسانی،انتشارات بغداد1328ق.کنزالفوائد ،کراجکی،انتشارات مصطفوی،1369.
5. در آمدی به تاریخ علم اصول ،مهدی علی پور ،انتشارات جامعه المصطفی العالمیه چاپ دوم،1387ش.
6. تاریخ وموجبات پیدایش و تطور علم اصول،سید ابوالفضل آیت الله زاده شیرازی سال تحصیلی 1350-1351.
7. المعالم الجدیده للاصول سید محمد باقر صدر .
8. ازنگاه شهید صدر،سید محمد کاظم روحانی،انتشارات قم،چاپ اول،1379

نقشه سایت :: sitemap