عنصر تحقیق و پژوهش در همه جا به صورت یک اصل در مجموعه کارها باید مورد توجه قرار گیرد(مقام معظم رهبری ) / اگر ژرف یابی و پژوهش نباشد، نتیجه اش یک جا ایستادن، درجازدن و با دنیای پیرامون خود بیگانه تر شدن است.(مقام معظم رهبری ) / بدون ژرف یابی در هیچ مقوله ای نمی توان به هدفهای والا دست یافت.(مقام معظم رهبری ) / کارهای پژوهشی حوزه باید بتواند منظومه کاملی را به وجود بیاورد تا همه نیازهایی را که حوزه متصدی آن است، و بدان اهتمام دارد پوشش دهد.(مقام معظم رهبری )
صفحه اول نشريات مدارس فصلنامه خاتم شماره اول، سال اول، بهار 1391 خاندان بنی​فرات و رابطه آن​ها باغلات
.:: خاندان بنی​فرات و رابطه آن​ها باغلات ::.
« حامد باقری - طلبه سطح یک »
چکیده:
بنی فرات خاندان ذی نفوذ و سرشناسی بودند كه در طول یک قرن مناصب حكومتی مهمی چون وزارت و منشی گریِ دربار عباسی را بر عهده داشتند. این خاندانْ شیعه مذهب و با غالیان در ارتباط بودند. غالیان فرقه هایی از شیعیان بودند كه ائمه علیهم السلام را به مقام خدایی رسانیده و یا به حلول جوهر نورانی الهی در ایشان قائل می شدند. بر اساس روابط بنی فرات با غالیان و قدرت آنان به نظر می رسد كه این خاندان سبب رشد و ترقّی آنان شده بودند. نگارنده در این مقاله به بررسی روابط غلات با بنی فرات پرداخته است.

کلید واژه:

محمدبن موسی بن فرات، غلات، نصیریه، بنی فرات، بنی عباس

مقدمه:

موضوع غلو درشیعه یکی از موضوعات مهم است که باعث ایجاد فرقه​هایی در تشیع شده است که بعضی از این فرقه​ها به دلیل افکار غلو آمیز از صراط مستقیم منصرف گشته​اند.
یکی ازخاندان​هایی که با این امر در ارتباط بوده​اند خاندان بنی​فرات می​باشند که خاندانی ذی​نفوذ و سرشناس به شمار می​رفته​اند.
قصد و هدف این نوشتار بیان جایگاه این خانواده و رابطه​ی ایشان با غالیان است که کتاب و مقاله‌ در این رابطه کم​تر نوشته شده است.
خاندان بنی فرات:
عنوان چند تن از وزیران و دیوان سالاران پر آوازه​ی شیعی عراق و مصر در دستگاه خلافت عباسی که نزدیک به صد سال (3و4ق/9و10م) مناصب حکومتی از وزارت و منشی​گری و مسئولیت امور مالی را بر عهده داشتند (شتین، 1352ق:249/1؛ سجادی، 1383: 382/4؛ صادقی کاشانی، 157:1390و156؛ حائری، 356:1386/1).
بنی فرات از موضع صریفینْ از توابع دجیل در نهروان بالا برخاستند (مدرس، 1349: 419/8؛ حائری، 1386: 356/1 ؛سجادی، 1383: 382/4؛ ابن الطقطقی، 265:1966) ایشان در وفاء مروت، فضل و کرم از اجله و بزرگترین مردمان عصر خود بودند (مدرس، 1349: 419/8، ابن طقطقی، 265:1966).
خاستگاه نیای ایشان واضح و مشخص نیست ودرباره​ی ارتباط سرشاخه​های این نسل با فرات بن احنف عبدی کوفی و عمر بن فرات کابت بغدادی و نوفل بن فرات والی منصورعباسی بر مصر در 141 ق نمی​توان اظهار نظر قطعی کرد (صادقی کاشانی، 157:1390) لوئی ماسینیون درکتاب منصور حلاج، عمر بن فلات را عمو یا عموی پدر محمد بن فرات دانسته و از فرات بن احنف عبدی کوفی به عنوان نیای بزرگ این خاندان یادکرده است (سجادی، 382:1383/4) زامباور درکتاب الانساب والاسرات الحاکمه، نوفل بن فرات را پسر محمدبن فرات یادکرده است، گویا به این دلیل که ابن اثیر در یک مورد از وی به عنوان نوفل بن محمد بن فرات یاد کرده و ابن خلدون نیز آن را تایید کرده است (صادقی کاشانی، 157:1390). درکتب رجالی از ارتباط خویشاوندی میان عمر بن فرات و فرات بن احنف عبدی کوفی و محمد بن فرات اثری دیده نشده و باتوجه به آن که عمر بن فرات در 203 ق به دست ابراهیم بن مهدی کشته شد از نظر زمانی بعید است که وی پسر فرات بن احنف یا عموی پدر محمد بن فرات باشد، از این گذشته صرف قرائتی چون «فرات» و پیوستگی با امامان شیعه دلیل بر انتساب آنان نیست (سجادی، 383:1383/4).
مذهب:
خاندان بنی فرات دارای مذهب شیعه و امامی بودند و بر این مطلب دلایلی وجود دارد:
1. نام افرادی از این خانواده در اسناد روایت شیعه و در ردیف راویان امامی مذهب وجود دارد (صادقی کاشانی،159:1390) از جمله ابوالعباس احمد بن محمد بن فرات، نویسنده و رواوی و صاحبی امام حسن عسکری بوده است (سجادی، 383:1383/4) و جعفر بن فضل مشهود به ابن حنزابه را ابن شهر آشوب در ردیف نویسندگان شیعه ذکر کرده است (صادقی کاشانی،169:1390و167).
2. نام های علی، حسن و حسین و محسن، جعفر و فاطمه در این خانواده کاملاً گویای گرایش مذهبی آنان است (صادقی کاشانی، 160:1390).
3. شیخ صدق روایت می​کند که هارون بن موسی بن فرات در نامه​ای از امام عصر خویش خواست تا برای آزادی دو فرزند برادرش یعنی احمد و علی فرزندان محمدبن موسی بن فرات از زندان دعا کند و جوابی در تعلیم دعای زندانیان برای او ارسال شد (صادقی کاشانی، 160:1390).
4. درکتاب کافی آمده است که از ناحیه​ی مقدسه توقیعی در منع زیارت کربلا و کاظمین وارد شده، علت این امر وقتی روشن شد که وزیر (احتمالا ابن فرات) شخصی را خواست و به او گفت: بنی فرات و اهل برس را ببین و به آن​ها بگو به زیارت نروند، چون خلیفه مامورگماشته است. طبق روایت که ناقل آن علان کلینی وثقه است، بنی فرات محل اتهام بوده​اند(همان).
5. ابن میثم بحرانی ( قرن 7) قدیمی​ترین نسخه یا یکی از قدیمی​ترین نسخه​های خطبه شقشقیه را به خط یا تفریظ ابوالحسن علی بن فرات دیده است. دیگر آن که گفته​اند جعفر بن فضل مشهور به ابن حنزابه درکتاب غرر از جریان آتش زدن درب خانه​ی حضرت زهرا (س) سخن گفته است (صادقی کاشانی،160:1390).
6. ابوالحسن علی بن فرات در ترقی یکی از فرقه​های غالی شیعه امامیه کوشید و مقرری هاشمیان را که قطع شده بود، دوباره برقرار کرد (حائری، 356:1386/1) همچنین برای طالبیان و عباسیان مقرریها تعیین کرد و این سبب افزایش شمار امامیه دربغداد شد (سجادی، 388:1383/4).
7. شیخ طوسی در روایتی درکتاب الغیبه می​گوید که آل​فرات به نوبختی نایب امام عصر کمک می​کرده​اند (صادقی کاشانی،161:1390، سجادی، 388:1383/4) و تا ابوالحسن علی بن فرات بر سر کار بود هیچ کس را یارای آزار حسین بن روح نبود (سجادی، 1383: 388/4).
8. یکی از محدثان که متهم و منتصب به ناصبی​گری بود توسط ابن فرات از بغداد تبعید شد ولی وقتی علی بن عیسی به وزارت رسید او را برگرداند (صادقی کاشانی،161:1390) و همچنین گفته​اند چون قاسم بن سیما فرغانی از سرکوب علویان مغربی که به مصر تاخته بودند، پیروزمندانه بازگشت، ابن فرات در آغاز از ورود او به بغداد مانع شد و سپس نیز مالی اندک به وی داد و نگذاشت خلیفه و دیگران او را مشمول لطف و رحمت خود کنند (سجادی ،1383،388/4).
فعالیت سیاسی واجتماعی وعلمی :
همان طور که گفته شد این خاندان مناصب مهم حکومتی را برعهده داشتند و در این خاندان محدثان و راویانی نیز وجود دارد، در اینجا فعالیت سیاسی و اجتماعی و علمی افراد سرشناس و مهم ایشان را بیان می-کنیم:
1. «ابوجعفر محمد بن موسی بن حسن بن فرات»: وی از جمله روات بوده که منحرف گشته و ضعیف شمرده شده است ( نجاشی،265:1408/2 ؛ دشتی 177:1379/9 ؛ خویی، 129:1403/17؛ برقی، 509:1383). شیخ طوسی در رجال خود او را از اصحاب امام حسن عسکری (ع) و امام هادی (ع) شمرده است (اشعری، 248:1963؛ نوبختی، 82:1381). وی با حسن بن مخلد وزیر خلیفه معتمد عباسی دوستی داشت و خود در دستگاه دولت مشاغلی یافت و گفته​اند عامل ماسبذان و نهاوند شد (سجادی، 383:1383/4 ؛ صادقی کاشانی،162:1390). مسعودی اشاره می​کند که وی عامل احمد بن خصیب بود و احمد با او بد رفتاری می​کرد (صادقی کاشانی، 162:1390) او ظاهرا ً پس از درگذشت امام حسن عسکری (ع) و پیش از مرگ محمد بن نصیر نمیری درگذشته است (سجادی، 383:1383/4).
2. «ابوالعباس احمد بن محمد بن موسی بن حسن بن فرات »: وی توسط پدرش که با مخلد - وزیر خلیفه معتمد عباسی - دوستی داشت، وارد امور دیوانی شد و پس از عزل ابوالصقر اسماعیل وزیر معتمد عباسی او نیز عزل و به زندان افکنده شد. اما به سبب مهارت و چیرگی در امور مالی و خراج شهرها از سوی وزیر به ریاست دیوان خراج و ضیاع منصوب شد (سجادی، 384:1383و383/4 ؛ صادقی کاشانی، 162:1390 ؛حائری، 356:1386/1) وی دیوان الدار را که از ادغام چند دیوان بود پدید آورد و خود ریاست آن را برعهده گرفت (سجادی، 1383: 384/4). بعد از مرگ عبید الله بن سلیمان وزیر معتمد، او خواست احمد بن محمد را به وزارت بردارد ولی رای او را به قاسم فرزند عبیدالله برگرداند (صادقی کاشانی، 163:1390؛ سجادی، 384:1383/4). گفته​اند خراجی که در روزگار او به دست می​آمد جز در ایام عمر بن خطاب سابقه نداشت (سجادی،384:1383/4). وی مردی فقیه، ادیب و شعر دوست بود. او را داناترین مردم به فقه مذاهب اسلام شمرده​اند (سجادی،384:1383/4).
3. «ابوالحسن علی بن محمد بن موسی بن حسن بن فرات»: وی مشهورترین شخصیت سیاسی و وزیر خلیفه المقتدر بالله عباسی و نخستین کس از خاندان فرات که به وزارت رسید. زندگی وی فراز و نشیب زیادی داشت و سه بار به مقام وزارت رسید و عزل گشت و سرانجام در سال 312ق در سن 71 سالگی همراه با پسرش گردن زده شد (سجادی، 388:1383 و 385/4؛ صادقی کاشانی،163:1390: حائری، 356:1386/1؛ ابن طقطقی، 271:1966و264؛ ذهبی، 1403: 479و474/14).
4. «ابوالفتح فضل بن جعفر بن محمد بن فرات»: ملقب به ابن حنزابه (صادقی کاشانی، 163:1390؛ حائری، 356:1386/1 ؛ سجادی، 390:1383و391/4). وی از وزرای بنی عباس بوده و پس از قتل مقتدر وزارت فضل هم تمام شد. در عهد قاهر مدتی ریاست دیوان را داشت و در عهد راضی دوباره به وزارت رسید. زمانی هم وزارت را رها کرد و به شام رفت (از ترس عزل و حبس و مصادره​ی اموال) و چون خلیفه دوباره پیغام فرستاد که او را به وزارت رساند در سال 327ق خبر مرگ او را در شام آوردند (صادقی کاشانی،163:1390؛ شتین، 250:1352/1؛ حائری، 356:1386/1؛ سجادی، 391:1383و390/4). ابن حنزابه را به دانش و دینداری و پاکدامنی ستوده​اند و از برگزیدان آل فراتش خوانده​اند (سجادی، 391:1383/4).
5. «ابوالفضل جعفر بن فضل بن جعفر بن فرات»: او نیز مانند پدرش ملقب به ابن حنزابه است (صادقی کاشانی،163:1390؛ وجدی،148:1971/7؛ شتین 1352ق:250/1). وی وزیر دولت اخشیدی مصر بود (صادقی کاشانی، 166:1390 ؛ وجدی، 148:1971/7 ؛ شتین،1352ق:250/1؛ سجادی، 391:1383/4؛ حائری، 357:1386/1). و در زمان ابوالقاسم انوجور و ابوالحسن علی بن اخشید و ابوالمسلک کافور منصب وزارت را عهده دار بود (سجادی ، 391:1383/4؛ صادقی کاشانی، 166:1390؛ شتین، 1352ق: 250/1؛ وجدی، 1971: 148/7). او علاوه بر امور دولتی محدث نیز بود که او را ثقه خوانده​اند که به درک محضر محدثان افتخار می​کرد (حائری، 357:1386/1؛ سجادی، 392:1386/4؛ صادقی کاشانی،167:1390و166).
بنی​فرات و غلات:
غلو در لغت :

غلو (ماخوذ از عربی) در لغت به معنای تجاوز از حد، گزاف کاری و مبالغه است (دهخدا، 295:1341/19). غلو در امر به معنای از حد طبیعی چیزی درگذشتن و افراط در وصفش است (دهخدا، 295:1341/19، الغریری، 15:1424).
غلو در اصطلاح :
تجاوز اشخاص بشر از مقامات عبودیت و بندگی به مقام ربوبیت یا نبوت یا امامت را می​گویند و در حدیث وارد شده است که «ایاکم و الغلو فی الدین» (الغریری، 19:1424و15) و غالی در اسلام کسی است که در مورد پیامبر و خاندان ایشان و اصحاب آن حضرت و شخصیت​های اسلامی و غیر اسلامی آن چه را که در حد آن نیستند نسبت دهد، مانند الوهیت و نبوت، در روایات این گونه اشخاص، منحرف و خارج از دین معرفی شده​اند و در اصطلاح به آن​ها غالی گفته می​شود (الغریری ،19:1424) غلات فرقه​هایی از شیعه هستند که افراط در تشیع نموده و درباره​ی ائمه خود گزافه گویی کرده و ایشان را به خدایی رسانیده و یا قائل به حلول جوهر نورانی الهی در ائمه (ع) خود شدند و یا قائل تناسخ گشتند (مشکور، 151:1976).
فرقه​ی نصریه :
نصریه یکی از فرقه​های غالیان است که در ابتدا برای تایید امامت امام هادی(ع) شروع شد (الغریری، 248:1424؛ نوبختی، 82:1381​و81) و سپس آن​ها معتقد به خدایی امام هادی (ع) شدند (الغریری، 248:1424؛ نوبختی،82:1381 ؛ مشکور، 1976: 185؛ الطوسی، 568:1382).
سپس محمد بن نصیرالنمیری که از غلات روزگار امام رضا (ع) و امام هادی (ع) و امام عسگری (ع) بود (مشکور،168:1976) ادعای نبوت کرد که او را امام هادی (ع) مبعوث کرده است (الغریری،248:1424؛ نوبختی،82:1381 ؛ الطوسی، 568:1382؛ مشکور، 185:1976). وی معتقد به تناسخ و غلو در امام هادی (ع) بود (الغریری، 248:1424؛ الطوسی،568:1382؛ مشکور، 1976: 185؛ نوبختی،82:1381). محمد بن نصیر النمیری معتقد به نزدیکی بامحارم و لواط بود و می​گفت که این از تواضع و فروتنی و یکی از طیبات و لذت-های دنیا است که خداوند هرگز چنین چیزی را حرام نمی​کند (الغریری، 248:1424؛ الطوسی، 568:1382 ؛ مشکور، 1976: 185؛ نوبختی،83:1381).
بعد از وفات امام هادی (ع)، ایشان ملتفت به وجود امام حسن عسگری (ع) تا وفات ایشان شدند(الغریری،248:1424 ؛مشکور،186:1976 ؛نوبختی ،83:1381).
رابطه​ی بنی​فرات با غلات​:
درآغاز غلات شیعه تنها به غلو درباره​ی ائمه (ع) می​پرداختند ولی از قرن دوم هجری بعضی از فرق ایشان مطالب غلو آمیز خود را با سیاست آمیخته و با دولت عباسی و اموی به مخالفت برخاستند (مشکور، 152:1976).گفته شده که ابوالحسن علی بن فرات در ترقی یکی از فرقه​های غالی شیعه امامیه (احتمالا نصیریه) می​کوشیده است (حائری، 356:1386/1).
بعد از فوت محمد بن نصیر گروهی معتقد به نبوت احمد بن محمد بن فرات شدند و به دلیل آن که هنگام مرگ محمد بن نصیر از او درباره​ی جانشینش پرسیدند ولی او فقط توانست بگوید «احمد» (الغریری، 248:1424 ؛ نوبختی،83:1381 ؛ مشکور، 1976:185).
محمد بن موسی بن حسن بن فرات نیز از غالیان بوده (الطوسی،597:1382؛ برقی509:1383؛ دشتی، 177:1379/9) که به امام رضا (ع) دروغ می​بسته است (الطوسی،597:1382 ؛ برقی، 509:1382)، امام رضا (ع) او را لعنت فرموده و از او بیزاری جستند (الطوسی،1382: 597؛ دشتی،177:1379/9؛ مشکور،1976: 167). محمد بن فرات از نزدیکان محمد بن نصیر نمیری بوده که او را کمک و کارگردانی کرده است (الطوسی،568:1382؛ نوبختی،1381: 83 ؛دشتی،1379: 151و150و10).
و رجال شناسان محمد بن فرات را ضعیف شمرده​اند (برقی،1383: 509؛ نجاشی، 265:1408/2؛ خوئی،129:1403/17). حتی شیخ طوسی می​آورد که او ادعای نبوت می​کرده است (الطوس،598:1382).
حتی کسانی که احتمال داده می​شود سر سلسله​های این نسل یا عموی محمد بن فرات باشند، یعنی فرات بن احنف عبدی کوفی و عمر بن فرات کاتب بغدادی نیز متهم به غلو و فساد در عقیده بوده​اند (حائری، 235:1386/12؛ برقی،492:1383؛ سجادی،382:1383/4).
نتیجه:
خاندان بنی​فرات، خاندانی ذی نفوذ بودند که نزدیک به صد سال مناصب حکومتی مهمی ازجمله وزارت را برعهده داشتند. نفوذ این خاندان در دستگاه خلافت عباسی و ارتباطشان با غالیان باعث کمک به ترقی و رشد غلات می​توانسته باشد زیرا با توجه به شواهد ذکر شده این خاندان ارتباط نزدیکی با نصیریه داشته​اند، هر چند این موضوع می​تواند گسترده​تر تحقیق شود.
فهرست منابع:
1. ابن الطقطقی، محمدبن علی بن طباطبا (1966)، الفخری، بیروت، دار صار.
2. اشعری، ابی خلف (1963)، المقالات و الفرق، تهران، موسسه​ی مطبوعاتی عطائی.
3. برقی، ابن داوود (1383)، الرجال، تهران، دانشگاه تهران.
4. حائری، سیدمهدی (1386) مدخل احمد بن فرات، در: دایره المعارف تشیع، تهران، نشرشهید سعید محبی
5. دشتی، حسین (1379)، معارف و معاریف، تهران، موسسه​ی فرهنگی آرایه.
6. دهخدا، علی اکبر (1341)، لغت نامه دهخدا، تهران، دانشگاه تهران.
7. ذهبی، محمد بن احمد بن عثمان (1403)، سیرالاعلام النباء، بیروت، موسسه الرساله.
8. سجادی، صادق (1383)، مدخل ابن فرات، در: دائره المعارف بزرگ اسلامی، تهران، وزارت فرهنگ وارشاد اسلامی.
9. شتین، تنسر (1352 ق)، مدخل ابن فرات، در: دائره المعارف الاسلامیه، بیجا، بینا.
10. صادقی کاشانی، مصطفی (1390)، دولتمردان شیعه در دستگاه خلافت عباسی، تهران، پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی.
11 . طوسی، ابی جعفر، (1382)، رجال کشی، تهران، الطباعه و النشر.
12. الغریری، سامی(1424)، للغلو و الغلاه، قم، دلیل ما.
13. مدرس، محمدعلی (1349)، ریحانه الادب، تبریز، بینا.
14. مشکور، محمد جواد (1976)، تاریخ شیعه و فرقه​های اسلام تا قرن 4، تهران، اشراقی.
15. موسوی خوئی، ابوالقاسم (1403)، معجم رجال الحدیث، بیروت، دارالزهرا.
16. نجاشی، ابی العباس(1408)، الرجال، بیروت، دارالاضواء.
17. نوبختی، حسن بن موسی (1381)، فرق الشیعه، تهران، علمی و فرهنگی.
18. وجدی، محمد فرید(1971)، دائره المعارف قرن عشرین، بیروت، دارالمعرفه.

نقشه سایت :: sitemap