عنصر تحقیق و پژوهش در همه جا به صورت یک اصل در مجموعه کارها باید مورد توجه قرار گیرد(مقام معظم رهبری ) / اگر ژرف یابی و پژوهش نباشد، نتیجه اش یک جا ایستادن، درجازدن و با دنیای پیرامون خود بیگانه تر شدن است.(مقام معظم رهبری ) / بدون ژرف یابی در هیچ مقوله ای نمی توان به هدفهای والا دست یافت.(مقام معظم رهبری ) / کارهای پژوهشی حوزه باید بتواند منظومه کاملی را به وجود بیاورد تا همه نیازهایی را که حوزه متصدی آن است، و بدان اهتمام دارد پوشش دهد.(مقام معظم رهبری )
.:: وضع تاریخ هجری ::.
« محمد ذوالفقاری - کارشناس ارشد فقه و مبانی حقوق اسلامی، خارج فقه و اصول »
برشی از کتاب: «گزیده تهاویل الربیع» اثر «آیت الله محمد ادیب » (محقق مرندی)


اشاره:
کتاب تهاویل الربیع (غنچه های رنگارنگ بهاری )که اسم فارسی آن فرنودسار(دائره المعارف ) است ،کتابی است که استاد ارجمندحضرت آیت الله محمدادیب (محقق مرندی)درمدت عمرپربرکت خویش بامطالعه بیش ازسیصدوپنجاه جلدکتاب معتبراستطراف وگلچین نموده است به فرموده استاد ،ایشان درجمع آوری این اثر ارزشمندهرگزازوقت درس وبحث استفاده نکرده اند،وتنهادرزمان تعطیلی دروس واوقاتی که معمولا دیگران مشغول دیدوبازدیدیاشرکت درمجالس بودندباحضوردرکتابخانه به مطالعه وضبط مطالب مهم کتب معتبره همت گماشتند.ایشان درسالهای اخیردرایام تعطیل تابستان وماه مبارک رمضان گزیده ای ازآن مطالب ناب رابرای طلاب محترم حوزه علمیه الامام القائم (عج) بیان می فرمود که بسیارمورداستقبال قرارگرفت وبه تقاضاواسراردوستان طلبه یادداشت های معظم له درپنج جلدبه زیورتایپ آراسته شد تادرکتابخانه حوزه علمیه الامام القائم (عج) دردست رس ومورداستفاده طلاب ارجمندقرارگیرد،ازآنجاکه همه مطالب کتاب ارزشمند تهاویل الربیع جزبرای اهل علم قابل استفاده نیست برآن شدند تابرخی ازمطالب آن رادرکتابی بانام "گزیده تهاویل الربیع "چاپ ودراختیارهمگان قراردهندکه بحمدالله اکنون جلد دوم آن نیزدرمرحله چاپ است که بزودی انشاالله دراختیارعلاقمندان قرارخواهدگرفت .امیدآنکه توفیق الهی یارگردد تااین اثرگران سنگ به زیورچاپ آراسته شود و در دسترس همه تشنگان علم ومعرفت بویژه پژوهشگران ومحققان علوم دینی قرارگیرد. اینک صفحاتی چند از این کتاب را در منظرشماعزیزان می گسترانیم به امید آنکه مورد پسند و استفاده پژوهشگران و محققان ژرف اندیش قرارگیرد.

وضع تاریخ هجری از چه زمانی است؟و واضع آن کیست؟و علت وضع چیست؟

مشهور مورخین، واضع آن را عمر بن خطاب می دانند و زمان وضع را بین سال هفدهم و هجدهم هجری،خیال می کنند و علت وضع را چند چیز شمرده اند:

1.ابو موسی اشعری ،استاندار دولت عمر،در بصره به او نوشت:نامه های متعددی از دار الخلافه واصل می شود،که یکی ناسخ دیگری است و من نمیدانم به کدام عمل کنم.وناسخ از منسوخ شناخته نمی شود ،پس چاره چیست؟.

2.از عمر خواستند تاریخی را جعل کند.گفت:«برای چه؟»گفتند:برای تعیین وقت معاملات و موسم اجرای احکام و روزگار ولادات و وفیات مردم،عمر نیز موافقت کرد و گفت:کارهایتان را با تاریخ روم تطبیق دهید.گفتند: مبدا تاریخ روم از زمان اسکندر ذوالقرنین است و از آن وقت خیلی می‌گذرد.

3.سندی را که راجع به خرید و فروش چیزی ومورخ به ماه شعبان بود ، نزد عمر آوردند.گفت:کدام شعبان؟اینکه داخل آن هستیم یا شعبانی که خواهد آمد، برای خلاصی از سر در گمی به فکر چاره افتادند و زمانی تعیین وتصمیم گرفته شد، در مبدا آن اختلاف نظرها شد، بعضی مولد و بعضی دیگر، مبعث پیغمبر(ص) را به عنوان مبدا پیشنهاد کردند و طبق این نقل،حضرت امیرالمومنین علی (ع) بفرماید: هجرت نبوی(ص)مبدا سال و محرم را هم که ابتدای مراجعت حجاج از سفر حج است اول سال قرار دهید، دیگران هم قبول کردند.1
نگارنده گوید : در خصوص مطلب ذکر شده گفتگوهای دیگری نیز در کتب مربوط وجود دارد من جمله:
4.هرمزان فرمانروای سابق اهواز که پس از اسارت، به دست خلیفه دوم اسلام آورده بود،و در آن جمع(جمع مطروحه در علت سوم)حضور داشت،گفت: برای عجم حسابی است که آنرا "ماه روز" می‌نامند.و کیفیت استعمال آنرا به پسر خطاب، شرح دادکه مورد پسندش قرار گرفت،کلمه "ماه روز" را به«مورخ» تعریب کردند و از اسم مفعول،مصدری استخراج کردندکه کلمه تاریخ شد.پیشنهاد دیگری را یکی از جدید الاسلام‌های یهودی داد و گفت: ما هم حسابی داریم که به اسکندر استناد می‌دهیم، لکن حرف او مقبول صحابه پیغمبر(ص) قرار نگرفت و اتفاق کردند که حجرت محمدی(ص) مبدا تاریخ جدید قرار دهند؛زیرا که قدرت اسلام از هجرت اوج گرفت.2

در کتاب «تحقیق درباره اربعین» ص230 فرموده: از کتب تواریخ استفاده میشود که گوینده این دلیل ، حضرت علی (ص) بوده است.
نگارنده گوید: بحث مهم، در واضع تاریخ است و لازم است تحقیق بیشتری شود ، تا مثل بیشترجاها،حق صاحب حق،ضایع نشود و بی خود ، کمالات به غیر اهل آن نسبت داده نشود. حقیر مدعی هستم که واضع تاریخ هجری ،خود وجود اقدس الله است وبس،که به وسیله وحی به ما رسیده است . اما دلیل این ادعا روایات شیعه و سنی و بیانات دانشمندان اهل اطلاع است.»و چون در نقل روایات آتی(که از کتاب شریف «بحارالانوار»وغیر آن می باشد ) قباله و سفارش نامهای که حافظ ابو نعیم اصفهانی( یکی از اجلهی علمای محدثین اهل سنت ) نقل کرده است، اشاره خواهد شد ، لذا لازم است ، اول ، قباله وسفارش نامهای را که ایشان روایت کرده است، ذکر کنیم.
حافظ ابونعیم اصفهانی در کتاب خود« ذکر اخبار اصفهان» به سندهایی که در آن کتاب رقم کرده است، یک قباله ویک سفارش نامه روایت نموده است که هر دو به املای رسول الله (ص) و به قلم حضرت امیر المومنین علی (ع) و مورخ به تاریخ هجری است.

1) اما قباله ،همان کاغذ خرید حضرت سلمان (ره) از مولای خود،عثمان بن اشهل یهودی است وشهودش هفت نفر از اصحاب است که یکی از آن‌ها ابوبکر ودیگری عمر میباشد ،که بی‌خود جاعل تاریخ هجری بشمار آمده است.
در ذیل این قباله، عبارتی این چنین آمده است:«وکتب علی بن ابی طالب یوم الاثنین فی جمادی الاولی مهاجر محمد بن عبدالله رسول الله(ص)»یعنی نویسندهی قباله علی پسر ابی طالب است که آن را به تاریخ روز دوشنبه ،ماه جمادی الاولی ،سال هجرت محمد(ص)پسر عبدالله رسول خدا که بر او و آلش باد، نوشته است».3

2) اما سفارش نامه ،در آن بعد از بسم الله الرحمن الرحیم آمده است:این نامهای است از محمد رسول الله(ص) ،که به تقاضای سلمان در سفارش برادرش (ما بنداز فرّوخ) واهل بیتش و اولاد و اولاد اولادش هر چه زاد و ولد بکنند، رقم شده است که فعلا در صدد نوشتن اصل نامه که در حدود یک صفحه است ،نیستم و نظر بر نوشتن عبارت آخر سفارش نامه است که :«و کتب علی بن ابیطالب (ص) بامر رسول الله (ص) فی رجب تسع من الهجره»: یعنی به خط علی(ص) پسر ابی طالب به امر رسول خدا که درود خدا بر او وآلش باد ، به تاریخ ماه رجب سال نهم هجری نگارش یافت.4

3)در آخر معاهده مقنا این عبارت آمده است:«و کتب علی بن ابیطالب بخطه و رسول الله(ص) یملی حرفا حرفا یوم الجمعه لثالث لیال خلت من رمضان سنه خمس من الهجره»یعنی این معاهده را علی (ع) پسر ابی طالب به خط خود نوشت در حالی که رسول الله (ص) حرف به حرف آن را املا می فرمود،به روز جمعه سوم رمضان سال پنجم هجرت.5

4) مولف کتاب «شهر حسین(ص)» از تاریخ یعقوبی واز کتاب «البدایه والنهایه» و«فتوح البلدان» عهد نامه رسول خدا(ص) را با نصارای نجران که به خط علی(ع)،روی پوست سرخی که دو نفر از اصحاب رسول خدا(ص) شاهد قضیه بوده اند به تاریخ 24 ذیحجه الحرام سال دهم هجری مضبوط کرده است.6

5) خِرّیت فنّ اخبار و ناصر ائمه اطهار (ع) مرحوم مجلسی در جلد 58 بحار الانوار ،پس از نقل خبر صحیفه سجادیه که در آن آمده است:پیغمبر (ص) در خواب دید مردانی مثل بوزینگان در بالای منبر او قرار میگیرند ،محزون میشود،جبرئیل نازل شد و« آیه 60 سورۀ اسراء»و ما جعلنا الرؤیا التی اریناک الا فتنه للناس والشجره الملعونه فی القرآنرا آورده وشجرۀ ملعونه را بر بنیامیه تفسیرکرد. پیامبر (ص) پرسید:«یا جبرئیل اعلی عهدی یکونون و فی زمنی قال لا ولکن تدور رحی الاسلام من مهاجرک فتلبث بذالک عشرا ثم تدور رحی الاسلام علی رأس خمس و ثلثین من مهاجرک فتلبث بذالک خمسا» یعنی ای جبرئیل ،آیا این خلاف کاریهای بنی امیّه در زمان من واقع میشود؟ عرضه داشت خیر، آسیاب اسلام می‌چرخد تا سال دهم هجرت تو، دوباره میچرخد تا سر سالسی و پنج هجرتت، پس پنج سال توقف میکند.
(مرحوم مجلسی) میفرماید:این حدیث شریف دلالت میکند که جعل مبدأ تاریخ از هجرت،مأخوذ از جبرئیل ومستند به وحی سماوی وخبر نبوی(ص) است.7

6) ابو جعفر امام باقر (ع)می فرماید:امام حسین (ع) بر روی شکم مبارک پیامبر(ص) بود، جبرئیل آمد وعرض کرد:« ابنک هذا یقتله امتک علی رأس ستین من هجرتک ثم اراه التربه التی یقتل علیها» یعنی این فرزندت را امّت تو سر سال شصتم هجرت میکشند.8
نگارنده گوید :منظورآخر سال شصتم است زیرا که جریان عاشورا از هشتم ذیحجه سال شصت شروع ودر دهم سال61 ختم شد .که امام حسین(ع) در هشتم ذیحجه از مکه به طرف کوفه حرکت نمود.

توجه: توجیه بهتر از علامه سید جعفر مرتضی،در خاتمه خواهد آمد.
7) درآخر صحیفه ای که عده ای از مخالفین امیر المومنین علی(ع) برای اخراج دست اهل بیت(ع) از خلافت،درزمان رسول خدا(ص) نوشتند و امضا کرده ودر کعبه دفن کردند ،این عبارت آمده است:«و کتب سعید بن العاص باتفاق ممن اثبت اسمه و شهادته آخر الصحیفه فی المحرم سنه عشره من الهجره»یعنی کاتب این صحیفه، سعید پسر العاص با توافق کسانی که در ذیل صحیفه اسامی آن‌ها و شهادتشان درج گردیده است ،این صحیفه را رقم کرد.به تاریخ محرم سال دهم هجرت.9
8) علامه مجلسی (ره) از کتاب «مناقب» نقل میکند که«طبری» و«مجاهد» هر دو در کتاب تاریخشان نوشته اند که عُمَر مردم را برای جعل تاریخ جمع و از آنان برای مبدأ تاریخ جدید نظر خواهی کرد ، امیر المومنین علی(ع)فرمود:روزی را که رسول خدا(ص) هجرت فرمود، مبدأ قرار دهید. مرحوم مجلسی اضافه میکند که:«ابن شهر آشوب»این فرمایش حضرت امیر المومنین علی (ع) را توجیه میکند به این که بدعت نگذارید و تاریخی را که پیامبر(ص) تعیین فرموده است،رایج کنید؛ سند توجیه این است که «ابن شهر آشوب»نوشته است که: وقتی در ماه ربیع الاول رسول خدا(ص)به مدینه تشریف فرما شد. امر به تاریخ فرمود ،تا سر سال،تاریخ یک ماه یا دو ماه از هجرت رفته حساب،و وقتی سال تمام شد به حساب سال اول و دوم هجرت حساب کردند.10

9) پاورقی نویس بحارالانوار، پس از نقل عبارت مرحوم مجلسی که قسمتی از سفارش نامۀ رسول خدا(ص) درباره برادر حضرت سلمان-که در دلیل دوم به آن اشاره کردیم- مینویسد: از تاریخ نامه به خوبی معلوم میشود این که مشهور است که جاعل تاریخ عُمَر است، دور از حقیقت می‌باشد.11

10) در عبارت مناقب آمده:پیامبر(ص) به روزدوشنبه دوازده ربیعالاول و گفته شده یازده ربیعالاول ،وارد مدینه شد و این همان سال اول هجرت است وآن حضرت تاریخ را به محرم برگردانید.12 ضمنا از تحقیق علامه سید جعفر مرتضی معلوم خواهد شد که محرّم را عُمَر اول سال قرار دادکه این مطابق میل حضرت امیرالمومنین علی(ع) نبود. در تایید این مطلب، مولف کتاب «تحقیق در باره اربعین» در صفحه 241،چنین می گوید: از این‌که در کتاب «اقبال الاعمال» از رسول خدا(ص) نقل می کند:«و هو (اول محرم) اول یوم من السنه و هکذا» از عبارت دعای رسول خدا(ص)پس از نماز اول محرم «اللهم انت الاله القدیم وهذه سنه جدیده»استفاده میشود که رسول خدا(ص)اولین روز سال را اول محرم میدانست و امیر المومنین علی(ع) در زمان خلیفهی ثانی وغیر آن نگذاشت از بین ببرد.


11) در پاورقی جلد 19بحارالانوار از تاریخ«طبری»آورده که:«ابن شهاب» نقل می‌کند که: پیامبر (ص) در ماه ربیع الاول وارد مدینه شد وامر به تاریخ فرمود تا سر سال تاریخ را به یک ماه یا دو ماه از هجرت حساب میکردند و وقتی سال تمام شد ،به حساب سال ، حساب کردند و گفته شده است، اول کسی که امر به تاریخ کرد، عُمَر خطاب است.13
بی‌چاره طبری با وجود نص ّصریح، باز هم دلش اجازه نمیدهد این کمال را به خلیفه دوم نسبت ندهد.

12).«زرقانی» گفته است که: حاکم در کتاب «اکلیل»امر فرمودن پیامبر(ص) برتاریخ را مفصّلا از «زهری»نقل کرده است.14

13).سیوطی در این موضوع، کتاب مستقلی نوشته است.
سیوطی در کتاب «تاریخ الشروط» به سند خود از «محمد بن محمش الزیادی» روایت کرده است که پیامبر (ص) در نامه ای که به نصارای نجران مینوشت ،کاتب -امیرالمومنین علی (ص)- را امر فرمود که تاریخ نامه را ،پنجم هجرت نبوی(ص) قید کند. سیوطی پس از نقل این روایت می نویسد:«پس بنا براین عمر خطاب در مسئله،تابع است نه جاعل»وگفته است:این حقیقت را در کتاب مستقلی که در این موضوع تألیف کردهام(کتاب المشاریخ فی علم تاریخ)کاملا بیان نموده ام.15
ضمنا از اینکه علامه سید جعفر مرتضی در صفحه184کتاب خود (الصحیح من السیره) مطلبی از سیوطی نقل کرده ودر پاورقی،آدرس جلد ده «الشماریخ فی علم تاریخ» مطبوع به سال 1971م را داده است،معلوم می شود این کتاب مجلدات زیادی دارد.

14) سهیلی در کتاب الروض گوید:مسجد قبا که در روز اول تشریف فرمایی پیامبر به مدینه، تأسیس شده است ودر آیۀ شریفۀ سورۀ توبه لمسجدٌ اُسِّسَ عَلی التقوی مِن اَوَّلِ یّومٍ اَحَقُّ اَن تَقُومَ فیهِ16 که در باره عظمت آن مسجد نازل شده است،چون عبارت«من اول یوم» مضاف الیه ظاهری ندارد و نمیشود که مضاف الیه را «اول الایام کلها» بگیریم،باید در به دست آوردن مضاف الیه، از فهم اصحاب النبی(ص) در شورِ تاریخی درباره جعل تاریخ استفاده کنیم وآن را کلمه «اول ایام التاریخ» قرار دهیم. که آنان این مضاف الیه را از آیه شریفه استفاده کرده اند.17
نگارنده گوید : بلی ، به شرط اینکه مسئله شُورِ اصحاب،در بحث تاریخ،حقیقت ، داشته باشد وتنها مطلبی خیالی وساختگی نباشد.

توجه: آقای سهیلی؛ مضاف الیه را از فرمایش خود پیامبراکرم استفاده کنید نه از شور اصحاب همان طوری که «حافظ» در کتاب «الفتح»(پس از نقل «کلام سهیلی» که گذشت) می‌گوید: مضاف الیه «من اول یوم» کلمۀ «دخل النبی (ص) واصحاب المدینه» می شود.18

15).از عبارت مرحوم «صاحب جواهر» در جلد «جهاد» مستفاد می شود که: مجعول بودن تاریخ در زمان پیامبر(ص)حتی در پیش نصاری از مسلّمیات بوده است ، چنانچه مسلّم بودن آن در پیش قریشی های مخالف حضرت امیر المومنین علی(ع) که از دلیل هفتم کاملا واضح شد.19

در کتاب «سبل الهدی و الرشاد» للصالحی الشامی جلد دوازده آمده است:

16) در صفحه37 به نقل از کتاب «فی الشروط» لابی محمش الزیادی، آمده است که: «پیامبر اسلام(ص) امر فرمودبه حضرت امیرالمؤمنین علی(ع)که تاریخ عهد نامۀ آن حضرت(ص)با نصارای نجران را سال پنجم هجرت درج کند.»پس صاحب کتاب از این مطلب استفاده میکند که «جاعل تاریخ هجری شخص رسول خدا(ص) بوده و عُمَر تابع آن است نه متبوع» ومیگوید:«دقت کن که مطلب خیلی نفیس است».

17) در صفحه 38آمده است که «بخاری» در تاریخ صغیر خود از ابن عباس نقل میکند که :تاریخ هجری در سالی‌که در خدمت نبی اکرم(ص) به مدینه تشریف آوردند ،جَعلشد.

توجه: در کتاب «الصحیح من السیره»للعلامه سید جعفر مرتضی،جلد4آمده است:

الف).در صفحه 189می فرماید :«روایت ابن عباس را حاکم صحیح دانسته است».

ب).در صفحه 190می فرماید:حرف ابن عباس را ابن عساکر در تاریخ دمشق ازانس واصمی نقل می کند.

18 ) در صفحه 195 میفرماید :«بلاذری»عهد نامۀ پیامبر(ص)با«یهود مقنا»و«بنی حبیبه»را درکتاب خود آورده ودر آخر آن آمده است :« نویسنده این عهد نامه به سال نهم، علی بن ابی طالب(ع) است.»
مخفی نماند : در توجیه ضبط «ابو طالب» به حال رفع،گفته‌اند که کلمه ابوطالب، اسم منظور شده است.

19)درصفحه199،عهد نامۀ خالد بن ولید را با اهل دمشق آورده و مورخ به سال سیزدهم هجری است.
20) در صفحه 205،عهد نامۀ خالد رابا اهل حیره آورده ومورخ به ربیع الاول سال دوازدهم است.

21)درصفحه 205،از ام سلمه روایت می کند که پیامبر(ص) فرمود:«حسین بن علی(ع) به سر سال شصت از هجرت من شهید می‌شود».
نگارنده گوید:علامه سید جعفر مرتضی میفرماید: «سهم عمر ازجعل تاریخ این شد که او مستقیما یا به اشاره عثمان بر خلاف تعیین رسول خدا (ص)که اول سال را از ماه ربیع الاول قرار داده بود ، به محرم برد که در زمان جاهلیت ، اول سال را محرم می دانستند.»
ضمناً : علامه سید جعفر مرتضی در صفحه 181 (الصحیح من السیره) میفرماید :«این تغییر بر خلاف میل حضرت امیرالمؤمنین علی(ع) بود.»
توجه: طغیان قلم مؤلف کتاب «مکاتیب الرسول(ص)»:
مؤلف کتاب «تحقیق درباره اربعین» پس از نقل«معاهدۀ مقنا» که در دلیل سوم گذشت، می‌فرماید:«از این مطلب ـ ونگارنده هم می گوید : ازادله بیست و یک گانه و غیر آنها ـ معلوم می‌شود که قلم مؤلف «مکاتیب الرسول(ص)» و حاشیه نویس آن ،چقدر طغیان کرده که مولف آن به دلیل اینکه تاریخ در زمان عُمَر جعل شده ، عبارت معاهده مقنا را حمل بر اشتباه کرده و حاشیه نویس هم گفته :«چون در جعل مبدأ تاریخ در زمان عمر ،خود امیر المؤمنین(ع)حضور داشته است، پس از اول، حضرتش طبق آن عمل میکرد».
نگارنده؛ مضافاً برمطالب گذشته، اعتبار هم تایید نمیکند که امور مسلمین تا سال هیجدهم بدون تاریخ بگذرد ، چطور ممکن است،رسول گرامی اسلام(ص) که اکمل ادیان را آورده است ، برای دین خود، تاریخی را تعیین نکند و آن را از این جهت ناقص بگذارد و امر آن را موکول بر امتی کند (در علت دوم گذشت) که رئیس آنها گفت: حساب‌هایتان را با تاریخ روم تطبیق دهید. چه طور ممکن است که موکول کند بر امتیکه با آن همه اصرار پیامبر(ص) در امر غدیر وتعیین وصی، بر خلاف آن اجماع کردند؟
درود بر ایران عزیز! که بر خلاف سایر مسلمین،که از تاریخ مسیحی - بگفتۀ بعضیها که قرنها پس از تولد حضرت مسیح(ع) جعل شده است20 و در مبدأ آن که تولد حضرت عیسی(ع) باشد، شش یا هفت قول نقل میکنند- تبعیت میکنند، استقلال تاریخی خود را در جعل تاریخ -که خود الله (جل‌جلاله) جاعل آن است - از دست نداده و از تاریخ هجریشان در امور رسمی استفاده کرده و تابع تاریخ کلیسا نشده است. ذلک فضل الله یوتیه من یشاء من عباده.

پی نوشت:
1. ناسخ التواریخ، جلد دوم خلفا،ص295.
2. بحار الانوار،جلد58،ص366
3. ذکر اخبار اصفهان،جلد1،ص52 .
4. همان،ص53.
5.تحقیق درباره اربعین،ص246.
6 .کتاب شهر حسین(ع)،ص244.
7. بحار الانوار،جلد 58،ص366.
8 . تحقیق درباره اربعین،ص244.
9.بحارالانوار ،جلد28،ص104.
10. همان،جلد40،ص218.
11. همان ،جلد18،ص134.
12. همان ،جلد19،ص121.
13. همان ،جلد19،ص121.
14.تحقیق درباره اربعین، ص231.
15.همان،ص131.
16. سوره توبه، آیۀ108.
17 . تحقیق درباره اربعین،ص232.
18 . همان،ص232.
19. جواهر الکلام،جلد21،ص235 .
20. علامه سید جعفر مرتضی در صفحه 208کتاب الصحیح من السیره گوید:« ابن العبری که یکی از دو شخصیت مسیحی است وبه سال 685 هجری فوت شده است ودر مواضع متعدد از کتاب خود، از تاریخ اسکندر استفاده کرده است و از تاریخ میلادی در آن اثری نیست»و از کلام سخاوی پیداست که تا اوایل قرن دهم هجری ،از تاریخ میلادی اثری نبوده است.ص209.

منابع
۱- مجلسی، محمدباقر، 1385ق، بحارالانوار، مصحح محمدتقی الیزدی، دارالکتب الاسلامیه.
2- لسان الملک سپهره،محمدتقی، 1385ق، ناسخ التواریخ، جلدوم خلفاء ،مصحح محمدباقر بهبودی، دارالکتب الاسلامیه.
3- ابونعیم، احمدبن عبدالله، 1377، ذکرالاخبار اصفهان، تهران، سروش، انتشارات صداو سیما.
4-قاضی طباطبائی ، محمدعلی، 1371، تحقیق درباره اولین اربعین حضرت سیدالشهداء(ع)، قمُ بنیاد علمی فرهنگی شهید قاضی.

نقشه سایت :: sitemap