عنصر تحقیق و پژوهش در همه جا به صورت یک اصل در مجموعه کارها باید مورد توجه قرار گیرد(مقام معظم رهبری ) / اگر ژرف یابی و پژوهش نباشد، نتیجه اش یک جا ایستادن، درجازدن و با دنیای پیرامون خود بیگانه تر شدن است.(مقام معظم رهبری ) / بدون ژرف یابی در هیچ مقوله ای نمی توان به هدفهای والا دست یافت.(مقام معظم رهبری ) / کارهای پژوهشی حوزه باید بتواند منظومه کاملی را به وجود بیاورد تا همه نیازهایی را که حوزه متصدی آن است، و بدان اهتمام دارد پوشش دهد.(مقام معظم رهبری )
.:: اندر حکایت قلم های آلوده؛ نوشتاری در اخلاق پژوهشی ::.



وضعیت امروز محافل علمی ما؛ اعم از حوزههای علمیه، دانشگاهها، پژوهشگاهها، مؤسّسات و... بهگونهای است که نیکبختانه تلاش برای جان بخشیدن به پژوهش در آنها، به امری متعارف و معمول بدل گردیده است. کسانی که تا دیروز در مقابل روشهای مرسوم و استاندارد پژوهش، موضع میگرفتند و از ورود هر فکر تازهای در این باب جلوگیری میکردند، امروز به حامیان مالی و معنوی آن تبدیل شده و یا حدّاقل، به ستیز با آن برنمیخیزند. البته هنوز هم هستند افرادی که همچنان به رسم مألوف و آنچه در گذشته بدان خو گرفتهاند، قلم میزنند و نهتنها شیوههای نوین پژوهش را نمیشناسند، بلکه حتی از ابزار جدید نیز در این عرصه بهره نمیبرند. این در حالی است که تعامل با جهان علم در عصر جدید، جز با کسب اندیشه پژوهش و شناختن قواعد آن میسّر نمیگردد.


بنابراین، یک اندیشمند در هر عرصهای که باشد، این جسارت را باید داشته باشد که آنچه را که پیش از این به کار میبسته، در طَبَق قیاس با روشها و ابزار نوین پژوهش قرار دهد و چنانچه دریافت در برخی موارد، کاستیها و یا نقایصی وجود دارد، به اصلاح آن همّت گمارد. فرزانگان تفکّر و قلم را چارهای جز این نیست که بر این کار اهتمام ورزند؛ چرا که در غیر این صورت، از قافله علم جا میمانیم. این فرزانگان باید بدانند که «خودتحلیلی» و «خویشنقدی»، از ملزومات پژوهش است و اگر فردی نسبت به این اصل مهم، بیتفاوت باشد، اصولاً نمیتوان به او محقّق گفت.


به هر روی، کمّیت و کیفیت فرآوردههای علمی ما، در گرو توجه به سه امر اساسی است: 1- دانستههای پیشینی ما که با آموزش حاصل میگردد؛ 2- بینش پژوهشی که به محقّق، جرأت تحقیق و مکاشفه حقایق نوین را میدهد؛ 3- قدرت بر پژوهش که با تسلّط بر اسلوب تحقیق ایجاد میشود. البته در کنار این سه مقوله، از یک مسئله بسیار مهم نیز که با شخصیت علمی پژوهشگر، در ارتباط مستقیم بوده و بیش از هر چیز، یک موضوع روانشناختی است، نباید غفلت ورزید و آن هم رعایت «اخلاق پژوهشی» است. توجه به این مسئله، تحقیقات پژوهشگران را جهت میبخشد و به آنها، این امکان را میدهد که بتوانند به فکر و قلم یکدیگر اعتماد کنند.


متأسفانه امروزه با توجه به ازدیاد رسانههای جمعی و امکان دسترسی آسان و گسترده به یافتههای دیگران، شاهد برخی سودجوییها در این زمینه هستیم که دامان پاک علم را آلوده ساخته است؛ بدین لحاظ هر کس که اندکتوشهای از خرمن دانش برچیده است، این اجازه را به خود میدهد که بهآسودگی از دستاوردهای علمی اندیشمندان و اهالی قلم، بیآنکه حقّ مؤلّف را رعایت کند، استفاده نماید. البته این نکته را نباید فراموش کرد که بهره بردن از اعماق تفکّر دیگران، از اساس، مذموم نیست؛ بلکه چهبسا در طول مسیر پژوهش، ما هرگز نمیتوانیم خود را از اندوختههای پیشین بشری که حاصل سالها تحقیق و تأمّل است، بینیاز بدانیم. آنچه در اینجا مذموم است، خودداری از استناددهی به منابع و مآخذ علمی است. به واقع، اندیشههای مکتوب و منطوق دیگران، امانتی در دستان ماست که هیچکس، آشکارا یا نهان، حقّ خیانت در آن را ندارد. بر این اساس، پژوهش بهمثابه یک فرآیند پُردامنه، خود را مکلّف میداند که هر دستاوردی را در جای خود محفوظ بدارد.


غرض اصلی از نگارش این نوشتار، آن است که اهالی قلم، بهخصوص نوقلمان را با برخی مبانی اخلاق پژوهشی، البته به نحو اختصار، آشنا سازد تا دیگر در هیچ اثر علمی؛ جدا از اینکه در نشریات منتشر گردد و یا به جشنوارهها و کنگرهها ارسال شود، شاهد بیاخلاقی و استهجان کلامی نباشیم. من در یک تقسیمبندی کلّی در ارتباط با اخلاق پژوهشی، ترجیح میدهم قلم را بر دو قسم بدانم: قلم پاک و قلم آلوده. هر کدام از اقسام قلم، خصوصیاتی دارد که آن را از دیگری متمایز میسازد. بر این اساس، به چند نکته کلّی در باب اخلاق پژوهشی و نیز قلمهای پاک و آلوده اشاره میکنم:


1. مهمترین خصیصه قلمهای پاک، «صداقت» است. قلمی که به دروغ، آلوده شود، تکیهگاه مطمئنی برای مخاطب نبوده و محیط مشوّشی را فراروی وی قرار میدهد. راستی در سخن، این اطمینان را به مخاطب میدهد که هرچه از ضمیر نویسنده بر قلم جاری میگردد، مورد وثوق است. قلم نویسنده چنانچه صدق در گفتار نداشته باشد، فرآیند تفاهم را در نگارش، به مخاطره میاندازد.


2. اخلاص قلم، از ضروریاتی است که هیچ پژوهشگری را نمیتوان بدان بیتوجه دانست. این انگاره، مفهومی کلّی است که ابعاد مختلفی را در عرصه پژوهش دربرمیگیرد. آنچه در این ارتباط، بیش از هر چیز برجسته مینماید، خلوص در اندیشه و گفتار، پذیرش حقیقت در صورت مواجهه با آن، جرأت در اظهار حقیقت، نقدپذیری و قلمفرسایی نه به طمع شهرت و زراندوزی و جاه و مقام است. محقق باید در برخورد با حقیقت، خالیالذهن بوده و به دور از هرگونه پیشداوری و غرضورزی و با نهایت اخلاص در فکر و عمل، به استقبال حقیقت برود و چنانچه با بررسی تمام جنبههای مسئله، با استناد به تمامی منابع معتبر و موثّق، به سُقم باورهای پیشینی خود، یقین حاصل کرد، آزادمنشانه به دریافتهای نوین خویش پایبند باشد. در مواجهه با حقیقت، حبّ و بغض و کنشهای احساسی و غیرعقلانی، سودی نداشته و بر اخلاص قلم، خدشه وارد میکند. اگر پژوهشگر پس از اظهار نظر و ارائه اثر پژوهشی، با نقدهای منصفانه و مستدلّی از سوی اهالی علم و قلم مواجه شد، نباید به شیوه جدلپردازان سوفسطایی، در پی راه گریز باشد و حقیقت را قربانی کند؛ چه اینکه حقیقت، معصوم است و جفا بر معصوم، روا نیست. اعتبار علمی، عِرض و مقام و شخصیت اجتماعی، مهم است، اما حقیقت، مهمتر است؛ همچنانکه ارسطو، حکیم بزرگ یونان میگفت: «من افلاطون را دوست دارم، ولی حقیقت را دوستتر میدارم». پژوهشگر باید بداند که اهالی دانش اگر اخلاص را در قلم کسی بنگرند، شیفته او میشوند و بیش از گذشته به اندیشه و سخن وی احترام میگذارند.


3. نقل تمام یا بخشهایی از آثار دیگران بدون ارجاع و ذکر منبع، نوعی سرقت محسوب میگردد که بنا بر قاعده، حتی میتواند پیگرد قانونی هم داشته باشد. نویسندگان آثار علمی باید توجه داشته باشند که فارغ از عرضاندام قانون در این واقعه شوم که البته چندان هم دست و پایش دراز نیست، چنین عملی با هیچ قاعده اخلاقی سازگار نمیآید. اخلاق حکم میکند که هر گونه اقتباس و گرتهبرداری، مستند به مرجع باشد. چهبسا ممکن است برخی تصوّر کنند تنها در نقل الفاظ و عبارات، باید منبع را ذکر کرد؛ در حالی که جریان اقتباس، بسی فراتر از این است؛ بهگونهای که حتی بیان دیدگاه و محتوای سخن دیگران نیز چنانچه با عبارتپردازی جدیدی صورت گیرد، باز هم منافی حقّ مالکیت معنوی مؤلّف است. این، همانند آن است که کسی، اختراع دیگری را به نام خود ثبت میکند. بدین لحاظ، ضروری است نظریات علمی در هر زمینهای که باشد، مصون از دسترسی نااهلان قرار گیرد. حساسیت کار تا آنجاست که حتی استفاده از یک تعبیر یا تعریف دو سه کلمهای نیز اگر مالکیت انحصاری آن، متعلّق به فردی خاص است، باید همراه با استناد باشد.


4. استفاده از عبارات توهینآمیز نسبت به دیگران، گناهی نابخشودنی است که موجب استهجان سخن میگردد. اساساً به کار بردن چنین ادبیاتی در بیان، هیچ معنایی جز ضعف نویسنده ندارد و نشانه آن است که وی در تعامل علمی با دیگران، رویکرد استدلالی متقنی ندارد و حرمتی برای مخاطب خویش قائل نیست. چنین قلمی، نه به یافتههای دیگران ارزش مینهد و نه خود، یافتهای نوین را به جهان علم میافزاید. متأسفانه استفاده از تعابیری؛ چون «کوتهفکر»، «نادان»، «بیسواد» و نظایر آنها، امروزه بسیار شیوع یافته و دامان قلم را آلوده است. البته استهجان قلم به همینجا ختم نمیشود؛ بلکه موارد دیگری را نیز میتوان یافت که چالشی جدّی را فراروی اهالی قلم قرار داده است. ناپسندیده است که نویسنده در اثر خود، به استهزاء و تحقیر دیگران بپردازد؛ هرچند از تفوّق علمی برخوردار باشد و در سخن خود، از تعابیر نازیبا استفاده نکند.


5. قلم نباید به اغراقگویی و تملّق در حقّ کسی بگراید. اساساً مخاطبان نمیتوانند با تعابیری اینچنین، رابطه خوبی برقرار کنند. مخاطب در پی ادراک محتوا و دریافت استنتاجات علمی است تا ابهامات خود را برطرف نموده و به یقین برسد و بتواند تحلیل مطلوبی از مسئله تحقیق داشته باشد؛ از این رو آرایههای نابهنجارِ عارض بر قلم، او را میآزارد و در قرائتاش، تأثیر منفی میگذارد. هر چیزی که ذهن مخاطب را از اصل معنا و حاقّ واقع دور مینماید، وصله ناجوری است که بر اثر، حمل میشود و مخاطب را به نویسنده، بدگمان میکند. ارادت بیش از اندازه نویسنده به فرد یا افرادی خاص، محتوای سخن را در سایه قرار میدهد و مخاطب را از فحوای کلام، به حاشیه میراند. نویسنده باید تا جایی که امکان دارد فضای درون و بیرونِ اثر خود را به فضای فکری مخاطبان نزدیک کند تا بتواند بهخوبی بفهمد و بفهماند.


حسین زحمتکش زنجانی

نقشه سایت :: sitemap