عنصر تحقیق و پژوهش در همه جا به صورت یک اصل در مجموعه کارها باید مورد توجه قرار گیرد(مقام معظم رهبری ) / اگر ژرف یابی و پژوهش نباشد، نتیجه اش یک جا ایستادن، درجازدن و با دنیای پیرامون خود بیگانه تر شدن است.(مقام معظم رهبری ) / بدون ژرف یابی در هیچ مقوله ای نمی توان به هدفهای والا دست یافت.(مقام معظم رهبری ) / کارهای پژوهشی حوزه باید بتواند منظومه کاملی را به وجود بیاورد تا همه نیازهایی را که حوزه متصدی آن است، و بدان اهتمام دارد پوشش دهد.(مقام معظم رهبری )
صفحه اول فصلنامه علمی تخصصی محفل شماره یازدهم گزارش نشست نگاه کارکردی به دین، نگاهی سکولار است/گزارشی از نشست «نقد تبیین کارکردی دین
.:: نگاه کارکردی به دین، نگاهی سکولار است ::.
اشاره
نشست «نقد تبیین کارکردی دین» از سوی مرکز مطالعات فرهنگی- اجتماعی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، در تاریخ 30 بهمن 1392 در سالن کنفرانس مرکز همایش های دفتر تبلیغات اسلامی قم برگزار گردید. در این نشست که به بررسی و نقد نگاه کارکردی به دین در حوزه مطالعات دین پژوهی اختصاص داشت، محمدکاظم کریمی، دبیر علمی نشست و دکتر امان الله فصیحی، نویسنده دو کتاب ارزنده «منطق کارکردی و دفاع از دین» و «نقد تبیین کارکردی دین» به ایراد سخنرانی پرداختند. این که ریشه های رویکرد کارکردی چیست و چه گونه می توان آن را نقد کرد، از محورهای اصلی نشست بود. آن چه در پی می آید، بخش هایی از سخنان آقایان کریمی و فصیحی در نشست مذکور است که با برخی تغییرات و ویرایش جدید، به نقل از «پایگاه اطلاع رسانی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی (ایسکا)» آورده می شود.
سخنان محمدکاظم کریمی (دبیر علمی همایش)
موضوع این نشست، «نقد تبیین کارکردی دین» است. به منظور تعیین جایگاه موضوع در هندسه معرفت اجتماعی، اشاره مختصری به پیشینه بحث می کنم. در حوزه مطالعات اجتماعی، دیدگاه ها و نظریه های مختلفی از سوی اندیشمندان علوم اجتماعی؛ به ویژه جامعه شناسی، ارائه شده است که اگر بخواهیم دسته بندی های کلّی تری از آن ها ارائه دهیم، با اندک تسامح می توانیم آن ها را تحت سه پارادایم اثباتی، تفسیری و انتقادی تقسیم بندی کنیم. بدیهی است هر کدام از این پارادایم ها، دارای مبانی نظری، روش شناسی، نظریه ها و حوزه های مختلفی خواهند بود.
«پارادایم اثباتی» بر مشابهت جهان اجتماعی با جهان فیزیکی و زیستی تأکید دارد و جهان اجتماعی را به مثابه جهان طبیعی، دارای قاعده و نظام دانسته، بر وجود رابطه علّی میان پدیده ها و رویدادهای اجتماعی و نقش و کارکرد خاصّ آن ها در جامعه اصرار دارد و برای شناخت آن ها از تبیین و تحلیل های دقیق به منظور افزایش قدرت پیش بینی و تعمیم در موارد مشابه استفاده می کند و به این دلیل، به کارگیری روش های آماری و اندازه گیری های دقیق را توصیه می نماید. نظریه هایی؛ چون اثبات گرایی، کارکردگرایی، ساختارگرایی و رفتارگرایی، نظریّات موجود در این پارادایم هستند و ریشه در اندیشه های اگوست کنت، دورکهیم، مرتون، پارسنز و هومنز دارند.
«پارادایم تفسیری»، بر خلاف پارادایم اثباتی، موضوعات اجتماعی را از موضوعات طبیعی، متمایز می داند و وظیفه علوم اجتماعی را مطالعه پدیده های انسانی می پندارد و به جای جستجوی علل، برای فهم و کشف معنای کنش کنش گران اهمیت قائل است. این پارادایم برای چنین مطالعه ای، بر روش های تفهّمی که مستلزم ارتباط هر چه بیشتر با کنش گران است؛ مثل مشاهده مشارکتی و مصاحبه های آزاد برای کسب شناخت و درک ذهنیت افراد، تأکید دارد. مکتب تأویل، هرمنوتیک، پدیدار شناسی و کنش متقابل نمادی از این دسته اند. ماکس وبر، هوسرل، گادامر، مید، بلومر و گافمن در این فضا، نظریه پردازی کرده اند.
«پارادایم انتقادی»، خود شامل دو بخش «نظریه انتقادی» و «رئالیسم انتقادی» است که درصدد جبران کاستی های دو پارادایم فوق برآمده است و با ملاحظه زمینه اجتماعی وقوع پدیده ها و تأثیر متقابل آن ها بر یکدیگر، به نقد درونی و تحلیل تعارضات موجود در جامعه توجه نشان می دهد. در حوزه نظریه انتقادی، این پارادایم بیشتر، مُلهم از اندیشه مارکس و صاحب نظران مکتب فرانکفورت؛ نظیر مارکوزه، آدورنو و هابرماس و در حوزه رئالیسم انتقادی نیز ریشه در اندیشه های بسکار، سایر، تد بنتون و راجر تریگ دارد. از نگاه این پارادایم، اثبات گرایی به دلیل تأکید بر انطباق عوامل انسانی بر شرایط پدیده های طبیعی، قدرت و منزلت عامل انسانی را نادیده می گیرد. در مقابل، تفسیرگرایی نیز به دلیل محدودسازی او در همان کنش، زمینه را برای بروز خلاقیت از او سلب می کند و قدرت هرگونه عکس العمل در برابر عوامل بیرونی را از وی می ستاند. به همین سبب، روش هایی که به لایه های زیرین و پنهان واقعیت نقب می زند؛ نظیر تحقیق اقدامی، تحلیل گفتمان و مطالعات تاریخی، مورد تأکید این رویکرد است.
یکی از موضوعات مهم و تأثیرگذار در حیات اجتماعی بشر که از قضا، هر سه پارادایم نیز به آن پرداخته اند، موضوع «دین» است و در دوران جدید، عطف توجه به دین و سخن از منشأ، اهداف، کارکرد و غایت آن، توجه خیل عظیمی از جامعه شناسان را به خود جلب کرده است؛ تا آن جا که رشته هایی با عناوین مختلف؛ مانند «جامعه شناسی دین»، «مطالعات دین پژوهی» و «فلسفه دین» نیز تأسیس گردیده است. در غرب معاصر، معمولاً دو نوع نگاه برای مطالعه و تحلیل دین وجود دارد (البته این دو ممکن است در جاهایی با هم دیگر تلاقی کنند): 1- نگاه سکولاریستی، 2- نگاه کاردکردگرایانه.
نگاه سکولاریستی با هر قرائتی که در نظر گرفته شود، درصدد جدایی انداختن میان دین و دنیا، دین و حاکمیّت، دین و حیات اجتماعی است و بر کنار گذاشتن دین و عدم دخالت در این حوزه ها اصرار دارد. نگاه کارکردگرایانه نیز درصدد است تا به نقش و کارکرد دین در سامان دهی امر دنیا و حیات اجتماعی بشر بپردازد و دین را تنها در صورتی مطلوب می داند که به نیازهای انسان در این دنیا پاسخ دهد. کتاب «نقد تبیین کارکردی دین» که توسط آقای دکتر فصیحی تدوین گردیده و به وسیله مرکز مطالعات فرهنگی و اجتماعی منتشر شده است. این کتاب با نگاهی عالمانه و به صورت روش مند، به این بحث پرداخته و در دو بخش «معرفی نگاه کارکردگرایانه» و «نقد آن» تنظیم شده است.
سخنان دکتر امان الله فصیحی
مفهوم «کارکرد» به معنی وظیفه و نقش است و در ادبیات فلسفی و کلامی، با عنوان «غایت» شناخته شده است. مباحث مطرح در موضوع «مقاصدالشریعه» نیز در همین فضا می باشد. تعاریف موجود از دین، هیچ یک جامع و مانع نیستند. دین، سبک زندگی و الگوی زیستن است که در تلاش است به زندگی اجتماعی سامان دهد؛ اما در عین حال ریشه در ماوراء و وحی دارد. عناصر دین را هم باید شامل باورها، ارزش ها و هنجارها (اعتقادات، اخلاق و فقه) دانست.
نگاه کارکردی، ریشه در اندیشه فیلسوفان گذشته؛ از جمله افلاطون دارد و منظور از آن، علت ایجاد و بقای دین است (علت موجده و علت مُبقیه). نقد تبیین کارکردی دین، در دو بخش نقدهای مبنایی و روشی صورت می گیرد. نقدهای مبنایی در دو مقوله، قابل بررسی است: 1- تقلیل دین به منشاء دینداری: منشأ دین در نظر ما فطرت انسانی است که خداوند برای پاسخ به این نیاز، ادیان را فرستاده است و جامعه شناسان چون از منشأ دین، صرف نظر کرده اند، سراغ منشأ دینداری رفتند و به جای یافتن دین در ماوراء، در جامعه به دنبال آن گشتند؛ 2- تقلیل ادیان به دین واحد: از نظر این تحلیل گران، همه ادیان، ریشه واحد دارند و میان آن ها تفاوتی است.
در بخش نقدهای روشی نیز باید به این نکته مهم توجه داشت که نگاه کارکردی به دین، نگاهی سکولار است و به جز کارکردهای مادی دین، به چیز دیگری توجه ندارد. این رویکرد، منجر به تقلیل دین به کارکردهای دنیوی و نادیده گرفتن زمینه های ماورایی و تعالی بخش آن شده است. این در حالی است که فلاسفه ما هیچ گاه از نگاه غایت گرایانه خود دست برنداشتند و اگر به کارکردهای دنیوی هم اشاره کردند، برای ایجاد رغبت در سطوح پائین جامعه بوده است. از این منظر، نگاه متفکران، نگاهی جامع می باشد که به دنیا و آخرت، با هم توجه دارد.
گزارشی از نشست «نقد تبیین کارکردی دین»

نقشه سایت :: sitemap