عنصر تحقیق و پژوهش در همه جا به صورت یک اصل در مجموعه کارها باید مورد توجه قرار گیرد(مقام معظم رهبری ) / اگر ژرف یابی و پژوهش نباشد، نتیجه اش یک جا ایستادن، درجازدن و با دنیای پیرامون خود بیگانه تر شدن است.(مقام معظم رهبری ) / بدون ژرف یابی در هیچ مقوله ای نمی توان به هدفهای والا دست یافت.(مقام معظم رهبری ) / کارهای پژوهشی حوزه باید بتواند منظومه کاملی را به وجود بیاورد تا همه نیازهایی را که حوزه متصدی آن است، و بدان اهتمام دارد پوشش دهد.(مقام معظم رهبری )
صفحه اول فصلنامه علمی تخصصی محفل شماره نهم و دهم دیدگاه دین؛ پشتوانة ابعاد مختلف حیات بشری/استاد شهید مرتضی مطهری (ره)
.:: دین؛ پشتوانه ابعاد مختلف حیات بشری ::.
بدون شک اگر ما مسئله آخرت را بپذیریم؛ یعنی اگر قبول کنیم که زندگی بشر با مردنش در این دنیا پایان نمی‌پذیرد و نشئه دیگری ماورای نشئه دنیا هم وجود دارد و بشر در آن نشئه، حیات و زندگی دارد و در آنجا هم به نوعی مرزوق است، سعادتی دارد، شقاوتی دارد؛ اگر ما تنها مسئله آخرت را بپذیریم (برزخ، آخرت و امثال آن‌ها) بدون شک علم و عقل بشر کافی نیست برای تحقیق در مسائل آخرت و تشخیص اینکه چه چیز برای سعادت اخروی نافع است و چه چیز مضر. حتی بشر با علم و عقل خودش اصلاً نمی‌تواند پی ببرد به وجود یک نشئه‌ای. تا امروز هم که علم بشر این همه پیش رفته است، هنوز مابعد مرگ به عنوان یک مجهول برای بشر تجلی می‌کند... پس اگر مسئله عالم آخرت را که باز خود پیغمبران هستند که اصل وجود آن را خبر داده‌اند و راه سعادت و راه شقاوت در آنجا را نشان داده‌اند، در نظر بگیریم، نیاز به انبیاء صددرصد قطعی است و جای بحثی در آن نیست. آن چیزی که بیشتر باید روی آن بحث کرد، مسئله زندگی اجتماعی است که آیا واقعاً این زندگی دنیایی بشر، نیازی به پیغمبران دارد یا ندارد؟... آیا در قرآن به این مسئله عنایتی هست یا قرآن فقط توجه به عالم آخرت دارد؟ ما می‌بینیم قرآن تنها مسئله عالم آخرت را بیان نمی‌کند، مسئله زندگی دنیا را هم از نظر هدف انبیاء مطرح می‌کند... قرآن که نظر داده است که از ضرورت‌های زندگی بشر، وجود عدالت است، وجود پیغمبران را برای برقراری عدالت لازم و ضروری می‌داند.
(نبوت: 17-16)
بشر در سطحی که زندگی می‌کند، زندگی او زندگی یک موجود مختار است؛ یعنی یک موجودی که با اراده خودش و با انتخاب و تصمیم خودش باید کار کند؛ یعنی به این مرحله از کمال وجودی رسیده است که با جمادات فرق می‌کند، با نباتات فرق می‌کند، با حیوانات هم فرق می‌کند که حیات او یک حیاتی است که با انتخاب و تصمیم و اراده خودش باید کارها را انجام بدهد؛ یک موجود آزاد مختار. این موجود آزاد مختار زندگی‌اش هم یک زندگی اجتماعی است. همین که گفته‌اند مدنی بالطبع است؛ یعنی اگر بخواهد انفرادی زندگی کند، نمی‌تواند باقی بماند. بقای او به همین است که اجتماعی زندگی کند. اصلاً ساختمانش به گونه‌ای است که باید با کمک یکدیگر زندگی کنند؛ چه از نظر استعدادهای جسمی و چه از نظر استعدادهای روحی و معنوی‌ای که دارد. آن گاه زندگی اجتماعی‌اش، مشروط به وجود یک ایمان است؛ یعنی آن حالت طبیعی و غریزی‌ای که خودش دارد که هر فردی فقط منفعت خودش را می‌خواهد و بس و منفعت خودش را بر مصلحت جمع مقدم می‌دارد. قادر نیست که زندگی اجتماعی او را اداره کند، باید یک ایمانی بر وجودش حکومت کند که به موجب آن ایمان، قوانین و مقرراتی که به خاطر مصالح اجتماعی وضع شده است، قوانینی که اداره‌کننده اجتماع است (چون زندگی اجتماعی که بدون قانون نمی‌شود)، احترام پیدا کند و زندگی بشر اداره شود... بشریت به زندگی اجتماعی نیازمند است، به قانون نیازمند است؛ قانونی که به آن ایمان داشته باشد و به خود ایمان نیازمند است.
(نبوت: 43-42)
امروز دیگر معلوم شده که پیشرفت علم و تمدن، نیازی را که بشر به دین برای یک زندگی خوب دارد، رفع نمی‌کند. بشر هم از لحاظ شخصی، احتیاج به دین دارد و هم از لحاظ اجتماعی، نیازمند دین است. همین قدر که ابدیت به فکر بشر می‌آید، به جهان دیگر پیوند پیدا می‌کند، این قدرت فکری و تصوری در او احساسات و تمایلات ابدیت‌خواهی به وجود می‌آورد.
(نبوت: 36)
رکن اساسی در اجتماعات بشری، اخلاق است و قانون. اجتماع، قانون و اخلاق می‌خواهد و پشتوانه قانون و اخلاق هم فقط و فقط دین است. اینکه می‌گویند اخلاق بدون پایه دینی هم استحکامی خواهد داشت، هرگز باور نکنید؛ درست مثل اسکناس بدون پشتوانه است که اعتباری ندارد؛ مثل اعلامیه حقوق بشر است که فرنگیان منتشر کردند و می‌کنند و خودشان هم قبل از دیگران علیه آن قیام کرده و می‌کنند، چرا؟ چون متکی به ایمانی که از عمق وجدان بشر برخاسته باشد، نیست.
(نبوت: 39)
ایمان مذهبی، آثار نیک فراوان دارد؛ چه از نظر تولید بهجت و انبساط، چه از نظر نیکو ساختن روابط اجتماعی و چه از نظر کاهش و رفع ناراحتی‌های ضروری که لازمه ساختمان این جهان است. اینک آثار ایمان مذهبی را در این سه بخش توضیح می‌دهیم:
الف) بهجت و انبساط: اولین اثر ایمان مذهبی از نظر بهجت‌زایی و انبساط‌آفرینی، خوشبینی است؛ خوشبینی به جهان و خلقت و هستی. ایمان مذهبی از آن جهت که تلقّی انسان را نسبت به جهان، شکل خاص می‌دهد؛ به این نحو که آفرینش را هدف‌دار و هدف را خیر و تکامل و سعادت معرفی می‌کند، طبعاً دید انسان را نسبت به نظام کلی هستی و قوانین حاکم بر آن خوشبینانه می‌سازد... دومین اثر ایمان مذهبی از نظر بهجت‌زایی و انبساط‌آفرینی، روشندلی است. انسان همین که به حکم ایمان مذهبی، جهان را به نور حق و حقیقت روشن دید، همین روشن‌بینی، فضای روح او را روشن می‌کند و در حکم چراغی می‌گردد که در درونش روشن شده باشد، بر خلاف یک فرد بی‌ایمان که جهان در نظرش پوچ است، تاریک است، خالی از درک و بینش و روشنایی است... سومین اثر ایمان مذهبی از نظر تولید بهجت و انبساط، امیدواری به نتیجه خوبِ تلاش خوب است... چهارمین اثر ایمان مذهبی از نظرگاه بهجت و انبساط، آرامش خاطر است. انسان فطرتاً جویای سعادت خویش است، از تصور وصول به سعادت غرق در مسرّت می‌گردد و از فکر یک آینده شوم و مقرون به محرومیت، لرزه بر اندامش می‌افتد و سخت دچار دلهره و اضطراب می‌گردد... یکی دیگر از آثار ایمان مذهبی از جنبه انبساط‌بخشی، برخورداری بیشتر از یک سلسله لذت‌هاست که لذت معنوی نامیده می‌شود... لذات معنوی، از لذات مادی، هم قوی‌تر است و هم دیرپاتر. لذت عبادت و پرستش خدا برای مردم عارف حق‌پرست، از این گونه لذات است. عابدان عارف که عبادتشان توأم با حضور و خضوع و استغراق است، بالاترین لذت‌ها را از عبادت می‌برند. در زبان دین از طعم ایمان و حلاوت ایمان یاد شده است. ایمان حلاوتی دارد، فوق همه حلاوت‌ها. لذت معنوی آنگاه مضاعف می‌شود که کارهایی؛ از قبیل کسب علم، احسان، خدمت، موفقیت و پیروزی از حس دینی ناشی گردد و برای خدا انجام شود و در قلمرو عبادت قرار گیرد...
ب) نقش ایمان در بهبود روابط اجتماعی: آن چیزی که بیش از هر چیز، حق را محترم، عدالت را مقدس، دل‌ها را به یکدیگر مهربان و اعتماد متقابل را میان افراد برقرار می‌سازد، تقوا و عفاف را تا عمق وجدان آدمی نفوذ می‌دهد، به ارزش‌های اخلاقی اعتبار می‌بخشد، شجاعت مقابله با ستم ایجاد می‌کند و همه افراد را مانند اعضای یک پیکر به هم پیوند می‌دهد و متحد می‌کند، ایمان مذهبی است. تجلیات انسانی انسان‌ها که مانند ستارگان در آسمان تاریخ پرحادثه انسانی می‌درخشد، همان‌هایی است که از احساسات مذهبی سرچشمه گرفته است...
ج) کاهش ناراحتی‌ها: ایمان مذهبی در انسان، نیروی مقاومت می‌آفریند، تلخی‌ها را شیرین می‌گرداند، انسان باایمان می‌داند هر چیزی در جهان، حساب معینی دارد و اگر عکس‌العمل‌اش در برابر تلخی‌ها به نحو مطلوب باشد، فرضاً خود این، غیر قابل جبران باشد، به نحوی دیگر از طرف خداوند متعال جبران می‌شود.
(انسان و ایمان: 46-39)
استاد شهید مرتضی مطهری (ره)

نقشه سایت :: sitemap