عنصر تحقیق و پژوهش در همه جا به صورت یک اصل در مجموعه کارها باید مورد توجه قرار گیرد(مقام معظم رهبری ) / اگر ژرف یابی و پژوهش نباشد، نتیجه اش یک جا ایستادن، درجازدن و با دنیای پیرامون خود بیگانه تر شدن است.(مقام معظم رهبری ) / بدون ژرف یابی در هیچ مقوله ای نمی توان به هدفهای والا دست یافت.(مقام معظم رهبری ) / کارهای پژوهشی حوزه باید بتواند منظومه کاملی را به وجود بیاورد تا همه نیازهایی را که حوزه متصدی آن است، و بدان اهتمام دارد پوشش دهد.(مقام معظم رهبری )
صفحه اول فصلنامه علمی تخصصی محفل شماره چهارم بررسی و مقایسه توحید ذاتی در قرآن و عهدین
.:: بررسی و مقایسه توحید ذاتی در قرآن و عهدین ::.
چكیده: در این مقاله توحید ذاتی را كه از اقسام توحید به شمار می‌رود و زیر بنای اعتقادی ادیان توحیدی اسلام، یهودیت و مسیحیت مورد بررسی و ارزیابی قرار گرفته است؛ زیرا دانستن این مسائل و آشنایی با آن مارا در شناخت هرچه بیشتر ادیان و نحوه برخورد وتعامل باپیروان آنان یاری خواهد رساند.
با اینكه پیروان ادیان توحیدی همگی اقرار به وحدانیت الهی دارند و خود را موحد می‌دانند، با این حال در اعتقادات بنیادین خود از این اصل فاصله گرفته و گرفتار شرك گشته‌اند. ‌تصویری كه كتاب مقدس یهود از خداوند ارائه می‌‌دهد، تصویری است انسان‌وار از خدا و گاهی پا را هم از این فراتر نهاده و نسبتهای زشت و ناروا در مورد خداوند به كار می‌برد؛ مسیحیان نیز در عین حال كه معتقدند خدای یگانه را می‌پرستند، به اصل «تثلیث» كه به ظاهر مغایر با توحید است، قائل‌اند. از این رو تلاش كرده‌اند توحید و تثلیث را به گونه‌ای جمع كنند كه از یك سو بر یگانگی خدا لطمه وارد نیاورند، ‌و از سوی دیگر از اصل تثلیث دست نكشند؛ طوری كه ذات الهی را متشكل از سه اقنوم پدر، پسر و روح القدس می دانند. اما به نظر می‌رسد كه هیچ بیانی از این قبیل بیانات مورد قبول قرآن نیست وبا صراحت هرگونه شرك را از ذات الهی مبّری می‌داند و قائلین به آن را كافر و مورد مؤاخذه الهی معرفی می‌نماید. اگر بخواهیم علت ورود چنین انحرافاتی را به عقاید و كتب مقدس یهودیان و مسیحیان، جستجو نماییم، شاید بهترین دلیل این باشد كه كتب مقدسی كه بر حضرت موسی و حضرت عیسی(ع) نازل شده، ‌در طول تاریخ از بین رفته و آنچه بعدها نگارش یافته توسط افراد ناآگاه و یا مغرض دستخوش تحریف و تغییر گشته است. هر چند مسلمانان به كتاب تورات و انجیل ایمان دارند و قرآن نیز این دو كتاب را تأیید نموده، اما آنچه امروزه به عنوان كتاب مقدس در دست یهودیان و مسیحیان است، تورات و انجیل مورد نظر قرآن نیست، بنابراین وجود چنین تحریفاتی در آن دو كتاب كه اصول اعتقادی یهودیت و مسیحیت را دگرگون ساخته مورد تعجب نیست.
كلید واژه: توحید ذاتی، قرآن، عهدین، برهان، کتاب مقدس
مقدمه: از نسل پیامبر بزرگ الهی حضرت ابراهیم(ع)، پیامبرانی به رسالت مبعوث شدند كه امروزه پیروان ایشان سه دین بزرگ و زنده جهان یعنی یهودیت، مسیحیت و اسلام را بوجود آورده‌اند. مشخصه مشترك این سه دین در توحیدی بودن آنها است. ‌پیروان این ادیان، خدای ابراهیم را می‌پرستند و او را خالق خود و جهان می‌دانند. با این حال وقتی به متون مقدس یهودیان و مسیحیان مراجعه می‌كنیم خواهیم دید كه تصویری كه تورات وانجیل از خداوند ارائه می‌دهد با توصیف قرآن از خداوند كاملا متفاوت و گاه شرك‌آمیز است. حال این سؤال مطرح می‌شود كه علت این تناقضات در چیست؟
در این مقاله سعی شده است به این سؤال پاسخ داده شود.

توحید ذاتی در قرآن
توحید در لغت به معنای«یكی گرداندن» و «یگانگی قایل شدن» و «حكم به وحدت چیزی دادن» است، در دعوت انبیاء (ص)، توحید عبارت است از باور داشتن به یگانگی خداوند متعال در ذات و صفات. در قرآن كریم توحید از محوری ترین مبانی و مباحث عقیده‌ی اسلامی است كه دیگر آموزه های آیین اسلام، هر یك به نحوی به آن مرتبط است، از این روی در آیات بسیاری به این حقیقت تصریح شده است... (خرمشاهی1377: 814 و 815)
«توحید به دو بخش نظری و عملی تقسیم می‌گردد و هر یك از این دو بخش نیز دارای اقسام و مراتبی است. توحید نظری به سه مرتبه ذاتی، صفاتی، و افعالی تقسیم می‌شود. توحید ذاتی یعنی شناختن ذات حق به وحدت و یگانگی. یعنی این حقیقت یگانه، «دوئی»بردار و تعددپذیر نیست، ‌هیچ مانند و همتایی ندارد «لَیسَ كَمِثلِهِ شَیء» (شوری/11) در مرتبه وجود او موجودی نیست «وَ لَم یكن لَهُ كُفُواً اَحَد» (توحید: 4). (‌مطهری: 86‌، 87) گاه توحید ذاتی به معنای وسیع‌تری به كار می رود:
الف) خداوند احد و یكتاست، یعنی هستی محض است كه درون او جزء راه ندارد و ذات او از هر جهت بسیط است. این بعد از توحید ذاتی در واقع برابر با نفی هر گونه كثرت«درون ذاتی» از خداوند سبحان است.
ب) واحد و یگانه است یعنی خدا، هستی محض است كه «لا شریك له» و «لیس له فی الأ شیاءشبه». این بعد از توحید ذاتی، به معنای نفی كثرت «برون ذاتی» است؛ یعنی در كنار ذات خداوند ذات دیگری كه آن هم خدا باشد وجود ندارد. البته معنای دقیق توحید ذاتی آن است كه اساسا تركیب یا تعدد ذات الهی محال است. (جوادی آملی: 201)

اثبات وجود خدا در قرآن
فلاسفه الهی و علماءكلام، براهین زیادی را برای اثبات وجود خدای متعال، اقامه كرده‌اند كه در كتب فلسفه و كلام، مذكور است. در اینجا، در میان همه آن‌ها، برهانهایی را كه در آیات قرآن اشاره شده و از جمله مهمترین براهین است ذکر می‌شود:
1ـ برهان فطرت
خداجویی فطری است. كنجكاوی، در انسان، یك امر طبیعی است. انسان در پی كشف آفریدگار جهان یك لحظه آرام نمی‌گیرد، چرا كه فطرت انسان و صفات روحی و طبیعی بشر چنین اقتضائی دارد. انسان با داشتن چنین انگیزه‌های درونی و باورهای عقلی كه می‌گوید علیت یك قانون كلی است، ناچار به جستجو می‌پردازد و می‌داند هر چیزی علتی دارد و جهان باید آفریدگاری داشته باشد» (عقاید اسلامی:83)
«هوَ الَّذی یُسَیِّرُكمْ فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ حَتَّی إِذا كنْتمْ فِی الْفُلْكِ وَ جَرَیْنَ بِهِمْ بِریحٍ طَیِّبَهٍ وَ فَرِحُوا بِها جاءَتْها ریحٌ عاصِفٌ وَ جاءَهُمُ الْمَوْجُ مِنْ لِّ مَكانٍ وَ ظَنُّوا أَنَّهُمْ أُحیطَ بِهِمْ دَعَوُا اللَّهَ مُخْلِصینَ لَهُ الدِّینَ لَئِنْ أَنْجَیْتَنا مِنْ هذِهِ لَنَكُونَنَّ مِنَ الشَّاكِرینَ. فَلَمَّا أنجَاَهُم إِذَا هُم یَبغُونَ فِی الاَرضِ بِغَیرِ الحَقِّ» (یونس: 22 ، 23)
درروایت از امام صادق (ع) از معنی «فِطرَه اللهِ الَّتی فَطَرَ النّاسَ عَلَیهاَ» سؤال می‌شود. ‌امام می‌فرماید: «فَطَرهُم عَلَی التُّوِحید» (محمد بن یعقوب كلینی: 218)، یعنی منظور از این فطرت، توحید و عقیده به خدای یگانه است.
2 ـ برهان نظم
در عالم طبیعت، نظام استواری وجود دارد كه انسان به‌خوبی آن را درك می‌كند. تمام كتابهای علمی جدید، در واقع تفسیر و توضیح همین روابط و حقیقت در عالم طبیعت است. عقل به طور روشن می‌گوید: محال است این نظم و روابط سنجیده و دقیق بین اشیاء و توازن و انسجامی كه وجود دارد، علت و فاعل قادر با شعور و با قصد نداشته باشد. چرا كه تصور نظم، ‌یعنی تصور علت قادر و عالم برای آن. (قلیپورگیلانی، 1382: 16و17). داروین در این خصوص گفته است: محال است عقل رشید با دیدن این نظام هماهنگ عجیب، بگوید كه جهان خدائی ندارد. (عقاید اسلامی:26) رمز دعوت قرآن به سیر آفاقی وانفسی همین است: «اللهُ الَّذِی رَفَعَ السَّموَاتِ بِغَیرِ عَمَدٍ تَرَونَهَا ثُمَّ استَوَی عَلَی العَرشِ وَ سَخَّرَ الشَمسَ وَ القَمَرَ كُلًّ یجرِی لِأَجَلٍ مُسَمًّی یُدَبِّرُ ألأَمرَ یفَصِّلُ الأَیَاتِ لَعَلَّكُم بِلَقآءِ رَبِّكُم تُوقِنُون» (رعد:2 ) از این قبیل آیات در قرآن بسیار است كه مجال پرداختن به آنها نیست.
3 ـ برهان حدوث
«جهان به حكم دلائل علمی و فلسفی، حادث است، یعنی آغازی دارد و مسبوق به عدم می‌باشد، و چیزی كه مسبوق به عدم و نیستی است قطعا پدید آورنده‌ای لازم دارد» (سبحانی، 1373: 160) كه خالق و علت العلل نامیده می‌شود. «مردی بر حضرت رضا(ع) وارد شده گفت: ای زاده رسول خدا، چه دلیلی بر حدوث عالم است؟ فرمود: اینكه تو نبودی سپس بوجود آمدی و خود این را نیك می‌دانی كه تو خودت را ایجاد نكردی، و نه كسی كه مانند خود توست تو را بوجود آورده. ( طبرسی، 1381: 336)
قرآن میفرماید: «هُوَ اللهُ الخَالِقُ البَارِئُ المُصَوِّرُ» (حشر:24)
4ـ برهان امكان و وجوب
«همه موجودات به استثنای خداوند به حسب ذات خود ممكن هستند و هر ممكنی نسبتش به وجود و عدم مساوی است و در هستی خود نیازمند علت است و علت هر پدیده ممكنی یا خود واجب الوجود است یا در سلسله علل به واجب الوجود منتهی می شود و علت علت یك پدیده، ‌علت آن پدیده به شمار می‌رود؛ پس این واجب بالذات است كه هستی هر ماهیت صاحب وجودی را می آفریند و به او افاضه می‌كند. واجب الوجود هستی بخش سایر موجودات است و همان گونه كه اصل هستی آن ها را می‌آفریند، تمام آثار قائم به آنها را نیز افاضه می‌كند، زیرا علتی كه وجود شیء را ایجاب كرده به آثار آن وجود نیز قوام می‌دهد، پس خداوند به تنهایی مبدأ آفرینش سایر موجودات و مالك و مدبر آنهاست و جز او پروردگاری نیست» (آخوندی، 1384: 437، 438)
در قرآن می‌فرماید: «وَاللهُ الغَنیُّ وَ أنتُمُ الفُقَرَآءُ» (محمد: 38)

اثبات یگانگی خدا در قرآن
الهیات قرآن بیش از هر چیزی درباره «یگانگی» تكیه كرده و شعار نخستین قرآن این است كه:‌ ‌لا‌إله‌إلاالله. ‌یگانگی خداوند در آیات را می‌توان در دو وجه بررسی نمود:
1- اثبات وحدانیت خدا در آیات به طور مثبت
«قُل هُوَ اللهُ أَحَدٌ. اللهُ الصَّمَدُ. لَم یَلِد وَ لَم یُولَد. وَ لَم یَكُن لَهُ كُفُواً أَحَدٌ» در تفسیر المیزان آمده است: «كلمه «أحد» طوری استعمال شده كه امكان فرض بر عددی را در قبال آن دفع می‌كند، چون «أحد» در اثبات به كار رفته نه در نفی، و چون منسوب به چیزی یا كسی هم نشده، از این جهت می‌رساند كه هویت پروردگار متعال طوری است كه فرض وجود كسی را كه هویتش از جهتی شبیه هویت او باشد رفع می‌كند، چه اینكه یكی باشد و چه بیشتر، پس كسی كه ثانی خدا باشد نه تنها در خارج وجود ندارد، بلكه فرض آن هم بر حسب فرض صحیح محال است.‌» (طباطبایی، 1362، ج20: 671)
2 ـ نفی شرك و چند خدایی
«این آیات در برابر اندیشه مشركان وارد شده است كه هر قوم و قبیله‌ای برای خود، خدایی داشت و آن را می‌پرستید و به خدایان دیگر اعتنایی نداشت. قرآن با صراحت میگوید كه تمام این خدایان گوناگون مخلوقی بیش نیستند و به جای توجه به خدایان متعدد پوچ و باطل، باید به یك خدا توجه نمود» (سبحانی، 1373: 196) خداوند یگانهای است كه همتا و شریكی ندارد. نمونه‌ای از این آیات:
«وَ جَعَلُوا ِللهِ شُرَكَآءَالجِنَّ وَ خَلَقَهُم وَ خَرَقُوا لَهُ بَنینَ وَ بَناتٍ بِغَیرِ عِلمٍ سُبحانَهُ وَ تَعالی عَمَّا یَصِفُونَ» (انعام:100) و نیز: «لَو كَانَ فِیهِمَا ءَالِهَهٌ إِلَّا اللهُ لَفَسَدَتَا فَسُبحَانَ اللهِ رَبِّ العَرشِ عَمَّا یَصِفُونَ» (انبیا/22) «با این بیان كوتاه و رسا روشن می‌شود، فرض تعدد آلهه مساوی است با فرض فروریختن نظام هستی،‌ و لازم ذاتی خدایان متعدد، فروپاشی انسجام عالم است و این امری است ممتنع؛ در نتیجه تعدد آلهه و شرك در ربوبیت حق، امری است ممتنع». (جوادی آملی: 78)

توحید ذاتی در عهدین
«عهدین» مجموعه‌ای متشكل از دو عهد «قدیم» و «جدید» است كه به كتب مقدس یهودیان و مسیحیان اطلاق می‌گردد. كتاب مقدس یهودیان مجموعه‌ای از نوشته‌هایی را در بر می‌گیرد كه به افراد مختلفی منسوب است. از آنجا كه این مجموعه در بردارنده پیمان خدا با انسان و شرایط این پیمان است، آن را كتاب «عهد»می‌خوانند.
مسیحیان، این مجموعه را«عهد قدیم» نامیده‌اند؛ چرا كه بر خلاف یهودیان، قائلند كه خدا دو عهد و پیمان با انسان بسته است؛ یكی همان عهد شریعتی كه با انبیای قدیم و قوم اسرائیل بسته و دیگری عهد جدید كه بر سر ایمان به مسیح است. آنان كتاب عهد یهودیان را كه آن را نیز مقدس و معتبر می‌دانند «عهد قدیم»و بخش ویژه خود را«عهد جدید» می‌نامند.» (سلیمانی اردستانی، 1382 :173) پس در واقع «عهد قدیم» مشترك بین یهودیان و مسیحیان است، ‌»اما عهد جدید كه شامل نوشته‌های متنوعی است، ویژه مسیحیان است و منبع اصلی اعتقادات آنها و نیز تنها منبع تاریخ قرن اول مسیحیت به شمار می‌رود» (همان:63)
كتاب مقدس یهودی به سه بخش كلی تقسیم می‌شود:
1- «تورات: نام پنج كتاب(سِفر) اول از كتاب مقدس كه به اسفار خمسه هم شهرت دارد و مشتمل بر پنج سِفر پیدایش، خروج، لاویان، اعداد و تثنیه است.
2- كتاب انبیا (نبییم): كه بردو بخش«انبیای متقدم» و «انبیای متأخر» تقسیم می‌شود، ‌انبیای متقدم كتاب‌های یوشع، داوران، دو كتاب سموئیل و دو كتاب پادشاهان را شامل می‌شود. بخش انبیای متأخر كتابهای اشعیا، ارمیا، حزقیال، هوشع، یوئیل، عاموس، یونس، میكاه، ناحوم، حبقوق، صفنیا، حَجَّی، زكریا و ملاكی را در بر می‌گیرد.
3- مكتوبات یا نوشته‌ها: كتابهای مزامیر داوود، امثال سلیمان، ایوب، غزلهای سلیمان، روت، مراثی ارمیا، استر، جامعه سلیمان، دانیال، عزرا، نحمیا و دو كتاب تواریخ ایام را در بردارد.

تاریخ نگارش و نویسندگان عهد قدیم
«بحث از تاریخ نگارش و نویسندگان مجموعه عهد قدیم، بحثی مهم و اساسی است. اینكه هر یك از این كتابها در چه زمانی و از سوی چه كسی نوشته شده، در واقع میزان و ارزش آنها را مشخص می كند.
در سنت یهودی- مسیحی اعتقاد بر این بود كه خداوند، مجموعه عهد قدیم را در مدتی حدود هزار سال به افراد متعددی الهام كرده است. بر این اساس، اسفار پنج گانه تورات، كتاب حضرت موسی (ع) می‌باشد و كلمات آن را خداوند به او وحی كرده است.
در قرون وسطا برخی از دانشمندان یهودی برای نخستین بار این دیدگاه مورد سؤال قرار دادند. این موارد حكایت از این دارند كه نویسنده واقعی اسفار پنجگانه، حضرت موسی(ع) نیست. بلكه این كتاب باید قرنها پس از حضرت موسی به دست فرد دیگری نوشته شده باشد. » (سلیمانی اردستانی:187)
«در قرن نوزدهم، در خصوص كتاب مقدس، جریان« نقد تاریخ كتاب مقدس» در غرب ظهور كرد كه می‌گفت تورات پس از اسارت بابلی و در دوره كاهنان تألیف شده است. » (همان:191)

خداشناسی در عهد قدیم
«یهودیت در طی تاریخ طولانی اش همیشه خود را متعهد دیده كه به خدای یگانه ایمان بورزد » (آلن آنترمن:39) در تورات وجود خدا بدیهی و مسلم انگاشته شده است. فرمان دوم ده فرمان چنین است: «تو را خدایان دیگر غیر از من نباشد» (سفر خروج3:20)، نیز آمده است: «فقط او خداست و كسی دیگر مانند او وجود ندارد. » (سفر تثنیه، 4: 35,39)، اما آنچه به نظر میرسد این است كه یهودیان همواره برخلاف تعالیم دینی خویش، اندیشیده و عمل نموده‌اند. در برداشت عمومی، یهودیان را موحدینی میدانند كه به یك خدای واحد نادیده ازلی و ابدی فارغ از زمان و مكان، خالق جهان و جهانیان معتقدند» (آشتیانی، 1368: 202) با این حال صاحب نظران دین، بنی اسرائیل را در آغاز هونوتئیسم یا مونولاتری توجیه كرده اند كه عبارتست از اعتقاد به یك خدای قومی و عشیره ای بدون نفی خدایان اقوام دیگر.
«تا حدود قرن هشتم پیش از میلاد و شاید حتی تا ایامی نزدیك تر به تبعید بابل، وفاداری عبرانیان به یهوه، مانع از این نمی‌شد كه آنان برای مردم دیگر حق مشابهی در مورد پرستش خدایانشان قائل شوند. » (ا. هیوم، 1386: 291) «حتی پس از دوران تبعید هنوز در معبد یهوه در اورشلیم، سران قوم اسرائیل به پرستش بت ها و ستایش خورشید و تموز می‌پردازند. » ( آشتیانی، 1368: 225)
در اینجا مؤلفه‌های اصلی را نشان می‌دهیم كه عناصر تشكیل دهنده تصویر پیچیده اعتقادات یهودی‌اند:
انسان انگاری: استفاده از تعابیری كه مناسب ارتباطات انسانها بایكدیگر و با جهان است، و به كار بردن آن در مورد خدا.
تعالی گرایی: تأكید بر اینكه خدا با جهان مخلوق تفاوت جوهری داردو در نقطه مقابل دیدگاه انسان انگاراست. از این دید، خدا موجودی غیر قابل درك است.
همه در خدایی: خدا در هر چیزی هست، اگر چه او را با كل جهان خلقت و به طریقی اولی با هیچ بخشی از آن، نمیباید یكی دانست. این درك از خدا از دوره قرون وسطا به بعد در میان عارفان یهود، رایج بوده است.
ویژه گرایی: یعنی خدا، خدای اسرائیل است. تصویر خدا در كتاب مقدس حكایت از آن دارد كه او با قوم اسرائیل وارد رابطه پیمانی ویژهای شده است. خدا، موجودی رهایی بخش در تاریخ اسرائیل است و اسرائیل باید فقط به او وفادار بماند.
همه گرایی: در كتاب مقدس گفته می‌شود كه خدا خالق آسمان و زمین، و دل نگران آدمیان و عموما در امور مربوط به آنان تأثیر گذار است. (آلن آنترمن، 1385: 39، 44)

عهد جدید
كتابهای عهد جدید از نظر موضوع به چهار بخش تقسیم می شوند: اناجیل، اعمال رسولان، نامه های رسولان، مكاشفه. (توفیقی:128)
«‌معروفترین بخش عهد جدید، چهار انجیل‌ منسوب به مَتّی، مِرقُس، لوقا و یوحَنّا است. آنگاه، به ترتیب، كتاب اعمال رسولان، 13رساله منسوب به پولس، رساله یعقوب، دو رساله منسوب به پِطرُس، سهرساله منسوب به یوحنا، ‌رساله یهودا و كتاب مكاشفه یوحنا، بخشهای دیگر این مجموعه را تشكیل می‌دهند. (سلیمانی اردستانی:63) میان سه انجیل اول، هماهنگی وجود دارد و به این دلیل آنها را اناجیل همنوا می‌نامند.

نگارش عهد جدید
مسیحیان به اینكه مجموعه عهد جدید یا بخشی از آن، یا هیچ كتاب دیگری را حضرت عیسی آورده باشد، معتقد نیستند، بلكه می‌گویند: «‌اساسا معنا ندارد عیسی كتابی بیاورد، ‌چون كتاب وحی است و وحی بر واسطه بین خدا و انسان نازل می‌شود و چون خدا، ‌خود را در عیسی كشف كرد، پس او خودش وحی است. » (توماس میشل، :28)
« به این ترتیب، آنان می‌پذیرند كه مجموعه‌ی عهد جدید به دست انسانهای عادی، پس از صعود حضرت عیسی، نگاشته شده است.

خداشناسی در عهد جدید
«مجموعه عهد جدید به دو نظام الهیاتی كاملا جدا از هم تقسیم می‌شود، به گونه‌ای كه هرگز نمی‌توان نظامی ایجاد كرد كه با كل این مجموعه سازگار باشد. این دو نظام عبارتند از:
1) نظام الهیاتی كه محور آن مسیح الوهی است.
2) نظام الهیاتی كه محور آن بنده بودن مسیح است.
هر چند در این بخش نیز او پسر خدا خوانده شده، ولی این خطاب به معنای هم ذات بودن مسیح با خدا نیست، بلكه به معنای بنده مقرّب و عبد صالح خداست.» (سلیمانی اردستانی: 85 و86 )
با وجود بیگناهی،‌ بار گناهان قوم را بر دوش می‌گیرد و آنان را با تحمل رنجها نجات می‌دهد.
در قرن نخست میلادی نزاع سختی بر سر این دو نظام الهیاتی در جریان بود. مؤسس نظام الهیاتی نخست،‌ «پولس» است ولی«حواریون عیسی» مدافع نظام دوم بوده‌اند.
تثلیث: مسیحیان در كنار اعتقاد به توحید، به آموزه دیگری به نام تثلیث یعنی وجود سه شخص پدر، پسر و روح القدس در الوهیت، معتقد بوده‌اند. «دین مسیح ابتدا پیرو خدای واحد، پدر قادر متعال خالق زمین و آسمان است و معتقد است از طریق عقل، انسان می‌تواند خدا را بشناسد. طبق رأی«شورای واتیكان» هر كس خلاف آن فكر كند كافر است.» (ایزد پناه:80) یافتن مبنای نقلی برای اعتقاد به تثلیث و دفاع عقلانی از آن و جمع آن با توحید مهمترین دل مشغولی عالمان الهیات مسیحی بوده است.
پروفسور «ارنست میكل» در كتاب «‌معمّای جهان» می‌نویسد: «‌عقیده تثلیث كه سه ركن عمده اندیشه مسیحیان را تشكیل می‌دهد، به این بیان منتهی می‌شود كه خدای مسیحیت در حقیقت از سه شخصیت مختلف به وجود آمده است: خدای پدر؛ عیسی مسیح؛ روح القدس. مندرجات انجیلها درباره ارتباط این سه شخصیت با یكدیگر، كاملا مبهم و تاریك است و نمی‌تواند جواب رضایت بخشی به چگونگی مسأله وحدت آنها بدهد» (كاشف الغطاء، 1370: 215). نویسنده‌ای مسیحی چنین می‌گوید: « تثلیث واحد است، ما به سه خدا اعتراف نمی‌كنیم؛ بلكه به خدای واحد در سه اقنوم، تثلیثی كه از نظر جوهر واحد است معتقدیم اقانیم ثلاثه واقعا از هم متمایز هستند: خدا یگانه است اما تنها نیست. پدر، پسر و روح القدس واقعا متمایز از همدیگرند؛ نه پسر پدر است و نه پدر پسر است و نه روح القدس پدر یا پسر است. آنها از نظر منشأ با هم تفاوت دارند: این پدر است كه متولد می كند، این پسر است كه متولد می‌شود و این روح القدس است كه صادر می شود. وحدت الهی سهگانه است.‌» (سلیمانی اردستانی، 1382: 124، 126)
عالمان الهیات مسیحی عموما قائلند كه درك تثلیث برای عقل بشری ممكن نیست و این آموزه، سرّی است از اسرار الهی كه تنها باید به آن ایمان آورد.

مواجهه قرآن باعهدین در خصوص توحید ذاتی
منظور قرآن كریم از كلمه«تورات» این اسفار نیست، برای اینكه خود یهودیان هم اعتراف دارند بر اینكه سند این اسفار به زمان حضرت موسی(ع) منتهی نمیشود قرآن كریم درباره تحریف نمودن تورات چنین می‌فرماید: «مِنَ الَّذِینَ هَادُواْ یُحَرِّفُونَ الْكَلِمَ عَن مَّوَاضِعِهِ وَیَقُولُونَ سَمِعْنَا وَعَصَیْنَا وَاسْمَعْ غَیْرَ مُسْمَعٍ وَرَاعِنَا لَیّاً بِأََلْسِنَتِهِمْ وَطَعْناً فِی الدِّین» (نساء:46)
آیات متعددی نیز در قرآن به مسئله تحریف انجیل اشاره نموده‌اند: «أَفَتَطْمَعُونَ أَن یُؤْمِنُواْ لَكُمْ وَقَدْ كَانَ فَرِیقٌ مِّنْهُمْ یَسْمَعُونَ كَلاَمَ اللّهِ ثُمَّ یُحَرِّفُونَهُ مِن بَعْدِ مَا عَقَلُوهُ وَهُمْ یَعْلَمُونَ» (بقره: 75) بنابراین این كتب قابل استناد نخواهند بود.
مطابق گفته‌های پیشین بنی اسرائیل مردمی مادّی و حسّی بودهاند و در زندگی هیچ وقت از مسأله اصالت حس تجاوز نمی‌كرده و اعتنایی به ماورای حس نداشته‌اند و اگر هم داشته‌اند‌، از باب تشریفات بوده و اصالت حقیقی نداشته. بنابراین در قرآن آمده: «وَجَاوَزْنَا بِبَنِی إِسْرَائِیلَ الْبَحْرَ فَأَتَوْاْ عَلَى قَوْمٍ یَعْكُفُونَ عَلَى أَصْنَامٍ لَّهُمْ قَالُواْ یَا مُوسَى اجْعَل لَّنَا إِلَهاً كَمَا لَهُمْ آلِهَهٌ قَالَ إِنَّكُمْ قَوْمٌ تَجْهَلُونَ. إِنَّ هَؤُلاء مُتَبَّرٌ مَّا هُمْ فِیهِ وَبَاطِلٌ مَّا كَانُواْ یَعْمَلُونَ. قَالَ أَغَیْرَ اللّهِ أَبْغِیكُمْ إِلَهاً وَهُوَ فَضَّلَكُمْ عَلَى الْعَالَمِینَ»(اعراف : 138، 140) همچنین: «وَقَالَتِ الْیَهُودُ یَدُ اللّهِ مَغْلُولَهٌ غُلَّتْ أَیْدِیهِمْ وَلُعِنُواْ بِمَا قَالُواْ بَلْ یَدَاهُ مَبْسُوطَتَانِ یُنفِقُ كَیْفَ یَشَاءُ وَلَیَزِیدَنَّ كَثِیرًا مِّنْهُم مَّا أُنزِلَ إِلَیْكَ مِن رَّبِّكَ طُغْیَاناً وَكُفْراً وَأَلْقَیْنَا بَیْنَهُمُ الْعَدَاوَهَ وَالْبَغْضَاءَ إِلَى یَوْمِ الْقِیَامَهِ كُلَّمَا أَوْقَدُواْ نَارًا لِّلْحَرْبِ أَطْفَأَهَا اللّهُ وَ یَسْعَوْنَ فِی الأَرْضِ فَسَادًا وَاللّهُ لاَ یُحِبُّ الْمُفْسِدِینَ».
یهودیان و مسیحیان درباره خود نیز می‌گفتند: «وَقَالَتِ الْیَهُودُ وَالنَّصَارَى نَحْنُ أَبْنَاء اللّهِ وَأَحِبَّاؤُهُ» (مائده/18) و لذا خدای سبحان دراین آیه آن را رد نموده و می‌فرماید: «وَقَالُواْ اتَّخَذَ اللّهُ وَلَداً سُبْحَانَهُ بَل لَّهُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ كُلٌّ لَّهُ قَانِتُونَ. بَدِیعُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَإِذَا قَضَى أَمْراً فَإِنَّمَا یَقُولُ لَهُ كُن فَیَكُونُ» (بقره آیه 116و117)
مسأله فرزند خدا بودن مسیح یكی از مظاهر شرك در ذات است كه واقعیت خدای یگانه را بصورت خدایان سه گانه جلوه می‌دهد و در حقیقت«تثلیث» مسیحیت روی این مسأله استوار است. (سبحانی، 1373: 204)قرآن در رد چنین ادعایی می‌فرماید: «لَقَدْ كَفَرَ الَّذِینَ قَالُواْ إِنَّ اللّهَ هُوَ الْمَسِیحُ ابْنُ مَرْیَمَ وَقَالَ الْمَسِیحُ یَا بَنِی إِسْرَائِیلَ اعْبُدُواْ اللّهَ رَبِّی وَرَبَّكُمْ إِنَّهُ مَن یُشْرِكْ بِاللّهِ فَقَدْ حَرَّمَ اللّهُ عَلَیهِ الْجَنَّه» (مائده:72) و نیز: «وَقَالَتْ النَّصَارَى الْمَسِیحُ ابْنُ اللّهِ ذَلِكَ قَوْلُهُم بِأَفْوَاهِهِمْ یُضَاهِؤُونَ قَوْلَ الَّذِینَ كَفَرُواْ مِن قَبْلُ قَاتَلَهُمُ اللّهُ أَنَّى یُؤْفَكُونَ» (توبه:30) «آیات الهی در این باب را می‌توان به چند دسته تقسیم كرد» (زیبایی نژاد، 1382: 358، 368):
دسته اول:تأكید برتوحید و اشاره ضمنی به نفی تثلیث: سوره اخلاص معنایی از توحید ارائه می‌كند كه مستلزم نفی تثلیث است «قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ. اللَّهُ الصَّمَدُ. لَمْ یَلِدْ وَلَمْ یُولَدْ. وَلَمْ یَكُن لَّهُ كُفُوًا أَحَدٌ»
دسته دوم:نفی صریح تثلیث: «لَّقَدْ كَفَرَ الَّذِینَ قَالُواْ إِنَّ اللّهَ ثَالِثُ ثَلاَثَهٍ وَمَا مِنْ إِلَهٍ إِلاَّ إِلَهٌ وَاحِدٌ وَإِن لَّمْ یَنتَهُواْ عَمَّا یَقُولُونَ لَیَمَسَّنَّ الَّذِینَ كَفَرُواْ مِنْهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ» (مائده/73)
دسته سوم: مردود دانستن خدای پسر: « مَا كَانَ لِلَّهِ أَن یَتَّخِذَ مِن وَلَدٍ سُبْحَانَهُ» (مریم آیه 35)
دسته چهارم‌: نفی الوهیت مسیح : «مَا الْمَسِیحُ ابْنُ مَرْیَمَ إِلاَّ رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِن قَبْلِهِ الرُّسُلُ» (مائده/75) و نیز: «إِنْ هُوَ إِلَّا عَبْدٌ أَنْعَمْنَا عَلَیْهِ»
دسته‌ پنجم: نفی الوهیّت روحالقدس: «لَّن یَسْتَنكِفَ الْمَسِیحُ أَن یَكُونَ عَبْداً لِّلّهِ وَلاَ الْمَلآئِكَهُ الْمُقَرَّبُونَ» (نساء/172) و «وَلاَ یَأْمُرَكُمْ أَن تَتَّخِذُواْ الْمَلاَئِكَهَ وَالنِّبِیِّیْنَ أَرْبَابًا أَیَأْمُرُكُم بِالْكُفْرِ بَعْدَ إِذْ أَنتُم مُّسْلِمُونَ» (آل عمران/80)
دسته ششم: بندگی خداوند، محور تعالیم عیسی «قَالَ إِنِّی عَبْدُ اللَّهِ» (مریم/30) و «وَقَالَ الْمَسِیحُ یَا بَنِی إِسْرَائِیلَ اعْبُدُواْ اللّهَ رَبِّی وَرَبَّكُمْ» (مائده/72)
دسته هفتم: توحید در میان گروهی از مسیحیان: «مِّنْهُمْ أُمَّهٌ مُّقْتَصِدَهٌ وَكَثِیرٌ مِّنْهُمْ سَاء مَا یَعْمَلُونَ» (مائده/66)

نتیجه
حضرت ابراهیم (ع) پدر سه دین بزرگ یهود ، مسیح و اسلام است؛ كه مشخصه مشترك این سه دین، توحیدی بودن آنها است و دركتب دینی آنها، مورد تاكید و توصیه قرار گرفته است و سخت‌ترین تهدیدها متوجه كسانی شده است كه خدای یگانه را رها كرده و به بتپرستی گراییده‌اند.
تأكید قرآن بر توحید و نفی شرك، واقعیتی است كه نیاز به ذكر ندارد؛ تقریباً در هر چند آیه از قرآن به گونه‌ای بر این مطلب تكیه شده، اما تصویری كه تورات از خداوند ارائه می دهد با توصیف قرآن از خداوند، متفاوت است؛ توصیف قرآن هرگونه همانند بین خدا و خلق را نفی میكند«لَیسَ كَمِثلِهِ شَیئ»، در حالی كه تورات در مجموع تصویر انسانوار از خداوند ارائه می كند و اوصافی را به خداوند نسبت می‌دهد كه در مورد انسان به كار می رود و دچار تجسم و تجسد می‌گردد.
در انجیل نیز تعبیراتی شرك‌آمیز وجود دارد. البته این واقعیت را نیز نمی‌توان نادیده گرفت كه انجیل در كنار این تعبیرات از توحید نیز سخن می‌گوید، چنین تعبیرات موحدانهای غالبا در اناجیل همنوا به چشم می‌خورد. اما مسیحیان، تعبیر«پدر»، «فرزند» و «روح القدس» را حاكی از حقیقتی می‌دانند كه آن را «تثلیث» می‌نامند. بنابراین برای جمع تثلیث با اصل توحید تلاش‌های فراوانی كرده‌اند و در نهایت چون آن را در مخالفت با حكم عقل یافتند، از آن به سرّ و رمز تعبیر نموده‌اند.
با دقت و تعمق در متون مقدس یهودیان و مسیحیان می‌توان به این نتیجه دست یافت كه علت این انحراف از توحید حقیقی، تحریفات و تغییرات وارد شده در طول قرنها به این متون است، ‌در حالیكه قرآن تنها كتاب آسمانی است كه از این مقوله در امان بوده و از خطا و انحراف و تحریف به دور مانده است.

منابع
*قرآن كریم.
1. آخوندی، محمد حسین، 1384، شرح و توضیح بدایه الحكمه، قم:هاجر.
2. آشتیانی، جلال الدین، 1368، تحقیقی در دین مسیح، تهران:نگارش.
3. آنتر من، آلن، 1385، باورها و آیین‌های یهودی، ترجمه رضا فرزین، قم:مركز مطالعات و تحقیقات ادیان ومذاهب.
4. اداره عقیدتی سیاسی ارتش، 1363، عقاید اسلامی، تهران :انتشارات ارتش.
5. ایزدپناه، مهرداد، 1381، آشنایی با دین مسیح، تهران:محور.
6. توفیقی، حسین، 1379، آشنایی با ادیان بزرگ، چ2، تهران:طه.
7. جوادی آملی، عبدالله، 1383، توحید در قرآن، قم:إسرإ.
8. خرمشاهی، بهاءالدین، 1377، دانشنامه قرآن و قرآن پژوهی، چ2، تهران: دوستان و ناهید.
9. زیبایی‌نژاد، محمدرضا، 1382، مسیحیت شناسی مقایسه ای، تهران:سروش.
10. سبحانی، جعفر، 1373، منشور جاوید، چ3، قم:توحید.
11. سلیمانی اردستانی، عبد الرحیم، 1382، درآمدی بر الاهیات تطبیقی اسلام و مسیحیت، قم:طه.
12. ------- ، 1384، مسیحیت، چ2، قم:آیت عشق.
13. ------- ، 1384، یهودیت، چ2، قم:آیت عشق.
14. طباطبایی، سید محمد حسین، 1362، تفسیر المیزان، ترجمه سید محمد باقر موسوی همدانی، ج20، چ128، تهران :بنیاد علمی وفكری علامه طباطبایی.
15. طبرسی، ابو منصور احمد بن علی بن ابیطالب، 1381، احتجاج، ترجمه بهراد جعفری، چ2، تهران، دار الكتب الاسلامیه.
16. قلی پور گیلانی، مسلم، 1382، تلخیص محاضرات فی الهیات، قم:اخلاق.
17. كاشف الغطاء، محمد حسین، 1370، پژوهشی درباره انجیل و مسیح، ترجمه هادی خسرو شاهی، قم:خرم.
18. كلینی، محمد بن یعقوب، بیتا، اصول كافی، تهران:دفتر نشر فرهنگ اهل البیت (علیهم السلام).
19. مطهری، مرتضی، بی تا، جهان بینی توحیدی، تهران:صدرا.
20. میشل، توماس، 1387، كلام مسیحی، ترجمه حسین توفیقی، قم:دانشگاه ادیان ومذاهب.
21. رابرت. ا. هیوم. 1386، ادیان زنده جهان ، تهران، علم.
حمیده سادات کمیزی، طلبه سطح دو مدرسه علمیه کوثر (خواهران) استان تهران/ رتبه دوم جشنواره استانی علامه حلی (ره)

نقشه سایت :: sitemap