عنصر تحقیق و پژوهش در همه جا به صورت یک اصل در مجموعه کارها باید مورد توجه قرار گیرد(مقام معظم رهبری ) / اگر ژرف یابی و پژوهش نباشد، نتیجه اش یک جا ایستادن، درجازدن و با دنیای پیرامون خود بیگانه تر شدن است.(مقام معظم رهبری ) / بدون ژرف یابی در هیچ مقوله ای نمی توان به هدفهای والا دست یافت.(مقام معظم رهبری ) / کارهای پژوهشی حوزه باید بتواند منظومه کاملی را به وجود بیاورد تا همه نیازهایی را که حوزه متصدی آن است، و بدان اهتمام دارد پوشش دهد.(مقام معظم رهبری )
.:: ضرورت معرفت پدیدارشناسانه در حوزه پژوهش های دینی ::.

زن را گفت: «آن سپیدی در چشم تو از کی پدید آمد؟» گفت: «از آن زمان که محبت ما در دل تو نقصان گرفت!» (بستانالعارفین)

1. بر درستی محبت، صد شهود و دلیل بر زبان آوردهاند حال آنکه میتوان بر ناحقبودن آن، در ساحت پژوهش، دو صدچندان افزود. فرآوردهی محبت بیحدوحصر، تعصب است که نابینایی و فقدان بینش علمی را به ارمغان میآورد. نکتهایی که امسال در عمده آثار ارسالی به پنجمین دوره جشنواره علامه حلی شاهد آن بودیم فقدان نگاهی بیطرفانه و منصفانه به مسئله تحقیق بود و اغلب پژوهشگران محترم نتیجهی کار خود را از پیش، روشن ساخته و سازمان منطقی بحث را بنا بر سوگیری پیشینی خود بنیان نهاده بودند. آنچه که در این دوره از نظر گذراندیم، همه محبت بود و تعصب و نابینایی علمی، و آنچه که کم دیدیم، بینش بود و قضاوت منصفانه و هر چیز را با عیار علم و منطق سنجیدن.

2. داوری و ارزشگذاری پیشینی و ناآزموده در ساحت دین، محقق را به متکلم و هواخواهی یکجانبهنگر مبدل ساخته و او را از سیر و سلوک عقلانی در مسئله مورد نظر خود بازداشته و به ساحت مطالعات الاهیاتی (Theological) سوق میدهد. فرانسیس بیکن به درستی بر این امر صحه گذاشت که منطق سنتی و قرونوسطاییِ علم، دیگر نمیتواند دریچه ناگشودهای را بر ما مکشوف سازد و اساساً هیچ مجهولی از دل این منطق، معلوم نخواهد شد و بر پژوهشگر است که ذهن خود را از بتهای چهارگانهی ذهنی‌‌ ـ قبیلهای، تئاتری، بازاری و غار ـ رها سازد. سخن او که «انسان همواره آنچه را باور میکند که دوست دارد، درست باشد»  بر کفه سنگین مطالبات ذهنی و علایق شخصی بر آنچه که به واقع هست، تأکید داشت. علم از آن پس، بر پایه این محور چرخید که محقق باید آنچه را که مییابد، بخواهد نه آنچه را که میخواهد، بیابد و این متدولوژی تازه، در برابر روششناسی قرون وسطایی، که با عنوان مطالعات الاهیاتی رواج یافته بود، منطق تازه علم لقب گرفت.

2. شاخهی مطالعات دینی (Religious Studies) که به همت متفکرانی چون فردریش ماکس مولر و کورنلیوس پی. تایله در قرن نوزده پا به عرصهی ظهور گذاشت، با تمسک به رویکرد بروندینی، و به تعلیق درآوردن مفروضات معرفتی، درصدد بررسی و ارزیابی بیطرفانه و بدون سوگیری مباحث دینی بود و هدف خود را نه داوری، بلکه توصیف دین و عناصر و مؤلفههای اساسی آن عنوان کرد. متفکران پیرو این شاخه، جهان مدرن را «عصر گذر از داوریهای پیشینی» دانسته و تنها وظیفهی علم را توصیف جهان معرفی کردند. از همین روی، ماکس مولر، متفکر و مؤسس برجستهی این سنت، در سخنانی اظهار داشت: «امروز وقت آن رسیده است که به جای پیروی از متکلمان که صرفاً در پی اثبات حقانیت دین خود و بر خطا بودن ادیان دیگر هستند، رهیافتی منصفانه در پیش گیریم؛ رهیافتی که عناصر، الگوها و اصولی را جستجو کند که در همه زمانها و مکانها، و به طور یکسان، در ادیان یافت شود»

3. متفکران پیرو این شاخه را، از حیث روش، میتوان دنبالهروی پدیدارشناسی فلسفی دانست. اساس روش پدیدارشناسی که در اندیشه ادموند هوسرل فربهی یافت، بر تعلیق یا اپوخهسازی پدیدهها استوار است. این نظریه در مقام روش بر این نظر است که ذهن انسان را از پیشفرضهای غیرعلمی رها ساخته و امکان توصیف و تبیین پدیدهها را، بدون هرگونه پیشفرض و داوریِ پیشینی، فراهم سازد. پژوهشگر پدیدارشناس پدیدهها را، نه با پرسپکتیو خود، بلکه فیذاته و مطابق با آنچه که هستند مورد کندوکاو قرار میدهد.

4. این اصطلاح بعدها کسانی پیر دانیل چانتپی دولا ساوسایه، گراردوس فان درلیو، دبلیو. برد کریستنسن، رودلوف اتو و... مورد استفاده قرار گرفت و نام پدیدارشناسی دین را برخود دید. مطابق این روش، ما باید باورها، آیین و نمادهای ادیان را به ذات خود و بدون هیچ مفروض و تعصبی نگاه کرده و صرفاً به برشمردن مؤلفههای اساسی آن اکتفا کنیم. هدف اصلی مطالعات پدیدارشناسانه حذف دیدگاه شخصی و جداسازی روششناسی فرد از جهانبینی شخصی او است و اینکه پژوهشگر نباید با مقولات دینی خود، ادیان دیگر را مورد ارزیابی قرار دهد.

5. حرکت به سوی نگاهی پدیدارشناسانه در تحقیق موجب خواهد شد که افزون بر نگاهی واقعبینانه به کاستیهای پیشِ رو، بتوان از منظری وسیعتر به مسئلهی تحقیق نظر افکنده و نسبت آن را با سایر مسائل نیز بسنجیم. محقق، با در پرانتز کشیدن حب و بغض خود، باید در کاوش جنبههای گوناگون مسئله، جهد و جور بیشتری برخود وارد نماید و هیچ نادانستهای را به میل خود دانسته تلقی نکرده و از پیش، بانگ برنیاورد «اعتقاد من که آن شیرین است».

علي اصغر درليک