عنصر تحقیق و پژوهش در همه جا به صورت یک اصل در مجموعه کارها باید مورد توجه قرار گیرد(مقام معظم رهبری ) / اگر ژرف یابی و پژوهش نباشد، نتیجه اش یک جا ایستادن، درجازدن و با دنیای پیرامون خود بیگانه تر شدن است.(مقام معظم رهبری ) / بدون ژرف یابی در هیچ مقوله ای نمی توان به هدفهای والا دست یافت.(مقام معظم رهبری ) / کارهای پژوهشی حوزه باید بتواند منظومه کاملی را به وجود بیاورد تا همه نیازهایی را که حوزه متصدی آن است، و بدان اهتمام دارد پوشش دهد.(مقام معظم رهبری )
.:: فرا روی از روزمرگی، مدرک گرایی و سطحی نگری در تحصیل علم ::.
1. پیشتر نیز به این مسئله اشارت رفته بود که آموزش صرف، هیچ ثمری ندارد. آنچه آموزش را کارا میکند، ممارست، تمرین و غنی سازی آن است که اهمّ مصادیق آن را در پژوهش میتوان جستجو کرد. پس گزاف است که بگوئیم پژوهش، منحصر به تحصیل است. بله، آنچه شاید بتوان گفت، آن است که پژوهش از حیث رتبه زمانی، پس از آموزش است و چنانچه مراتب اولیه آموزش صورت نگیرد، لاجرم پژوهش، مفید نخواهد بود که این بحث، مفروغ عنه است؛ چرا که ما عناصر اولیه تشکیل دهنده پژوهش را ابتدا آموزش و درک صحیح مبحث می دانیم، سپس انجام پژوهش و مراحل آن. چندی پیش خدمت یکی از مدیران محترم مدارس تهران بودم. ایشان می گفت: من پژوهش را برای طلاب، مضر میدانم؛ چرا که باعث می شود آنان از درس باز بمانند. در پاسخ به این شبهه باید گفت: بله، پژوهش برای طلاب پایه های پائین تر به نحو دیگری باید صورت بگیرد که اصطلاحاً به آن مباحثه میگویند.
مباحثه که یکی از امتیازات حوزه های علمیه، نسبت به سایر مراکز و مجامع آموزشی است، مدخلی است برای پژوهش. وقتی طلبه در آنچه آموخته است، با میل خود به بحث می نشیند، در حقیقت آموخته های خود را به اشتراک گذاشته و در مقابل نیز هم بحث او چنین است و این مباحثه باعث هم افزایی علمی میگردد؛ ممارست علمی صورت میگیرد؛ مفاهیم در ذهن آنان نقش می بندد و این همان غنی سازی آموزه های گذشته است.در مباحثه، طرفین ناچارند علاوه بر متن خوانده شده به کتب دیگر مراجعه کنند؛ متوجه اشکالات شده و در صدد رفع یا تصحیح آن باشند. پس اینکه ما بگوئیم پژوهش، مضر است یا مخلّ تحصیل و تدریس است، این درست نیست. مع الوصف شرایطی دارد که اگر این شرایط، لحاظ شوند، موجب بالندگی و تعالی می گردد. حقیر در احوال علمای اعلام گاهی نظر ی کرده ام. آنچه آنان را از دیگران متمایز می سازد، چند چیز است: 1. خوب آموختن 2. درک صحیح 3. ممارست و همراهی با آموخته ها 4. تحقیق و پژوهش.
اگر بخواهیم در این خصوص، مثالی بزنیم، باید بگوئیم بسیاری بودند که خوب آموختند و تا آنجا رفتند که استاد برجسته ای شدند؛ گرچه برخی از آنان حتی در مراتب بالای علمی شاید درک صحیحی از آنچه تدریس می کردند، نداشتند؛ یعنی آنان هنرمندانی بودند که بیان شگفت انگیزی داشتند؛ ولو گاهی خود به عدم درک صحیح مطلب اعتراف میکنند؛ یعنی در قضیه، گرفتار جهل مرکب نیستند. عده ای دیگر، اساتیدی هستند که علاوه بر خوب فراگرفتن، از کلّیت قضیه درکی صحیح داشته اند؛ گرچه گاهی اینان، هنرمندی گروه اول را نداشته اند، اما آنچه به عنوان دانش میآموختند، هیچ اعوجاجی در آن راه نداشت و چهبسا در این خصوص بتوان شاگردی امام خمینی(ره) را در محضر مرحوم آیت الله شاه آبادی در عرفان که در شلوغترین حالت آن، عدد شاگردان از هفت نفر تجاوز نمی کرد، از این مقوله دانست.
اما عنصر سوم تعالی، ممارست و همراهی با آموخته ها، بحثی است که عموم اهل تدریس همراه خود دارند و نمیگذارند بین آنان و دانش، متارکه ای صورت گیرد؛ معمولاً حاضر الذهن هستند و مباحث علمی را همواره مرور میکنند. بنابراین وقتی پرسشی علمی از آنان میشود، چنان جامع و با در نظر گرفتن همه زوایا، پاسخ آن را می دهند که شنونده به وجد می آید و یا اگر به شرح و تحلیل روایتی می پردازند، انسان، تمایز آنان را از سایرین به وضوح درک می کند. کافی است لحظاتی در محضر آیت الله شبیری باشید.
اما تحقیق و پژوهش؛ فقط کافی است نگاهی در آثار مرحوم علامه مجلسی، مرحوم علامه امینی، شیخ آغا بزرگ تهرانی، امام خمینی(ره)، علامه عطارودی و ... بنمائید؛ به طور نمونه، چندی پیش در محضر حضرت عطارودی بودم. تعبیری که میتوانم در خصوص ایشان به کار ببرم، همان بیان نورانی علوی است که «هجم بهم العلم علی حقیقه البصیره و باشروا روح الیقین ... شوقاً الی رؤیتهم». بیش از هفتاد سال پژوهش، تألیف قریب به دویست جلد کتاب؛ اکنون نیز با حال نقاهت طاقتفرسا و کهولت سن کافی است سؤالی از او بپرسید. پرسیدم علم رجال را چهگونه یافتهاید؟ فرمودند: علم رجال، علمی نیست که بهسادگی هر طلبه ای بنشیند و اصول و قواعدی تألیف کند تا روایت صحیح را از غیر تشخیص دهد؛ بلکه باید از دل تاریخ هزار و دویست ساله به مطالبی دست یازد که بتواند بگوید به روایتش اعتنایی میتوان نمود یا نه؟ فرمودند: در احوال رجلی به نام سلطان سلیم تفحصی کردم. دیدم در قرن چهارم هجری او را به علت دشنام دادن به امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب(ع)، از شام راندهاند و یا از آنجا فرار کرده است؛ ناگزیر به بغداد آمده و باز دهان کثیفش را گشوده و به طعن آن امام همام پرداخته است. مردم بغداد نیز با او همان کاری را کردند که اهل شام کردهاند. به ایران آمده و در یکی از شهرها متوطّن گردیده است. در آن عصر، آن شهر محل تجمع سفیانی ناصبی بوده است. آنان دور او را گرفته و به گفتارش ارج نهادهاند و آن هنگام که به درَک واصل شد، بقعهای بر مدفنش نهادند. اکنون آن بقعه، محل زیارت شیعیان است. می فرمود: بقعه این دشمن اهل بیت(ع) اکنون به عنوان امامزاده مطرح است. چگونه به راحتی می توان به اصولی دست یافت که سره را از ناسره تشخیص داد و معتبر را از غیرمعتبر؟
2. متأسفانه آفت امروز مجامع حوزوی؛ اعم از خواهر و برادر، روزمرّگی، مدرک گرایی و سطحی نگری است و این سه عنصر سبب می شود آنگونه که باید به تحصیل علم نپردازند و معنویات را به طور شایسته درنیابند. آن انگیزه حقیقی که در اسلاف گذشته حوزههای علمیه بود و از میان همه هیاهوها، غربتها و فقرها، بزرگانی؛ چون امام خمینی(ره)، میرزای شیرازی، آیتالله بهاء الدینی و شرفالدین تربیت میشدند و هرکدام امتی بزرگ بودند، در اخلاف آنان یا اصلاً به چشم نمیآید یا بسیار اندک است. در این شرایط خاص چه باید کرد؟ به نظر می رسد در این شرایط مسئولین و متصدیان حوزه باید به فکر چاره باشند و فراگیری علم و تزکیه را طوری برنامه ریزی نمایند تا طلبه پس از فارغ التحصیلی به جایگاه مطلوبی نایل شود و آن انگیزه معنوی در این هیاهوی بیبدیل و مثال زدنی، باید توسط مدرسان و مربیان، با درنظر گرفتن شرایط موجود در طلاب ایجاد شود. گویا راهی جز این نیست. پس زعمای حوزه باید به تربیت مدرسان و مربیانی همت گمارند که آنان عهده دار تربیت و تعلیم طلاب شوند. گرچه بحمدالله عموم مدیران، مؤسسان و متصدیان مدارس علمیه، شایسته مقام تربیت هستند و از این روست که هماینک نیز فضلای وارسته و تربیتشدهای در مدارس ما تربیت شده و خود را آماده تربیت نفوس مردم می نمایند.
اما اگر بخواهیم شرایط را در نظر بگیریم، باید چارهای اندیشید. در زمانه ای که مرزی بین صلاح و فساد دیده نمی شود، هر طرف را عنایت کنید، طرف دیگر می لنگد، آیا میشود طلاب را از همه رسانه ها در عصر انفجار رسانه محروم کرد؟ آیا میتوان طلاب را از تعامل با مردم منع نمود؟ آیا کوچه و بازار که محل رفت و شد مردم است، مانند سابق است؟ اما یک کار میشود کرد. می توان الگویی را در نظر گرفت که به وسیله آن الگو، طلاب را با شرایط موجود و به اقتضاء، به دانشمندانی فاضل و متّقی نائل نمود؛ لیکن تحقق این امر ،مقدماتی می خواهد: اولاً مطالعه فراگیر و مطابق با اصول کاملاً علمی؛ ثانیاً انگیزه کافی برای تربیت دانشمندانی که بتوانند جامعه را به سوی تعالی سوق دهند. شاید بتوان نمونه آن را در انگیزه مرحوم آیتالله العظمی حائری یزدی در تأسیس حوزه علمیه قم جستجو نمود؛ چرا که شرایط آن زمان برای دینمداران، بسیار بدتر از اکنون بوده است؛ زیرا حکومت آن زمان با تمام توان، درصدد از بین بردن دین و دینمداری در روحانیت بوده است. در عین حال قم به پایگاه تربیت عالمان و عارفان و جهاد و شهادت تبدیل شد و هنوز نیز حوزه قم و حتی نجف، متأثر از آن انگیزه بلند مرحوم حائری است که در مکتب خود، مانند امام خمینی(ره) را تربیت نمود و ثالثاً تدوین برنامهای واقعی و مطابق وضعیت موجود برای حوزههای علمیه و در آوردن حوزه از روزمرّگی و رابعاً درنظر گرفتن وضع معاش طلاب که لطمات جدی به آنان زده است.
بنابراین در پژوهش نیز همینگونه است؛ یعنی مطابق با آنچه گفته شد، باید برنامهای برای آن در نظر گرفت. پژوهش، مهم است. اصلاً اگر در دروس طلبگی، پژوهش نباشد، تعالی و بالندگی صورت نمیگیرد. به همین جهت ابتدا به طلاب برادر توصیه میکنم، امر پژوهش را جدی بگیرند؛ چرا که متأسفانه آنگونه که از طلاب برادر توقع میرود، آنان به امر پژوهش نمیپردازند و این، موجب افت علمی حوزه ها خواهد شد و در وهله ثانی به طلاب خواهر نیز سفارش میکنم که اولاً اصول پژوهش را دریابند و فراگیرند؛ ثانیاً تجربه پژوهش داشته باشند تا بنیه علمی آنان محکم گردد.
3. آنچه به نظر میرسد که در جملات پیش نیز بدان اشاره شد، پژوهش به تقویت بنیه علمی کمک میکند و چنانچه طلبه با آن همراه شود، به یک پژوهشگر تبدیل میشود و چون در امر تحقیق، زبده گردید، به تدوین مقالاتی میپردازد که مورد نظر و توجه است و چهبسا به یک اثر مهم علمی تبدیل شده و مورد توجه مجامع علمی قرار گیرد. این اتفاق صرفاً برای پژوهشگران میافتد.
4. چه اشکال دارد مقالات علمی طلاب به مراکز علمی ارائه شده و در عداد مقالات علمی موجود در سامانه های دانشگاهی علمی قرار گیرد؟ متأسفانه هم اکنون پایان نامه های حوزویان در انبارهای مدارس خاک می خورد. چرا باید اینگونه باشد؟ چرا حوزویان در مجامع علمی، حضور و مشارکت جدی ندارند؟ همه اینها به جهت آن است که در حوزه، پژوهشگاهی که بتوان به وسیله آن به این امور پرداخت، موجود نیست؛ به جهت آنکه در حوزه، وبسایتی که به امور پژوهش بپردازد، وجود ندارد.
مدیریت خواهران تهران به صورت جدی پیگیر دو مسئله است:
1.ایجاد پژوهشگاهی بزرگ برای طلاب خواهر و برادر حوزه علمیه استان تهران؛
2.ایجاد سامانهای تخصصی- اینترنتی برای ارائه مقالات به علاقمندان و پژوهشگران و اتصال به کنسرسیوم محتوای ملی کشور.
حجت الاسلام و المسلمین سید محمد رضا آقامیری