لزوم فعالتر شدن دو محور علمی پژوهشی و تربیتی در حوزهها
اشاره:
حضرت حجت الاسلام والمسلمین سید محمّدرضا آقامیری دوران سطح و خارج فقه و اصول را در قم سپری کرد. تدریس در حوزه و دانشگاه و تألیف کتاب و مقالاتی چند از سوابق علمی و پژوهشی ایشان است. وی هم اکنون مدیریت حوزه علمیّه خواهران استان تهران را برعهده دارد.
مقوله فراگیری صرف و آموختن سطحی که به حافظه آدمی مربوط میشود، دارای مراتبی است. گاه ممکن است کاملاً سطحی باشد، مانند جملاتی که کودکان یاد میگیرند و یا قدری عمیقتر باشد، مانند جدول ضربی که دانش آموزان سوم دبستان میآموزند و یا گاهی پیچیده تر، مانند الفیه مالک که طلاب مبتدی بیتهایی از آن را از بر میکنند. اینها همه فراگیری صرف است که چنانچه با تفهیم همراه نگردد، ارزش چندانی ندارد. اما اگر در برخی از زوایای همین فراگیری، ژرفنگری و موشکافی شود به دادههایی در ذهن تبدیل میگردد که میتوان در موقع نیاز از آن بهره کافی برد.
گاهی اوقات گذر از این بخش (فراگیری صرف) با مباحثه و مطالعه صورت میگیرد. اما به حقیقت خود نمیرسد. آنچه این دادههای سطحی را غنی میسازد، پژوهش و تحقیق است. پس اهل علم که اهل حقیقت و ژرفای دانش هستند، لازم است برای غنیسازی آموزههای خود، امر تحقیق و پژوهش را مد نظر داشته و از همان سالهای آغازین طلبگی به امر پژوهش و تحقیق اهتمام ورزند.
از دیرباز این باور را داشتم که اهل علم با قلمزدن، دادههای ذهنی خود را ماندگار مینمایند، گویا حک شدن دانشها در ذهن طلاب با کتابت و قلمزدن میسور و هموار میگردد و چنانچه هر طلبه با استفاده از تازهترین روشهای نویسندگی، بیاموزد که چگونه قلم بزند و این مهارت را با بهرهمندی از تحقیق و پژوهش به ثمراتی مفید تبدیل سازد. در حقیقت بخشی از دِین خود را به جامعه اسلامی و شریعت محمدیه (ع) ادا نموده است.
شایان ذکر است که چنانچه طلبه، که یکی از عمدهترین وظایف او تبلیغ دین مبین است به خطابه و منبر بسنده کند و سراغ قلم و کتابت نرود، بخش بزرگی از مخاطبان را از دست داده است. مثلاً طلبه متوسطی را میشناسم که با بهرهمندی از مهارت کتابت و قلم فرسایی، موضوعات قابل توجه دینی را انتخاب و پیرامون آن، صفحاتی را به زیور طبع آراسته و به صورت کتابی در دسترس قرار داده است. این کتاب تاکنون بیش از 30 بار تجدید چاپ شده و این حسن اتفاق، بدان معناست که گستره مخاطبان آن، به طور چشمگیری افزایش یافته است. در صورتی که اگر همان طلبه صرفاً به منبر و خطابه اکتفا میکرد، حداکثر جامعه مخاطبان او به دویست تن، نمیرسید.
بنابراین؛ اگر طلبه با قلم و نگاشتن آشنا نشود، بخش عظیمی از مخاطبان خود را از دست داده است و چنانچه با هر دو مهارت منبر و قلم بیگانه بود، باید شاهد افول و اضمحلال شخصیتی خود باشد.
طلبهای که اهل قلم شد، چینش مطالب در ذهنش منطقی و ماندگار بوده و نسبت به دانستههای خویش حاضرالذهن و سریعالانتقال است! اما طلبهای که با مقوله قلم و نگارش آشنا نیست، کمتر از این امتیاز بهره میبرد. با قلم و نگاشتن، دادهها بر ذهن حک شده و دانستهها ماندگار میماند و چنانچه؛ نویسندهای چیرهدست شد و در نوشته هایش نور اخلاص تلألؤ داشت، اثرش جاودانه خواهد گشت، چرا که نوشتهاش وجه الله گردیده و وجه الله است که جاودان میماند! و این رمز بقاست.
اندکی درنگ در جواهر الکلام، کفایه الاصول و مکاسب شیخ انصاری و برخی کتب منبع و معتبر، رمز این جاودانگی را روشن خواهد ساخت. از سویی دیگر چنانچه طلبه بتواند با تأمل و فکر، نقد و ابرام و تحقیق و پژوهش، اثری را به جامعه علمی تقدیم کند، بخشی از دین خود به جامعه اسلامی و انسانی، ادا نموده است و چه بسا در راستای تکامل علم ادیان، قلم او تأثیر تام داشته و موجب بهرهبرداری جامعه علمی گردد.
افزون بر آنچه که گفته شد، در باب مزایای کتابت باید گفت: آن استادی که پیش از درس، مطالب را به صورت منطقی نوشته و تدوین کرده است و قبل از ورود به متن کتاب، با استفاده از همان دست نوشتهها، محتوای اجمالی درس را برای طلاب بیان مینماید، در القاء و تفهیم مطالب کتاب به طلاب، موفقیت بیشتری را به همراه خواهد داشت و از همین رو بوده است که عده ای از تلامذه افاضل علما، اقدام به نگاشتن درس اساتید کرده و به عنوان تقریرات منتشر میکردند. این شیوه مفید در سده های اخیر در حوزههای علمیه شیعه متداول و مرسوم بوده است.
توسعه حوزههای علمیه آثار مبارکی را بهدنبال دارد، دریچههای جدیدی که هرساله به روی مراکز علمی و فرهنگی گشوده میشود. بخشی از آن به خاطر توسعه حوزههای علمی است! توضیح مطلب آنکه: اکنون حوزهها بیش از هر زمان، وظیفه بسط معنویت و علم و دانش را به عهده دارند، چرا که متأسفانه! علوم انسانی به واسطه تلاش فراگیر غربیان و با میدان داری آنان پایه ریزی میشود و آنان بر اساس اندیشههای اومانیستی، لیبرالیستی و سکولاریسم و نظام سرمایه (امپریالیسم)، چنین علومی را مورد بررسی قرار میدهند.
بنابراین، وقتی پیرامون اقتصاد منابعی را تأمین و یا پیش طرحی را ارائه میدهند، منطبق بر همان نظام سرمایه داری است یعنی در این اندیشه، انفاق و صدقه، خمس و زکوات، امور حسبیه، لق طه، مزارعه، مساقات و یا حرمت مخابره معنایی ندارد!! و در عوض ربا و استثمار بخش مهم آن را تشکیل میدهد، اسراف میزان توسعه اقتصاد میگردد و در این سیاه بازار وظیفه حوزههای علمیه بازنگری در اقتصاد و سایر علوم انسانی است. آیا ما مکتب اقتصادی در اسلام داریم؟ یا نداریم؟ عقود و معاملات ما در مباحث اقتصادی جا دارد؟ حقیقت مضاربه چیست؟ راههای فرار از ربا چه جایگاهی دارد؟ اصلاً ارتباط اقتصاد با عبادات چگونه است؟ چه ربطی میان معاملات و عبادات میتوان برقرار کرد؟ آیا اصلاً این دو ارتباطی با هم دارند؟ آیا اندیشه سکولار در این مکتب اقتصادی جای دارد؟ تجارت و بیزینس در این مکتب اقتصادی چگونه خواهد بود؟
بنابراین؛ طبیعی است که تلاش علمی در حوزههای علوم دینی رو به تزاید باشد! امّا کافی نیست. حوزهها وظیفه مهمی به عهده دارند. دوستان؛ حقیقت آن است که، اندیشه هایمان به یغما میرود، و در این جنگ خانه مان برانداز، باید منتظر باشیم تا فقهمان را نیز دیگران بنگارند. قانون را نیز دیگران تدوین کنند! تا کار به جایی رسد که حقوق فرانسه و غرب، که حاوی همه قوانین مجازات و غیره است، در تمام محاکم بلاد اسلامی و مجامع بینالمللی حاکم باشد، یعنی اندیشه غنی اسلامی که قدمتی هزار و اندی ساله دارد در هاله ای از خفا وخمول رود و میراث داران قرون وسطی، حاکم بر تمام شئون داخلی ملل اسلامی گردند! و با شگفتی باید گفت حتی در عاصمه شیعه!.
حوزهها باید در دو محور فعّال تر شوند؛ محور علمی، پژوهشی و محور تربیتی. محور علمی به جهت آنکه وظیفه ما حوزویان علمآموزی برای حلّ معضلات فرد و اجتماع است و باید برای همه مشکلات جامعه راهحلّ علمی مبتنی بر منابع دینی داشته باشیم و همچنین؛ برای رشتههای مختلف علوم انسانی، محتوای کافی و برخط را لحاظ نماییم.
و محور تربیتی؛ که اهمیتی بیش از آموزش دارد و در رتبه مقدم بر آن است و از این روست که امیرالمؤمنین (ع) فرمودند: «اذ افسد العالِم فسدالعاَلم» آنگاه که دانشمندان فاسد شوند دنیا تباه خواهد شد، یعنی اگر عالمان خود را به مکارم اخلاق نیارایند، دنیا را تباه میسازند و همچنین فرمودند: «معلم النفس و مؤدبها احق بالاجلال من معلم الناس و مؤدبهم» آن کس که نفس خویش را تعلیم دهد بیشتر سزاوار ستایش است تا آن کس که مردم را، پس طلاب علوم دینی پیش از آنکه خود را مزین به زیور علم نمایند، باید که محلا به جلوههای اخلاق سازند.
محور سخنان مان جشنواره علامه حلی (ره) بود و بحث پر اهمیت پژوهش، اما بهمناسبت، گریزی به بحث حائز اهمیتی، لحظاتی ما را از مبحث اصلی دور ساخت.
باید دانست؛ پژوهش یک مهارت است و ممارست و تمرین میخواهد. اگر طلاب روشهای پژوهش را ندانند، هم ملول میشوند و هم دیرتر به نتیجه میرسند! باید طلبه بداند، تحقیق پیرامون یک موضوع را از کجا آغاز کند؟ مقدمه چگونه باشد، ذیالمقدمه چیست؟ فرضیه چگونه تدوین میشود و چگونه باید از یادداشتهایش نتیجه بگیرد؟
در حقیقت، پژوهش، پرورش صغری و غنیسازی و تحلیل آن است و همچنین تحلیل و غنی سازی کبری،که در یک پروسه کاملاً منطقی، نتیجهای غیرقابل خدشه از آن مستفهم گردد و این مهم در موضوعات حائز اهمّیّت مجال بیشتری را میطلبد. بنابراین موضوع هویت حوزههای علمیه چون به پرورش نفوس انسانی و تربیت جامعه مربوط میشود از اهمیت خاصی برخوردار است و لاجرم تا ملات بیشتری را میطلبد.
بحث آموزش و پژوهش که دو مقوله مرتبط، امّا مجزّا هستند هرکدام اهمّیّت ویژه خود را دارا هستند. پژوهش، تحلیل و غنیسازی همان آموختههای صرف است که این مهّم، آموختههای ما را ارزشمندتر مینماید. بنابراین باید مدیران و دستاندرکاران مدارس علمیه و مراکز حوزوی، نسبت به مسئله پژوهش، اهتمام تام داشته باشند.
کارگاههای پژوهش محور در مدارس باید توسعه یابد. از همین امروز باید طلبه را به تحقیق روی روایات و حتی تحلیل آیات کریمه ترغیب نمود. کارگاههای ترجمه باید در مدارس دایر باشد! بحث نسخه شناسی که مشوق طلاب به سوی دقت در متون و محتوای سلف صالح است، میتواند محور برخی فعّالیتهای فوق برنامه باشد. اگر چنین شد طلبه در سال سوم میتواند خود به منابع مراجعه نماید و روایات را در حدّ خودش درک کند نه اینکه پنج سال درس بخواند و با متون حوزوی کاملاً بیگانه باشد. سابق الایّام؛ اهتمام زیادی نسبت به اعراب القرآن در حوزهها به چشم میخورد، الآن نیز باید این اهتمام بیشتر شود.
در مدارس حوزه علمیه خواهران استان تهران، در برخی موضوعات، تحقیقات خوبی ارائه گردیده، مثل مدرسه حضرت خدیجه (س)که خواهران طلبه، تحقیقات مبسوطی پیرامون روایات حضرت خدیجه (س) جمع آوری کردهاند، که گویا رقمی بالغ بر چهار هزار روایت در منابع فریقین راجع به این بانوی بزرگ را جمعآوری کردهاند که در یک لوح فشرده در دسترس علاقمندان قرار گرفته است. این استعداد و ظرفیت در بسیاری از مدارس علمیه حوزه علمیه تهران اعم از برادر و خواهر موجود است فقط باید طلاب را با روش تحقیق آشنا کرد و بحمدالله در مدارس علمیه خواهران تا حدودی این امکان وجود دارد و از طرحهای پژوهشی در مدیریت تهران به گرمی استقبال میشود.
شایان ذکر است؛ حوزه علمیه خواهران استان تهران، علاوه بر آنکه از کلیه طرحهای پژوهشی فردی و مدرسهای، حمایت همه جانبه، معمول داشته و کارگاههای پژوهشی و علمی برگزار نموده و جلسات روش شناسی تحقیق و پژوهش را نیز مکرر در مدارس، دایر کرده است. حمایت علمی دیگر از طلاب را در قالب مشارکت در برگزاری جشنواره علامه حلی (ره) صورت داده است.
گفتنی است؛ که مباحثه آغاز خوبی برای پژوهش است اگر دو هم بحث حوزوی موضوع درسی را بکاوند، پخته و غنی نمایند دو اتفاق میافتد؛ هم آموختههای آنان «کالنقش فی الحجر» میشود و هم در بحث پژوهش کارا میگردند و کم کم پژوهشگری چیره دست خواهند شد.
مطلب دیگری که قابل توجّه است؛ این است که؛ بارها متذکر این نکته شدهام که زمان ما زمان انفجار اطلاعات است و در این سیاهه اطلاعات همه چیز موجود است. یعنی هم مطالب ضروری و واجب و هم مطالب حرام و منکر و هم مطالب مکروه و مستنکر و هم مطالب مندوب و مستحب و هم مطالب مباح و یا لاطائل که نفع و ضررش مساوی است و در اینجا باید اطلاعات را مدیریت کرد و مطالب خوب را از بد تمییز داد و در اخذ اطلاعات دانا بود. پس دانایی در دریافت اطلاعات با وقت کم ما ضروری مینماید.
پس یکی از وظایف طلاب این است که اولاً خودشان این دانایی را در دریافت اطلاعات داشته باشند! چرا که هم وقت کم داریم و همه ظرفیت شلوغی اطلاعات در ذهنمان را نداریم و ثانیاً مردم را و جامعه را به سمت اطلاعاتی سوق دهیم که آن اطلاعات برای فرد و جامعه مفید است و این ممکن است متفاوت باشد، مثلاً معارف فلسفی و یا عرفانی؛ اطلاعات مقدّس و بینظیری است امّا این اطلاعات را آیا میتوان در اختیار طلبه پایه چهارم گذاشت؟ حتی برخی مطالب حقّه کلامیه مثل برخی مباحث قرآنی را میتوان در اختیار همه قرار داد؟ پس طلبه باید هوشمند باشد در آنچه به عنوان خوراک اندیشه به مخاطبان میدهد چیست؟ حتی ممکن است برخی مطالب مهدویت مناسب مخاطب نباشد. مباحث شبهه برانگیز که ریشه بسیاری از آنها حق است آیا میتواند در اختیار همه قرار گیرد.
بصائر الدرجات روایتی را از امام سجاد (ع) نقل مینماید که حضرت در آن روایت میفرمایند: «لو علم ابوذر ما فی قلب سلمان لقتله»، معلوم میشود پیامبر اکرم (ع) نیز اطلاعات را دسته بندی شده مناسب با ظرفیت اصحاب به مقربین اعطاء میفرمودند که در این میان امیرالمؤمنین ظرفیت کاملی بود. فاطمه زهراء ظرفیت کاملی بود امّا سلمان هم همان ظرفیت را داشت؟ مقداد هم همین طور بود؟.
در پایان؛ عرض من این است که مسئولین محترم دبیرخانه جشنواره، به دور از جنسیت طلبه، مطالب علمی را (لو خلی و طبعه) بررسی نمایند. واقعاً محور، پژوهش باشد، محور علم باشد که البته این تأکید است و حتماً همین طور است و مناسب است از حضور خواهران طلبه بیشتر بهره گرفته شود و همین حضوری که در حوزه برادران مشاهده میشود همین حضور در حوزه خواهران نیز در جشنواره باشد، باید حضور خواهران طلبه در این جشنواره بیشتر شود و این جشنواره را گسترش داد و از شخصیتهای علمی غیر حوزوی نیز برای حضور در مراسم اختتامیه، دعوت کرد. مثلاً از برخی شخصیت های دانشگاهی باید برای حضور در مراسم دعوت به عمل آورد تا مطالب ما بیشتر مورد نقد قرار گیرد تا بالنده شود.