عنصر تحقیق و پژوهش در همه جا به صورت یک اصل در مجموعه کارها باید مورد توجه قرار گیرد(مقام معظم رهبری ) / اگر ژرف یابی و پژوهش نباشد، نتیجه اش یک جا ایستادن، درجازدن و با دنیای پیرامون خود بیگانه تر شدن است.(مقام معظم رهبری ) / بدون ژرف یابی در هیچ مقوله ای نمی توان به هدفهای والا دست یافت.(مقام معظم رهبری ) / کارهای پژوهشی حوزه باید بتواند منظومه کاملی را به وجود بیاورد تا همه نیازهایی را که حوزه متصدی آن است، و بدان اهتمام دارد پوشش دهد.(مقام معظم رهبری )
.:: بیانات حضرت آیت الله استادی ::.
اینکه بنده خدمتتان رسیدم اول در اثر لطف آقایانی است که به بنده داشتند و فرمودند که در این جلسه شرکت کنم. باید تشکر کنیم از کسانی که از آغاز تا انجام این کار زحمت کشیدند، تلاش کردند، راهنمایی کردند؛ تا این آثار پدید آمد و این جلسه هم برقرار شد، که ان​​​شاءالله هم خدمات آنها عندالله محفوظ و هم این آثار بتواند در جامعه موثر باشد.
شرط توفیق
می دانید که بنده وقتی که در این جلسات شرکت می کنم معمولا باید موعظه کنم، به عنوان واعظ غیر متعظ . در این جلسه مطالبی که می​​​تواند به عنوان موعظه عرض شود بعد از یک مقدمه عرض می​​​کنم. در شرایطی که ما هستیم، یک روحانی وقتی می تواند در جامعه کاملا اثرگذار باشد که هم با سواد باشد، هم بیان داشته باشد، هم قلم داشته باشد، هم اهل پژوهش و تحقیق باشد و هم یک زبانی به غیر از زبان اصلی فراگرفته باشد و آخر و اول همه مهذب باشد که اگر اینها با هم جمع باشد، حتماً یک توفیق خوب خوب داریم، هرچه از اینها کم بشود توفیق هم کم می شود. واقعا در شرایطی که ما هستیم، یک روحانی که راجع معارف دین سواد درست نداشته باشد، نمی تواند خیلی موثر باشد. شرط اول درس خواندن و با سواد شدن است. درس​های ما هم معمولا مقدمه است برای این​که طلبه آمادگی پیدا کند و بتواند با معارف آشنا بشود. هیچ کاری، هیچ برنامه​ای نمی تواند ما را از درس خواندن و با سواد شدن مانع شود، که اگر مانع بشود ضرر و زیان است. همین تحقیق هم اگر واقعا در مورد بعضی ها، مانع درس خواندن بشود هیچ مصلحت نیست. یعنی حتما شرط اول اول این است که انسان باید ملا باشد باسواد باشد. ما در شرایط 50 یا 100 سال پیش نیستیم.
سابق یکی می​​​رفت بالای منبر یا روی صندلی می​​​نشست مطالبی می​​​گفت مردم هم می​​​شنیدند و می​​​پذیرفتند مساله ای نبود؛ اما الان نه جوان​های ما درس خوانده هاشان با درس نخوانده​هاشان با این وسایلی که در اختیار دارند تفاوت زیادی ندارند و در مجموع اطلاعات خیلی زیادی دارند، اطلاعات درباره امور دینی هم همینطور. در این شرایط اگر کسی بخواهد جایی صحبت کند، کسی کلاسی را بخواهد اداره کند، کسی​که بخواهد در جوانان اثر بگذارد حتما باید باسواد باشد، حتما باید ملا باشد. علاوه بر سواد باید بیان هم داشته باشد که این دو تقریبا همیشه در حوزه ها مورد تایید و تاکید بوده است، که با سواد شوید تا بتوانید برای مردم حرف بزنید. اما راجع به قلم انصافاً یک خلأ حس می​شد، یعنی ما وقتی وارد حوزه علمیه قم شدیم چیزی که نما داشت چیزی که ظهور داشت، این بود: کل کسانی که می​توانستند در قم چیزی بنویسند به 50 نفر هم نمی​رسیدند حالا اگر بیشتر بودند ما خبر نداریم، چیزی که نما و ظهور داشت یک تعداد به خصوصی بودند، بقیه همه راجل؛ یعنی درس خوانده. بیان هم دارد. بهش می​گویند یک چیزی بنویس می​خواهیم در مجله چاپ کنیم، یک چیزی بنویس می​خواهیم در اختیار جوانان بگذاریم، نمی​توانست. درس را بنویس می خواهیم در اختیار طلاب بگذاریم، نمی​توانست. خب این مدتی که در این رابطه دارد کار می شود خیلی کار مبارکی است کار بسیار لازم و خوبی است که به حمدالله با این رصدی که می شود با این برنامه هایی که برنامه ریزی می​شود امیدواریم به خوبی انجام شود این یک خلأیی بوده که امروز دارد برطرف می شود.
امروز ما در حوزه علمیه قم، در حوزه های دیگر، در تهران نویسندگان فراوانی داریم که حالا جوان ها و جوان​ترها مشغول شدند. این خیلی خیلی کار لازم و خوب و مبارکی است و کنار این مساله زبان هم هست که ما عرض کردیم و هنوز به جایی نرسیدیم. بالاخره آن هم باید برایش یک فکری بشود. یعنی باید یک درصد قابل ملاحظه طلاب ما غیر از زبان فارسی لااقل زبان عربی یا انگلیسی آن هم بطوری که بتوانند صحبت کنند، بیاموزند اگر زبان هم نباشد خیلی جاها یک روحانی نمی​تواند آن طور که باید اقدام کند. الان کسانی که به خارج از کشور می روند اگر به زبان مسلط نباشند این جوری که ما در جریان هستیم آنجا فقط برای ایرانیان موثر هستند. وقتی برمی​گردند می​گوییم چه کردی؟ می گوید جلسه ای بود، منبری بود، ماه رمضان بود​، اداره کردیم. می​گوییم چه کسانی بودند؟ می​گویند ایرانی ها، یعنی ایرانی هایی جمع شدند که البته آن هم خیلی لازم است ولی کافی نیست. یعنی اگر بناست سفر خارجی داشته باشیم که الان زیاد هم هست باید همان​هایی که باسواد هستند همان​هایی که قلم و بیان خوبی دارند، به زبان هم مسلط هستند را ان​​​شاءالله ااعزام کرد.

تهذیب
از همه این​ها مهم​تر مساله تهذیب است. اگر سابق مردم به لباس تنها، به اینکه فلانی روحانی است و فلانی طلبه است، اکتفا می کردند، احترام می کردند، حتی کارها حمل به صحت می کردند، امروز برعکس است امروز یک روحانی باید پاک باشد به طوری که با مردم زندگی می کند اگر یک ماه یا دو ماه در کنار مردم است باید مردم پاکی را لمس کنند، تا ارادت بورزند. الآن مثل سابق نیست، سابق لباس کافی بود همین که بگویند آقاست، بگویند اهل علم است، بگویند روحانی است، همه احترام می کردند؛ اما الان نه. الان در این زمینه دشمن هم خیلی فعال است ما جواب فعالیت را باید با پاکی بدهیم ما باید واقعا در هر جایی که زندگی می کنیم جمعیت زیادی از عزیزانی که هستند، جوان و نوجوان هستند از آغازی که شروع به زندگی می​کنید ازدواج می کنید یا خیال ازدواج دارید کسانی که با شما سروکار دارند و صحبت می کنند ببینند شما پاکید، یعنی در آن خانواده که وارد می شوید همه پاکی را احساس کنند آن دختر خانمی که در آن خانواده وارد می​شود چون می​گویند طلبه است، پس چون می​گویند درس حوزوی خوانده، حتما باید پاکی را لمس کنند باید پاکی را ببینند. این که باید خیلی درصدد باشیم کنار درس خواندن کنار تحقیق کنار برنامه هایمان این مساله تهذیب و مساله پاک بودن را رعایت کنیم.این ربطی به مسائل عرفانی خاص ندارد، این مسائل عرفانی خاص که گاهی هم گمراه کننده است، گاهی خیلی خوب است، این برای افراد خاص است. منظور از پاک بودن یک روحانی این است که درست زندگی کند، سالم زندگی کند، خدای نکرده دروغ از دهانش در نیاید، غیبت نکند، با رقیب خودش با همکار خودش حسادت ورزی نداشته باشد. همین هایی که همه می دانیم. پاکی چیزی نیست که کسی نداند، همین هایی هست که همه می دانیم، اگر مراعات کنیم فکر کنم آن مهذب بودن که از اهل علم مقصود است، انجام می شود. حالا آن مسائل عرفانی که سر جای خودش که بنده در پرانتز عرض می​کنم. زمان ما عرفان مشتری پیدا کرده ولی خوب موارد زیادی پیدا شده، که اول راه را درست رفتند ولی یک خورده جلو که رفتند به مشکل برخوردند که این خیلی حساس است. کسانی که دنبال مسائل عرفانی هستند باید از جهات مختلف حواسشان جمع باشد که الان من درصدد این بحث نیستم.

پژوهشگری یا تمرین پژوهش؟!
حرف اول ما تشکر از برنامه​ریزان و کسانی که دست​اندرکار هستند و کسانی که در نوشتن شرکت کردند، اما دو سه نگرانی وجود دارد، همچنین در جلسه اساتید هستند و در بین جوان​ترها افراد فاضلی هستند، من الان خطابم با آنها نیست خطاب من با کسانی هست که تازه شروع کردند، یعنی طلابی که 3، 4 ، 6 سال درس خوانده​اند و می​خواهند کاری انجام بدهند. وقتی وارد این بحث​های پژوهشی می​شویم یک نگرانی​هایی هست. نگرانی اول این که کسی فکر کند که تا یک کار پژوهشی کرد به قول این عزیزمان به او بگویند پژوهشگر! نه، با یک مقاله و دو مقاله به کسی پژوهشگر نمی گویند چنانچه که به کسی هم با 2، 3 ماه درس خواندن عالم نمی گویند. پژوهشگر یعنی کسی که کارش این است. یک نگرانی هست که کسانی که چیزی می نویسند به عنوان یک مقاله به عنوان یک کتاب، خدای نکرده خیلی زود گرفتار غرور شوند؛ یعنی فکر کنند تمام شد فکر کنند فلانی کتاب نوشته ما هم نوشتیم، فلانی مقاله داده ما هم مقاله دادیم، خیلی باید توجه داشته باشیم که این کارها کار تمرینی است. من جدا کردم افاضل و کسانی که استاد هستند، آنها را کاری ندارم؛ ولی دیگران باید بدانند کارشان تمرینی است، یک وقت گول نخورند یعنی با دوتا مقاله فکر نکنند مقاله​نویس شدند، نویسنده شدند، پژوهشگر شدند، چون این نگرانی یک دنباله دارد که اگر این​ها بدانندکه کارشان تمرینی است در کارهایی دخالت می کنند که از عهده​شان برمی​آید به عنوان تمرین، ولی اگر خودشان را گم کنند در کارهایی دخالت می کنند که نباید دخالت کنند. یعنی اگر بناست که طلاب مقاله بنویسند این معنی​اش این نیست که کسی که شرح لمعه می​خواند بگوید: من دارم درباره نظریه ملاصدرا تحقیق می​کنم. اصلاً آن یک ردیف دیگر است یک مقدمات دیگر لازم دارد. حتما باید توجه داشته باشد تا مدتی کارهای تمرینی است. در کارهایی دخالت شود که از عهده شان بر می آید و نه هر مساله ای.

تحقیقات درون دینی یا برون دینی؟!
جمله دوم که خدمتان عرض می کنم چه اینهایی که عرض کردم اول کارشان هست چه آنهایی که یک قدری هم ادامه دادند، به این حرفی که می زنم یک مقدار دقت کنید و انتظار هم ندارم که همین جوری قبول کنید. اگر قبول هم ندارید، مشکل ندارد هر کسی باید خودش ببیند حرف درست است یا درست نیست. تحقیقات ما تحقیقات درون دینی است یعنی ما مسلمان هستیم پیغمبر را قبول داریم ائمه را قبول داریم شیعه هستیم. یک مسلمانی در مکتب ما هست. ما همین ها را می خواهیم دنبال کنیم و با بیان بهتر، با استدلال بهتر، با استدلال محکمتر، تحویل خواننده بدهیم، تحویل جامعه بدهیم؛ ولی یک کسی در لندن نشسته، مسیحی هم هست می گوید من می خواهم تحقیق کنم آن تحقیقش درون دینی نیست اون بیرون نشسته هر چی شد می گوید، می گوید تحقیق ما به جایی رسید که آن آقا پیغمبر نیست. می گوید که تحقیق ما به جایی رسید که آن کتاب آسمانی نیست؛ اما در این دایره کسی هوس این کارها را نکند یک وقت. در این دایره تحقیقات درون دینی یعنی ما مسلماتی داریم که مسلمات را می خواهیم بیان کنیم، مسلمات را می خواهیم با بیان بهتر و با استدلال گویاتر بگوییم. یعنی گاهی انسان می​بیند که بعضی​ها گرفتار اشتباه می شوند؛ فرض کنید در بحث ارث بین خانم​ها و آقایان در اسلام در ارث فرق است، می گوید این نصف آن ارث می برد، یک یا دو تا روشنفکر هم چیزی گفتند، که آقا می شود حرفی دیگر زد. نمی شود حرفی دیگر زد. حالا چهار تا خانم به عنوان پژوهشگر به این فکر بیفتند که آقا ما این مساله را می خواهیم دنبال کنیم، که واقعا ارث زن قطعا نصف مرد است کم کم به این نتیجه برسیم که نه آقا بی خود گفتند، نه ما به این نتیجه رسیدیم که ارث زن و مرد مثل هم است. این که عرض می کنم مورد ابتلا است یعنی کسانی نباید در یک مسائلی دخالت کنند، حال که دخالت می کنند باید یادشان باشند که در مجموعه خودمان صحبت می کنند، یعنی همان آیات ارث را باید با بیان بهتر با بیان قانع کننده تر تحویل بدهند. گاهی به فکر می افتند که حرفهایی بزنند که دیگران می زنند این هم یک آسیبی است برای کسانی که مشغول تحقیق می شوند گاهی هنوز زیاد پخته نشدند در یک مسائلی دخالت می کنند که نباید دخالت بکنند و همچین مشکلاتی به وجود می آید.

هر کاری جای خودش
درباره مساله درس هم که عرض کردم باز یک نگرانی این است که کسی که برنامه​ریزی می​خواهد. این جمله را می​گویند از جملات مرحوم صاحب عروه است یا مال دیگری است که «توزیع الوقت توسیعه». هر کس برنامه ریزی کند می​تواند به همه کارهایش برسد. اصلا وقت وسعت پیدا می​کند. درس جای خودش است تدریس جای خودش و پژوهش هم جای خودش است. اگر یک وقت یک طلبه ای یک غیر طلبه ای دید این پژوهش یک ماه دو ماه از درس رفتن مانع شد این کار درستی نیست. پژوهش جای خودش این جای خودش یعنی اگر تحقیق مانع درس، مانع رفتن درس بشود بگوید که من با نوار بعدا گوش می دهم، بعدا خودم مطالعه می کنم ظاهرا آسیب این جور چیزهاست.

رعایت حقوق
نصیحت دیگر این که هم به خودم عرض می کنم هم به شما که خیلی مورد ابتلاست. من پیشنهادی هم به این جشنواره دارم در این مورد هر کسی که شروع می کند به چیزی نوشتن بینی و بین الله از اول قرار بگذارد که حق کسی را نمی خواهد ضایع کند. این در خیلی از نویسنده ها مورد مبتلا است که اگر دیانت نباشد اگر تهذیب نباشد از اینجا و آنجا بردارند، الان رسم است که اگر شما یک عبارت یک سطری از جایی نقل می کنید باید بنویسید، ازکجا گرفته اید. سابق رسم نبوده جواب خودش را دارد، ولی الان رسم است حتی من دیدم بعضی از نویسنده ها قدری مقید هستند یک جمله خوب که مال خودش نیست در پاورقی می نویسند که این جمله را از فلانی استفاده کردم. حالا اگر ما به این مقدار هم نمی خواهیم که خدای نکرده کتاب این آقا را ببینیم و بعد مدرکش را بینیم و از مدرک نقل کنیم دیگر این کتاب هیچ این واسطه هیچ! یا اصلا مدرک را نگاه نمی​کنیم همین را می​بینیم.
یک جمله به اصطلاح باعث خنده هم عرض کنم که یک کسی کتابی نوشته بود از یکی از اهل علم، در پاورقی​هایش از کتابی استفاده کرده بود که باید هر کتابی او مدرک داده این هم همان مدرک را باید زیرش بنویسد. الان ما یک چیزی را قبلاً نقل می​کنیم بعداً می​گوییم مدرک ما همان چیزی که گذشت عربی همچنین گذشت نوشته بود. در پاورقی این در سراسر کتاب به عنوان مدرک ذکر کرده بود عربی همین جمله که در سابق گذشت این در «سابق گذشت» را فکر کرده بود اسم کتابی است در پاورقی پر کرده بود که در سابق گذشت در سابق گذشت این واقعا گاهی رسوایی به بار می آورد.
در هر صورت من فکر می کنم از اول همه مقید باشند. محدث قمی در کتاب نفس المهموم که تازگی هم چاپ شده و تصحیح شده ایشان در آخرش نوشته که من راضی نیستم که کسی کتاب من را ببیند آن وقت اسم کتاب من را ننویسد مدرک بنویسد. یعنی من از مسعودی نقل کردم این بنویسد مسعودی پس من چه کاره ام این وسط. حالا آقا شیخ عباس از مخلص ترین افراد، ولی بالاخره حقی دارد این باید مراعات شود. پیشنهاد من به جشنواره این است که نمی دانم عملی است هر کسی نوشته ای می آورد ما ازش بخواهیم پیشنه این بحث چه بوده و کتاب دم دستش چه بوده چون هر نویسنده یک کتاب دم دست دارد بعد مقایسه کنیم که آیا غیر از آن کتاب چیزی اضافه کرده؟ نمره بدهیم. اگر اضافه نکرده که هیچ. چون بالاخره هر کسی کتاب دم دست دارد. یک کسی که تفسیر می گوید با تفسیر المیزان خیلی مانوس است. چهار تا تفسیر دیگر هم نگاه می​کند. گاهی چیزهای دیگر نگاه می​کند ولی در آخر کتاب تفسیر المیزان را جزو مصادر می​نویسد با اینکه 70 – 80 درصد مطالب مال المیزان است. به نظر من داوری خوب این است که هر کسی که مقاله نوشت خانم و آقا شما قبل از این مقاله شما چه دیدی خودش منصفانه بگوید این بود و این ها را اضافه کردم هم معلوم می شود نوآوری دارد یا نه هم معلوم می شود چیز تازه ای دارد و هم حقش ضایع نمی​شود.
این طوری که الان نقل کردند حالا از سایت کسی بر می​دارد دیگر اسم کسی هم نیست؛ مال سایت است که دیگر آدمی هم نیست نه این کار ها برای نویسنده برای پژوهشگر آسیب است. من بسیار از کتابهای خطی که دیدم شاید شما هم گاهی برخورد کرده باشید مثلا ما یک وقتی آیت الله العظمی اراکی را چاپ می کردیم یک ده دوازده جلد فقه و اصول چاپ شد. نسخه​های خطی که ما می​گرفتیم که بدهیم حروف​چین و بدهیم تایپ کنند سر هر صفحه​ای ظاهراً نوشته شده بود یا صاحب الزمان ادرکنی ما کتابی دیدیم سر هر صفحه ای بسم الله نوشته بود سر هر صفحه! پیداست که موقع نوشتن یاد خدا بودند. این نوشتن را عبادت می دانستند این نوشتنی که عبادت باشد با یاد امام زمان باشد، نوشتنی که با یاد خدا باشد، دیگر نباید در آن یک چیزهایی خدای نکرده پیدا باشد. از اول واقعا باید مقید باشیم که حق کسی ضایع نشود.

کارهای مورد نیاز
نصیحت دیگر من همان است که همه می دانیم مرحوم شهید مطهری فرموده البته ایشان فرموده و مشهور شده دیگران هم خیلی این طور بودن. ایشان فرمودند من کارهایی را انجام دادم که نیاز بود. گفته من هر کاری نیاز بوده انجام دادم. من روی علاقه آیت الله صدر هم عرض می​کنم که حاج آقا خسروشاهی آثار ایشان را دارند تصحیح و تحقیق می کنند، آن هم همین طور. خیلی از بزرگان ما واقعا کارهایی کردند که از اول نویسندگی خوب به فکر باشیم که به قول امروزی​ها کاربرد داشته باشد کاری که در جامعه اثر بگذارد در حوزه اثر بگذارد.
اثر هم معنی اش این نیست که یک تیراژ 50 هزارتایی داشته باشد ولی ممکن است 50 نفر استفاده کنند، واقعاً استفاده کنند یعنی آدم واقعا ببیند این کار مورد نیاز مجلس شورای اسلامی است، مورد نیاز نهادی است، مورد نیاز یک گروهی است انجام بدهد. یک محقق اگر همین ها را رعایت کند اگر واقعا در کاری که می تواند انجام دهد دخالت کند و در کاری که نمی تواند انجام دهد دخالت نکند، اگر حق دیگران را رعایت کند، اگر به فکر باشد کاری انجام دهد که کاربرد داشته باشد، نتیجه داشته باشد و این کار را برای خدا انجام دهد به یاد خدا انجام دهد، برای تبلیغ دین انجام دهد -چون کار ما همان کار انبیا است حالا در درجه خیلی خیلی نازلش- در این صورت هم برای مردم خوب است و هم برای خودش.

تفکیک آمارها و روش تحقیق
یک پیشنهادی هم عرض کردم این برای من روشن نبود که اینهایی که شرکت کردند طبقاتشان روشن شود وقتی می گویند 1000 نفر شرکت کردند ببینیم چند نفر شرح لمعه خواندند. یعنی در این حد هستند به قول ما پایه 6 هستند. چندنفر پایه 9 و 10 هستند. چندتا درس خارج می روند. چند نفر سابقه این کار را دارند. این مخلوط بودنش به اصطلاح مشکل زا است. یعنی اگر بتوانند اینها را از هم جدا کنند بهتر می شود راهنمایی کرد. این هم که فرمودند روش تحقیق را خوب یاد بدهیم درست است تحقیق روشی دارد تحقیق در هر علمی هم ممکن است، روش خاصی داشته باشد. کار بسیار خوبی است که گفتند.

چاپ مقالات
پیشنهاد دیگر یکی از تشویق های بسیار خوب -غیر از این تشویق​ها- این است که تعداد زیادی از این مقالات در نشریاتی چاپ شود. یعنی خود مدرسه یا آن بخشی که مال حوزه است یا بخشی که زیر نظر حاج آقا خسروشاهی است، بتوانند مجله داشته باشند چون بهترین تشویق برای نویسنده این است که کارش نشر بشود این از اهداء هدایا به نظر من تشویقش زیادتر باشد.

آسان گویی و روان نویسی
جمله آخر عرض می کنم الان من دو تا مقاله را خلاصه شنیدم که از هر دوشان تشکر می کنم، خب این ها خود مطلب یک قدری مشکل بود یعنی بعضی مباحث هست که خود مطلب چون مشکل است خب در هر جلسه ای شاید خیلی​ها نتوانند متوجه شوند که گوینده چه گفت. از زمان آیت الله بروجردی همیشه سفارش می شد که خودتان را به آسان گویی به روان گویی به روان نویسی عادت دهید. به ساده نویسی خودتان را عادت دهید. قلمبه سلمبه نوشتن کارساز نیست. خدا رحمت کند آیت الله رفیعی قزوینی را، اسفار درس می داد، ولی این هنر را داشت که آنقدر مطلب را در بیان ساده می کرد که همه واقعاً بهره می بردند. یک نویسنده اگر خودش را عادت دهد به مشکل نویسی، مغلق نویسی، معما نویسی، به خودش صدمه زده. الان حتی کتاب​های مرحوم شهید مطهری که بیشتر آنها منبرهای ایشان هست، بیشتر این​ها را باز تنظیم کردند باز بعضی ها می گویند یک جاهایی اش باید ساده تر و آسان تر باشد. خودمان را از اول عادت دهیم که چه در گفتار و چه در نوشتارمان ساده نویس باشیم، نه اینکه علمی نباشد علمی باشد، مستند باشد و محکم باشد، ولی ساده باشد؛ که بیشتر مورد استفاده قرار بگیرد.

کاری که برای خداست
این جمله را همیشه عرض کردم، شما هم زیاد شنیدید که در روایت است من تعلم للله و عمل للله و علّم للله دعی فی ملکوت السموات عظیما. از ما خواستند که اگر چیزی یاد می گیریم برای خدا باشد اگر چیزی در اختیار طلاب، در اختیار مردم، در اختیار مستمع، در اختیار خواننده کتاب قرار می​دهیم لِللّه باشد و عمل​مان هم به همان​هایی که می گوییم در حدی که مورد ابتلا ما هست عمل کنیم ولِلّله باشیم اگر این طور باشیم که امیدوارم همه شما این جور باشید یاد گرفتنتان برای خدا، عمل کردنتان برای خدا و یاد دادنتان برای خدا؛ اگر این جور باشد پیش خدا خیلی ارزش دارید. روایت می گوید« دعی فی ملکوت السموات عظیما.»
خیلی عذر می خواهم امیدوارم که هم من و هم شما عزیزان روز به روز توفیق بیشتر و خدمات بیشتری داشته باشیم.