عنصر تحقیق و پژوهش در همه جا به صورت یک اصل در مجموعه کارها باید مورد توجه قرار گیرد(مقام معظم رهبری ) / اگر ژرف یابی و پژوهش نباشد، نتیجه اش یک جا ایستادن، درجازدن و با دنیای پیرامون خود بیگانه تر شدن است.(مقام معظم رهبری ) / بدون ژرف یابی در هیچ مقوله ای نمی توان به هدفهای والا دست یافت.(مقام معظم رهبری ) / کارهای پژوهشی حوزه باید بتواند منظومه کاملی را به وجود بیاورد تا همه نیازهایی را که حوزه متصدی آن است، و بدان اهتمام دارد پوشش دهد.(مقام معظم رهبری )
.:: فقاهت در آینه قرآن ::.
چکیده:
دراین مقاله پیرامون فهم دقیق ایات فقهی قران توسط فقیه مطالبی ارائه می شود که تمامی گفتار ومباحث مطرح شده از طرف پیشوایان معصوم (ع)حول ایات الاحکام نباید از دیدگان تیزبین فقیه مخفی بماند وهمچنین سعی بر این است اسلوب وروش ارائه شده معصومین شیعه (ع)پیرامون ایات الاحکام مطرح گرددتامخاطبین بتوانند از کم وکیف این گونه ایات مطلع گردند وبا ایات الاحکام ارتباط بر قرار سازند وباید دانست قران اصلی ترین منبع جهت استنباط احکام می باشد وبخشی از قران اختصاص به احکام دارد وهمچنین در مباحثی مانند تاریخ ،اخلاق فقه وصدها مساله دیگر می توان به قران مراجعه نمود واز این گلستان خوشه چینی نمود وبه قول خود قران ،لا رطب ولایابس الا فی کتاب مبین

کلید واژه ها:
قران ،فقاهت ،فقیه ،پیشوایان معصوم شیعه ،استنباط ،اجتهاد،کتاب مرجع ،ایات الاحکام

مقدمه

پژوهش در روایات تفسیری اهل بیت نشان می دهد که پیشوایان معصوم شیعه(علیهم السلام)اهتمام ویژه ای به امر تفسیر قرآن داشته اند و تاکید بر فهم درست از آیات را دائما بر مسلمانان گوشزد می نمودند . وتفسیر قرآن به دو دسته کلی تفسیر لفظی و تفسیر معنوی تقسیم می شود و مهم تفسیر معنوی قرآن است که نیاز به دانش عمیق دین و آشنایی با روح فرهنگ قرآنی دارد و این را نمی شود از دانش و تجربه های بشر به دست آورد بلکه تفسیر معنوی قرآن بنا به فرموده خود کتاب مبین مخصوص اهل ذکر ،اولوالالباب و مطهرون می باشد که مصداق این الفاظ فعلا پیشوایان معصوم شیعه(علیهم السلام)هستند زیرا در حدیث معروف و متواتر ثقلین قرآن و اهل بیت را دو شی تفکیک نا پذیر معرفی می نماید.ملاصدرا(ره)در ارتباط با عمق مباحث قرآن و دسته بندی انسانها نسبت به درک مفاهیم قرآن می گویند: برای قرآن درجاتی است چنانکه برای انسان مقامهایی است،پایین ترین مرتبه قرآن ،بسان پایین ترین مرتبه های انسان است و آن همان قرآن میان دو جلد است . همانگونه که پایین ترین درجه های انسان پوست اوست برای هر درجه از قرآن ،حاملانی است که درجه را حفظ و کتابت می کنند و مس نمی کنند قرآن را در هر مگر پس از آنکه پاکیزه و پیراسته از آلایش متناسب با همان درجه باشند. توده انسانها تنها به پوسته و خطها و معانی ظاهر قرآن راه می یابند. اما جان و مغز و راز قرآن را جز صاحبان خرد ناب در نمی یابند و رسیدن به روح قرآن از راه علوم آموختنی و فراگرفتنی میسر نمی شود که علم لدنی و موهبتی می خواهد.
جامع و مرجع بودن قرآن
قرآن کریم کاملترین وجامع ترین کتاب آسمانی است زیرا خداوند متعال مباحثی از قبیل اخلاق ،فقه،تاریخ،قضاءوشهادات،عبادات وصدها مطلب دیگر که مورد نیاز فردی و اجتماعی بشر می باشد به صورت ظریف ودقیق با مهندسی بی نظیر در کتاب شریف قرآن گنجانده است.
وچون این کتاب آسمانی حاوی مضامین عالی است در اعصار مختلف از تحریف لفظی و معنوی مصون مانده است زیرا خداوند متعال قرآن را به عنوان آخرین کتاب هدایت نازل فرموده وبنابر آیه (انا نحن نزلنا الذکروانا له لحافظون )( 1)
که می فرماید :مصونیت این کتاب را از هرگونه تحریفی ضمانت کرده است بر خلاف سایر کتب آسمانی که نگهداری آنها را به عهده مردم گذاشته است ودرباره علمای یهود و نصاری می فرماید : (بما استحفظوا من کتاب الله و کانوا علیه شهداء)(2)
وامام صادق(علیه السلام)می فرماید: ما من امر یختلف فیه اثنان الاوله اصل فی کتاب الله لکن لا تبلغه عقول الرجال (3).موضوعی نیست که مورد اختلاف دو نفر واقع شود وبرای آن در کتاب خداوند اصل و اساسی نباشدولی اندیشه ها به آن نمی رسد.
ودر روایت ابوالجارود امام باقر (علیه السلام)فرمود:هرگاه درباره امری باشما سخن گفتم (دلیل آن را)از کتاب خدا بپرسید آنگاه حضرت فرمود:خداوند بگو مگو و از بین بردن مال و کنکاش بیجا را روا نمی دارد(4).مخاطبان پرسیدند :فرزند پیامبر (ص) این فرموده شما در کجای قرآن است؟
امام(علیه السلام)فرمود: خداوند می فرماید:لا خیر فی کثیر من نجواهم (5)ولا توتوا السفهاءاموالکم التی جعل الله لکم قیاما (6).لا تسالوا عن اشیاءان تبدلکم تسوکم(7).
لذا قرآن جامع ترین و اصلی ترین منبع جهت استخراج و استنباط مباحث فقهی می باشد.

پیوند قرآن و عترت وآموزش روش استنباط و اجتهاد توسط عترت از قرآن:
پیشوایان معصوم شیعه(علیهم السلام)اشخاصی بوده و هستند که فهم تمامی قرآن را بدون هیچ کم و کاستی و بدون هیچ انحرافی دارا بوده و با فهم دقیق قر آن مسائل فقهی را بیان می نمودند .
امیر مومنان (علیه السلام)فرمود: هیچ آیه قرآنی بر پیامبر (ص)نازل نمی شد جز آنکه برایم می خواند و املاء می فرمود و من می نوشتم و تاویل و تفسیر و ناسخ و منسوخ و محکم و متشابه و خاص و عام آن را به من آموخت و از خدا خواست که فهم آیات قرآنی و حفظ آن را بر من عطا کند و از وقتی که این دعا را در حقم نمود من آیه ای از قرآن را که به من می آموخت و علمی را که بر من املا میکرد و می نوشتم فراموش نکردم ....سپس دست بر سینه من نهاد و از خدا خواست که دلم را پر از علم و فهم و حکمت و نور کند. من گفتم:ای پیامبر خدا !پدر و مادرم فدای تو باد،از آن وقت که دعا درباره من کردی چیزی را فراموش نکردم و آنچه را که ننویسم نیز از من فراموش نمی گردد آیا پس از این بیم فراموشی برایم دارید؟فرمود:نه من از فراموشی و نادانی نسبت به تو بیمی ندارم.پیشوایان معصوم شیعه با تسلط به مباحث و مفاهیم فقهی قرآن مانع انحراف مفتیان زمان خود بوده ودر صورت صلاحدید با موضع گیری صحیح مقابل آنان ،از فتوا دادن بدون دانستن فهم قرآنی بر حذر می داشتند.برخورد امام سجاد(علیه السلام)با (ابن شهاب زهری) فقیه و محدث مشهور اهل سنت در مدینه وموضع گیری امام باقر(علیه السلام)با (قتاده بن دعامه )فقیه بصری و برخورد امام صادق(علیه السلام)با (ابو حنیفه )موسس مکتب فقهی حنفی پیرامون مقام افتا بدون آگاهی از فهم قرآنی از نمونه های بارز مدعای مذکور است (8.)به هر حال پیشوایان شیعه افزون بر استفاده از نصوص قرآنی برای ارائه و تبیین احکام اسلامی از پاره ای از آیات جهت بیان قوانین و احکام فقهی به گونه ای استنباطی بهره گیری کرده ا ند باید توجه داشت به کار بردن کلمه استنباط به معنای فعلی و به معنایی که در حق غیر معصوم به کار رفته ومی رود در حق پیشوایان معصوم (علیهم السلام)نادرست است اما از آن جهت که در استنباط نوعی رد فرع بر اصل وجود دارد در اینجا نیز از همین باب اراده شده است. در جوامع روایی شیعه و اهل سنت نمونه های فراوانی را می توان یافت که پیشوایان معصوم (علیهم السلام)با استناد به آیات قرآن حکم فقهی حوادث واقع شده را پاسخگو بودند در ذیل بر چند نمونه اشاره می نمائیم .
استنباط امام حسن مجتبی (علیه السلام)در قصاص ودیه
شیخ طوسی (ره)به سند خود از امام باقر(علیه السلام)نوشته است در زمان حکومت امیر مومنان (ع)شخصی را نزد حضرت آوردند که اقرا ربه قتل می کرد در این بین شخص دیگر نیز مدعی قتل گردید او را نیز نزد حضرتش آورده او نیز اقرار به قتل کرد .حضرت علی (علیه السلام)از متهم ردیف اول علت اقرار را پرسید و او در جواب گفت:شغل من قصابی است بر اساس مقتضای شغلم ،گوسفندی را پشت دیوار خرابه ای کشتم .فشار ادرار مرا اذیت می کرد با همان چاقوی خونین جهت تخلیه ادرار وارد خرابه شدم .در این هنگام مقتولی خون آلود را دیدم و مردم نیز با این حال مرا دستگیر کرده و لذا من راهی به جز فبول قتل نداشتم ،متهم ردیف دوم نیز اعتراف بر قتل می کرد امیر مومنان (ع)دستور فرمود تا برای حکم این حادثه از دانش فقهی امام مجتبی (ع)استفاده شود ،امام مجتبی(ع)با آگاه شدن از این رخداد و با استفاده از آیه (من قتل نفسا بغیر نفس او فساد فی الارض فکانما قتل الناس جمیعا و من احیا فکانما احیاالناس جمیعا).(9)هرکس انسانی را بدون ارتکاب قتل یا فساد در روی زمین بکشد چنان است که گویی همه انسانها را کشته و هر کس انسانی را از مرگ رهایی بخشد چنان است که گویی همه مردم را زنده کرده است .حکم قصاص را در این مورد خاص نفی فرمود و پرداخت دیه مقتول را از بیت المال مسلمانان مقرر فرمود .
استنباط امام صادق(ع)در وضو وقت نماز قضاء
عبدالاعلی آل سام گوید : به امام صادق(ع) عرض کردم ،جراحتی عارض ناخن من شده است و به ناچار دارویی به روی آن بستم حال چگونه برای نماز وضو بگیرم ؟ امام صادق(ع)در جواب فرمود : حکم این مساله و امثال آن از آیه مبارکه (ما جعل علیکم فی الدین من حرج)(10)روشن است بنابر این جایز است که با همان حال وضو بگیری (11)و همچنین شیخ صدوق(ره)پیرامون وقت نماز قضا نوشته است که حضرتش با استناد به آیه مبارکه(وهو الذی جعل اللیل و النهار خلقه ممن اراد ان یذّکر او اراد شکورا)(12)فرمود:نماز قضای شب را می توان در روز خواند و نیز نماز قضای روز را می توان در شب خواند.

حکم نماز مسافر
امام باقر(ع)در پاسخ پرسش زراره و محمدبن مسلم از حکم نماز در سفر می فرماید :خداوند فرموده است :(واذاضربتم فی الارض فلیس علیکم جناح ان تقصروا من الصلاه)(13).هنگامی که سفر می کنید ،گناهی بر شما نیست که نماز را کوتاه کنید.بر این اساس قصر در سفر مثل تمام خواندن در حضر واجب است.زراره ومحمدبن مسلم می گویند:ما عرض کردیم خداوند متعال فرموده است : لیس علیکم جناح و نفرموده است افعلوا پس چگونه قصر واجب است در سفر ومثل تمام خواندن در غیر سفر است امام فرمود:آیا خداوند نفرموده است:(ان الصفا والمروه من شعائر الله فمن حج البیت او اعتمر فلا جناح علیه ان یطوف بهما)(14)صفا ومروه از نشانه های خداست پس کسانی که حج یا عمره انجام می دهند مانعی نیست که بر آن دو طواف کنند. مگر نمی بینید که سعی بین صفا ومروه را واجب کرده است وخداوند از آن در کتابش یاد فرموده و پیامبرش عمل کرده است همین گونه است قصر در سفر که پیامبر (ص) بر آن عمل کرده است و خداوند حکم آن را در قرآن مطرح کرده است(15). وهمچنین زنی را نزد عمر آوردند که در شش ماهگی بچه به دنیا آورده بود عمر تصمیم گرفت که زن را (به اتهام زنا)سنگسار کند. امیر مومنان (ع) به عمر فرمود: اگر این زن با استدلال به کتاب خدا بر مخاصمه با تو برخیزد تو را مغلوب می سازد زیرا خداوند می فرماید : (و حمله و فصاله ثلاثون شهرا)( 16)دوران حمل واز شیر باز گرفتن کودک 30 ماه است.وفرموده است : (والوالدات یرضعن اولادهن حولین کاملین لمن اراد ان یتم الرضاعه)(17)،مادران فرزندان خود را دو سال تمام شیرمی دهنداین برای کسی است که می خواهد دوران شیر خوارگی را تکمیل کند. پس هرگاه دوران شیر دهی کامل دو سال و مدت دوره بارداری و شیر دهی سی ماه باشد پس از کسر کردن 24 از سی ماه آنچه باقی می ماند از این مدت شش ماه است در اینجا عمر دست از سر آن زن برداشت و بدین وسیله چنین حکمی ثابت گردید و صحابه و تابعین و کسانی دیگر که این جریان را ماخذ شناخته اند تا امروز به این نظر عمل کرده اند .(18)
وهمچنین پیشوایان معصوم شیعه (ع) در احکامی مانند روزه –ارث-نماز مسافر-حدود-حج-وصیت-زنا –وقف-وهبه چگونگی تمسک به آیات قرآن و استخراج حکم صحیح اینگونه مسائل را به فقیه تعلیم نموده اند. پیامبر خود امین وحی و تبیین گر آن بوده با نزول وحی در میان امت حضور داشت ،تعلیم می داد و تفسیر می کرد و تطبیق می نمود و پیامبر خاتم(ص) می بایست پیش از هر چیز عزیمت زود هنگام خوبش و تنهایی زود رس امت را با تعیین معلمی توانمند و شایسته و راهنمایی فهیم و دلسوزجبران کند و برای متن جاودان قر آن ترجمانی مطمئن و شایسته معرفی کند چنین نیز کرد . (رایت رسول الله (ص)فی حجه الوداع یوم عرفه و هو علی ناقتهاالقصواءیخطب فسمعته یقول انی ترکت فیکم ما ان اخذتم به لن تضلوا کتاب الله و عترتی اهل بیتی (19). آخرین حج پیامبر ،روز عرفه در حالی که آن گرامی بر شتر خویش سوار بوده خطبه خواند و فرمود:دو چیز در در میان شما پس از خود بر جای نهاده ام که اگر به آنها چنگ زنید و تمسک جویید هرگز گمراه نشوید و آن دو عبارتند از : کتاب خدا وعترتم ،اهلبیتم.
این بیان مهم پیامبر (ص)به حد تواتر می رسد زیرا حدودا سی نفر این حدیث را از وجود مبارک پیامبر اکرم (ص)نقل می نمایند(20).شیخ طوسی (ره)در تفسیر تبیان پس از نقل حدیث اظهار داشته است این حدیث می فهماند که اهل بیت و قرآن لازم و ملزوم یکدیگرند و هر کدام متمم دیگری است و اگر پیامبر آن دو را جانشین و مرجع پس از خود قرار دادبدان معناست که عترت بر حقیقت و ژرفای مفاهیم و معارف قرآن آشناست و تا زمانی که امت بر عترت تمسک جوید گمراه نشود.(21)ودر این زمینه روایات بسیارند اما تبیین یکی از شاگردان امام صادق(ع)نسبت به این مساله شایان توجه است. منصورا بن حازم در لابه لای عرضه عقاید خویش به امام صادق(ع) می گوید: در گفتگو و مناظره با مردم می گویم : آیا قبول دارید که رسول خدا حجت الهی بر خلق بود؟مردم می گویند :آری.می گویم: پس آن زمان که پیامبر رحلت کرد حجت خدا بر خلق چه چیزی و چه کسی خواهد بود؟مردم گفتند:قرآن.ولی من در قر آن نگریستم و دیدم که گروههای مختلف و حتی کسانی چون مرجئه ،قدریها و زندیقها که ایمان هم به قرآن ندارند ، با استناد به قرآن برای مدعای خویش دلیل می آورند ! این تامل سبب گردید تا بدانم قرآن به تنهایی کفایت نمی کند بلکه قرآن نیازمند سرپرست است در این میان کسانی چون ابن مسعود ،ابن عباس،حذیفه به عنوان عالم به قرآن معرفی می شدند در حالی که آنان به اقرار همگان، عالم به همه قرآن نبودندو تنها و تنها علی (ع)بود که از زوایای معرفتی قرآن آگاهی داشت.(22)
امام صادق(ع)پس از شنیدن سخنان منصورابن حازم وی را ستود و مورد تایید قرار داد. وامیر مومنان (ع)در روایتی فرمودند: (هذاالقرآن انما هو خط مستور بین الدفتین لا ینطق بلسان ولا بد له من ترجمان )(23)این قرآن خطی نوشته است که میان دو جلد قرار دارد ،به زبان سخن نمی گوید ،ناچار آن را تر جمانی باید . و امام صادق(ع)می فرمایند: (نحن تراجمه وحی الله)(24)وهمچنین رسول اکرم (ص) فرموده است قرآن و تفسیر و احکام دین را از اهل بیت بیاموزید وسعی نکنید چیزی به آنان تعلیم دهید زیرا آنان از شما آگاه ترند.(25) بخاطر همین اصل کلی مذکور که قرآن و عترت متمم یکدیگر هستند و لازم و ملزومند لذا در بعضی از آیات قرآن حکم فعلی از افعال مکلفین توسط شارع مقدس به صراحت گفته شده است ولی از باب اینکه شبه ای و سئوالی پیرامون آن مساله باقی نماند پیشوایان معصوم شیعه فلسفه حکم وحکمت آن را بیان می دارند از باب نمونه اشاره می نمائیم به آیات ربا که حکم آن را خداوند به صراحت بیان نموده ولی حکمت و حرمت آن را به عقول کامل معصومین سپرده است آنجا که خداوند متعال می فرماید (احل الله البیع و حرم الربا)(26)خداوند دادو ستد راحلال و ربا را حرام کرده است. یکی از مهمترین محدودیت های اسلام در معامله ممنوعیت ربا است .در اسلام مبارزه با ربا از راههای تنظیم و تعدیل ثروت است.ربا بر دو گونه است:
1_ ربای معاملی یا معاوضی
به این معنا که داد وستدی در کالاهای وزن شدنی یا پیمانه ای انجام گیرد وبا همجنس آن مبادله شود به طوری که یک طرف آن بر دیگری فزونی یابد مثل اینکه 100 کیلو برنج اعلا را به 110 کیلو برنج معمولی بفروشد که در این صورت 100 کیلوی اضافی آن ربا و حرام است،
2_ ربای قرضی
یعنی قرض دادن چیزی بر دیگری به شرط گرفتن مبلغی بیشتر.البته باید دانست ممنوعیت ربا منحصر به آیین اسلام نیست بلکه ریشه در ادیان یهود و مسیحیت و اقوام و ملل پیشین نیز دارد از سخنان کوتاه و پر معنای رسول خدا (ص)که پیش از او کسی این چنین نفرموده ،این است که بدترین درآمد ها درآمد رباست (27). امام صادق (ع)می فرمایند : هنگامی که خدا بخواهد مردمی را نابود کند ،در آنها ربا ،آشکار می گردد(28). و نیز روایت شده است : که پیامبر (ص) در سفارش خود به امیر مومنان فرمودند: (ای علی یک درهم ربا از نظر گناه و شدت عقوبت بزرگتر و سنگین تراز آن است که کسی هفتاد مرتبه با محارم خود در خانه کعبه زنا کند(29) . امام رضا(ع) درباره تحریم ربا می فرمایند: خداوند از ربا نهی کرد چون مایه تباهی اموال است زیرا انسان اگر یک درهم را به دو درهم بخرد بهای درهم ،درهم است و بهای درهم دیگر باطل است پس خرید وفروش ربوی در هر حال برای فروشنده و خریدار زیان و کمبود دارد از اینرو خداوند ربا را ممنوع کرد تا اموال تباه نشود چنانکه منع کرد سفیهان اموال خود را در دست گیرند زیرا بیم تباهی آن اموال می رود (30). و همچنین می فرمایند: علت تحریم ربا از دست رفتن کارهای نیک وگرایش مردم به سود خواری و رها کردن قرض دادن و پرداخت واجبات مالی و انواع نیکوکاری و رسیدگی به محرومان است.(31) و امام صادق(ع) می فرمایند: اگر ربا خواری حلال بود ، مردم تجارت و کارهای تولیدی مورد نیاز جامعه را ترک می کنند و بر ربا خواری روی می آورند. لذا در قرآن حکم ربا مطرح است و گفتن فلسفه و حکمت احکام ربا و دیگر مسائل شانی از شئون پیشوایان معصوم شیعه است که شخص فقیه باید از معصومین که بالحق قرآن ناطق هستند استمداد نموده و در فهم آیات فقهی قرآن دست تمنا به پیشوایان معصوم دراز نماید تا در اقیانوس پر تلاطم مواج فقه اسیر گردابها ی جهالت نگردد.
نتیجه
برای فهم درست ودقیق قرآن و پی بردن به عمق آن راهی نیست الا اینکه مسلمانها متمسک به اهل البیت گردند زیرا در هر عصری انسان کامل و هادی باید وجود داشته باشد تا بقیه انسانها را به سر منزل مقصود برساند و بنابر قول حافظ:طی این مرحله بی همرهی خضر مکن ظلمات است بترس از خطر گمراهی و همواره باید توجه نمود که بعضی از متون پیچیده نوشته شده دیروز بشر مادامیکه نویسنده حضور نداشته باشد فهم عمیقی از متن حاصل نمی شود البته قرآن کتابی است ساده و روان و هر انسانی به لندازهای که در آن غور نماید به مطالبی دست پیدا می کند و از این اقیانوس بیکران پر می گردد و لیکن برای رسیدن به عمق اقیانوس قرآن باید پیشوایان معصوم شیعه کمک گرفت و هرگز به فهم شخصی در این رابطه بسنده ننموده تا لذت وافر حاصل گردد.
منابع
1. شیرازی-صدرالدین،مفاتیح الغیب
2. حجر، 9
3. مائده،44
4. مجلسی-محمدباقر،بحارالانوار 92/100
5. کلینی-الفروع من الکافی 5/300
6. نساء،114
7. نساء، 5
8. مائده، 101
9. صدوق-خصال-2/534 روایت2،کلینی-کافی-8/318
10. مائده،32
11. حج،78
12. تفسیر عیاشی-1/94 حدیث 249
13. فرقان،62
14. نساء،101
15. وبقره،158
16. بحرانی-سیدهاشم-البرهان فی تفسیر القرآن،1/410
17. احقاف،15
18. بقره، 232
20. مفید-الارشادفی معرفه الحجج الله علی العباد،1/197
21. ابن اثیر-جامع الاصول،1/187
22. طباطبایی-محمدحسین-المیزان،3/86
23. شیخ طوسی-محمدبن حسن-تفسیرتبیان،1/3
24. کلینی اصول الکافی،1/168
24. سید رضی-نهج البلاغه-خطبه،125
25. کلینی-اصول الکافی،1/192
26. طباطبایی-محمدحسین-المیزان،5/274
27. بقره، 275
28. شیخ حر عاملی-وسائل الشیعه،12/427-426
29. شیخ حر عاملی-وسائل الشیعه،12/427
30. همان
31. الحیاه،5 /404،405
32. الحیاه، 5/405

نقشه سایت :: sitemap