عنصر تحقیق و پژوهش در همه جا به صورت یک اصل در مجموعه کارها باید مورد توجه قرار گیرد(مقام معظم رهبری ) / اگر ژرف یابی و پژوهش نباشد، نتیجه اش یک جا ایستادن، درجازدن و با دنیای پیرامون خود بیگانه تر شدن است.(مقام معظم رهبری ) / بدون ژرف یابی در هیچ مقوله ای نمی توان به هدفهای والا دست یافت.(مقام معظم رهبری ) / کارهای پژوهشی حوزه باید بتواند منظومه کاملی را به وجود بیاورد تا همه نیازهایی را که حوزه متصدی آن است، و بدان اهتمام دارد پوشش دهد.(مقام معظم رهبری )
.:: همکاری علمی در بنای پژوهشی ::.



جایگاه پژوهش را در حوزه علمیه چگونه ارزیابی میفرمایید؟


پژوهش جزء ماهیت حوزه و یک عنصر اساسی است. در وضعیت کنونی، پژوهش به عنوان فضیلت و مسئلهای حاشیهای شناخته میشود و اگر حوزه یا مدرسهای، معاونت پژوهش و کارهای پژوهشی داشته باشد، برای او فضیلت محسوب میشود. تعریف طلبگی از آیه مبارکه «نفر» شناخته میشود که دو عنصر «تفقّه» و «إنذار» در آن نهفته است؛ یعنی طلبه باید در دین، تفقّه پیدا کند و حاصل تفقّه خود را به مردم برساند و مردم را از زلال چشمه دین سیراب کند. تفقّه مورد نظر بدون پژوهش حاصل نمیشود؛ از این رو تفقّه با پژوهش پیوند برقرار میکند. بدون پژوهش نمیتوان اعماق دین را فهم کرد. در سنت حوزوی، پیوند پژوهش و تفقّه، سابقه طولانی دارد. تمام کتب کلامی، فلسفی، فقهی، تفسیری و همه میراث عظیم علوم دینی، آکنده از پژوهشهای علما در اعماق دین است.


امروزه نیز مسائل جدیدی مطرح شده است؛ مسائل جدیدی که به تفقّه در دین نیاز دارد و باید آنها را از طریق پژوهش، از متن دین استخراج و استنباط کرد. البته در قِسم انذار نیز ما به پژوهش نیاز داریم؛ یعنی پژوهش در بخش تفقّه در دین منحصر نمیشود و در مورد انذار نیز نیاز به پژوهش مشاهده میشود. در روش انذار، روش رساندن پیام به مردم، اقناع مردم، روش تغییر رفتار مردم و رساندن آن رفتارها به رفتارهای مبتنی بر دین و همچنین مخاطبشناسی و تحوّلاتی که در فرهنگ مخاطبین امروز صورت گرفته است، در رابطه با همه این موضوعات که در بخش انذار مردم است، نیاز به پژوهش احساس میشود. بنابراین، پژوهش در ماهیت حوزه است و اگر پژوهش از حوزه گرفته شود، ماهیت حوزه تغییر میکند و حوزه بما هو حوزه وجود نخواهد داشت.


 در حال حاضر، پژوهش در چه موضوعاتی برای فضلا و طلاب حوزه علمیه، از اولویت برخوردار است؟


در وضعیت کنونی، تمام حوزههای پژوهشی، نیازمند پژوهش هستند و در هیچ زمینهای، اشباع صورت نگرفته است. نمیتوان بهطور دقیق مشخّص کرد که در چه زمینهای نیاز وجود دارد و در چه زمینهای نیازها مرتفع شده است. همه موضوعات علوم اسلامی، نیازمند پژوهش هستند. اولویت در موضوعات را نیز به راحتی نمیتوان تعیین کرد؛ یعنی در هر زمینهای نیاز دیده میشود. حجم گسترده موضوعات به این دلیل است که حکومت اسلامی شکل گرفته و پژوهشگران با موضوعات گوناگون و پیچیدهای در فرهنگ، اقتصاد و سیاست مواجه میشوند. همه موارد، مورد نیاز حکومت و جامعه اسلامی است و اولویتها را نمیتوان مشخّص کرد. گرایشها، معلومات، رویکردهای پژوهشی و دسترسی به منابع، میتواند زمینه پژوهش و موضوع مناسب را برای هرکس مشخّص کند.


 چگونه میتوان قدرت تحلیل را در مقالات پژوهشی ارتقاء داد؟ چه عواملی در این زمینه مؤثّر هستند؟


قدرت تحلیل در مقالات پژوهشی ، مسئله بسیار مهمی است. چند نکته در این خصوص به نظر میرسد:


1. باید طلاب، پژوهشگران و فضلا را از همان آغاز تحصیل و تحقیق به سوی مطالعه آثار گذشتگان سوق داد. ما میبینیم که مثلاً در فقه و اصول، دامنه مباحث از متقدّمین و قدما شروع میشود و تا متأخّرین و نظرات جدید ادامه پیدا میکند و در این تتبّع، برخی نظرات رد میشود و برخی دیگر تأیید میشود. طلبه هم اگر میخواهد در زمینهای، مقاله پژوهشی بنویسد، بازنگری و مرور ادبیات آن موضوع، قدرت تحلیل او را بالا میبرد. هر چیزی که در باب موضوع موردِ پژوهش، به طور مستقیم یا غیرمستقیم نوشته شده است، نیاز به مطالعه و بررسی دارد؛ مقالات پژوهشی که در زمینه آن موضوع نوشته شده است یا نزدیک به آن تألیف شده است، کتابهایی که تألیف شده است، و همه کارهای صورت گرفته از دیگران در آن موضوع، نیاز به بررسی دارد. بررسی این پیشینه، قدرت تحلیل را بالا خواهد برد. در خلأ و بدون بررسی نگاشتن، از قدرت تحلیل میکاهد.


2. نکته دیگر در قدرت تحلیل، بهطور کلّی، علوم عقلی و بهطور خاص، منطق کاربردی است. میتوان در این زمینه، کتابهای خوبی تألیف کرد و طلاب پس از فراگرفتن منطق مظفر، به تحصیل منطق کاربردی بپردازند. منطق کاربردی، قدرت تحلیل طلاب را بالا خواهد برد. منطق نباید در گوشه ذهن طلبه و روی طاقچه ذهن خاک بخورد، بلکه باید کاربردی شود.


3. تنبلی فکری نیز نیاز به درمان دارد و نباید در طلاب وجود داشته باشد. ممکن است طلبهای ذهن فربه و قابلیتها و ظرفیتهای خوبی داشته باشد، اما برای به کار گرفتن آنها حوصله ندارد و تنبلی میکند. با تمام قابلیتهایی که دارد، از تأمّل در مسائل خودداری میکند و آنها را در تحقیق و تدقیق به کار نمیگیرد. این هم یک مشکل است که انسان، تنبل است و از لحاظ فکری میخواهد کوتاهترین راه را دنبال کند و به نتیجه برسد. در این تنبلی، پژوهشگر در تحلیل بیشتر، از پردازش پیرامونی استفاده میکند و از روش پردازش مرکزی باز میماند. در واقع میخواهد از قرائن و شواهد، نتیجه را احصاء کند. هنگامی که مثلاً به یک پزشکی که دارای مدارک و جوایز متعدّدی است، میرسد، تمام حرفهای او را مقبول میپندارد. اینها نشانه تنبلی فکری است. در مورد طلاب نیز این تهدید وجود دارد. گاهی یک تفکّر قدسی و هاله قدسی کشیدن اطراف بعضی از علما، مانع تفکّر برای پژوهشگران میشود و زمینه نقد و تحلیل محتوای علمی را از بین میبرد. چون فلان عالم و استاد اخلاق، این حرف را زده است، پذیرفتن آن حرف را قطعی میپندارد. البته در امر تعلیم و تربیت میتوان این مسئله را جای داد، اما در امر پژوهش باید از این مسئله گریخت و تحت تأثیر اسمها و رسمها قرار نگرفت.


 برگزاری جشنوارههای علمی در سطح حوزه علمیه، تا چه میزان میتواند به رشد پژوهش در میان حوزویان کمک کند؟


 جشنوارههای علمی هم در امر پژوهش مفید هستند و انگیزههایی ایجاد میکنند که افراد حضور داشته باشند و آثار خود را ارئه دهند. در خصوص جشنوارههای علمی نیز دو نکته وجود دارد:


یکی اینکه حس میکنیم و میبینیم بخشی از حوزههای علمیه، از جشنوارههای علمی دوری میکنند؛ به خاطر اینکه جشنوارهها را کلیشهای، تفنّنی و فرمگرا میپندارند. در برخی از موارد شاید شأن خود را فراتر از آن میدانند که در جشنوارههای علمی حضور پیدا کنند. این یک آفت است که باید در رابطه با آن فکر کرد و برای برطرف کردن آن، اقدامات لازم را انجام داد. ریشههای این آفت چیست؟ مشکل پژوهشگران چیست؟ چه کارهایی باید برای استادان انجام داد که در میدان پژوهش و جشنوارههای پژوهشی، حضور فعّال داشته باشند؟ این پرسشها به کار میدانی احتیاج دارد تا بتوان به صورت چهره به چهره، مشکلات را دریافت و مرتفع کرد.


نکته دیگری که وجود دارد، این است که در این جشنوارهها باید به فکر ساختار باشیم؛ ساختار لازم برای اینکه پژوهشگر برای کار پژوهشی با استاد و زیر نظر استاد، فعالیت داشته باشد. متأسفانه این ساختار به وجود نیامده است. فقط اعلام میکنیم که جوائزی اهداء میشود؛ برای حائز رتبه شدن، مقالات خود را ارسال کنید. باید ساختار ایجاد کنیم؛ ساختاری که پژوهشگر زیر نظر استاد، کارهای پژوهشی خود را پیریزی کند. تا ساختارها ایجاد نشود، با جشنوارهها، مسائل اساسی پژوهشی سامان نمییابد. این جشنوارهها خوب هستند و در مفید بودن آنها شکی نیست، اما باید در کنار آنها به فکر ایجاد ساختارهای لازم و تکمیل ساختارهای موجود هم باشیم، تا این جشنوارهها کاملتر و مؤثّرتر باشند.


 همانطور که استحضار دارید جشنواره علامه شعرانی(ره)، اختصاص به مقالات پژوهشی اساتید و فضلا دارد. امسال ما شاهد برگزاری نخستین دوره جشنواره هستیم. حضرتعالی چه توصیههایی جهت رشد کمّی و کیفی آن در دورههای بعد دارید؟


جشنواره علامه شعرانی(ره)، کار خود را آغاز کرده است و باید با سرعت، کیفیت خودش را ارتقاء بدهد و بتواند پژوهشگران را با خود همراه کند. افرادی را که توان و قابلیت دارند یا حتی نوشتههای بالفعل دارند، وارد میدان کند. جشنواره باید به عنوان نماد حوزه در جامعه و محیط علمی کشور معرّفی شود. از فضلا بخواهیم که برای ارتقای جایگاه علمی کشور وارد شوند؛ چراکه تفنّن و جایزه گرفتن برای خیلی از علما و فضلای حوزه، مادون شأن است. در واقع برای حضور در جهان امروز و استفاده از روشهای تبادل اطلاعات، جریان پیدا کردن آنها و رسیدن به رهآوردهای نوین علمی، پرداختن به جشنوارههای علمی ضرورت پیدا کرده است و باید جشنوارهها را هم از لحاظ کمّی و هم از لحاظ کیفی ارتقاء داد. همچنین طرز تلقّی پژوهشگران باید تغییر کند. امروزه دیگر این تلقّی که کتابی نگاشته شود و به بازار عرضه شود، گذشته است؛ چراکه ممکن است آن کتاب مدتها بماند و خوانده نشود و مورد استفاده قرار نگیرد. در محافل علمیِ امروز، آمارهای مقالات علمی- پژوهشی، جشنوارهها، نشستها، همایشها و پایاننامهها تعیینکننده هستند. حوزه باید آمار خود را در این سطوح بالا ببرد و شکوفایی علمی خود را در معرض دید عموم قرار بدهد.


 در پایان اگر توصیهای به اساتید و طلاب اهل قلم دارید، بفرمایید.


ما اهل توصیه نیستیم و باید توصیه بشنویم؛ اما به نظر میرسد که روحیه همکاری علمی و کار گروهی که مقام معظم رهبری(مدّ ظلّه العالی) توصیه کردهاند و کشور ما را در این زمینه مقداری ضعیف دانستهاند، باید ارتقاء پیدا کند. علم با همکاری پیش میرود و در جامعه جهانی، هر پژوهشگری که مقالهای را تألیف میکند، هسته مرکزی را پایهگذاری میکند و بذر آن را میافکند، سپس نفرات بعدی گامهای بعدی را برمیدارند و یک آجر به بنای علم میافزایند. نفر بعدی این مطالب را مستند میکند؛ یعنی کاری را که دیگران انجام دادهاند، تکمیل میکند و این روند بهتدریج، بنای عظیمی را شکل میدهد که حاصل همکاری علمی دانشمندان و پژوهشگران است. متأسفانه پژوهشگران در کشور ما به کار یکدیگر توجه نمیکنند و مقالات یکدیگر را مطالعه نمیکنند. مجلات و کتابها بدون استفاده ماندهاند و حرکات فردی ما بسیار زیاد شده است. ما باید عادت کنیم سنگبنای اولیه را از کسی بگیریم و بر مبنای آن، بنای علم را بسازیم. لازم نیست پژوهشگری که به آن ارجاع داده میشود، عالم نامداری باشد. گاهی یک طلبه مقدّمات یا یک طلبه سطح حوزه، نکتهای را در مقاله خود آورده است که بسیار قابل استفاده است. با این نوع از ارجاعات، هم تجلیل صورت میگیرد و هم کار گروهی صورت گرفته است. کار جمعی اهمیت بسیاری دارد و باید بتوانیم به صورت جمعی کار کنیم. جمعی فکرکردن و جمعی کار کردن در پژوهش، به معنای رصد مدام مجلات علمی- پژوهشی و مجلاتی است که خود مرکز مدیریت حوزههای علمیه منتشر میکند. هرگاه مطلب جدیدی منتشر شد، همان را یک سنگبنا قرار دهیم؛ در این صورت، همکاری علمی خوبی شکل میگیرد و پژوهش از شکل فردی به شکل سامانه و شاکله کلّی و همکاری علمی درمیآید.

دکتر بهزاد حميديه