نیم نگاهی به تاریخچه علم اصول

چکیده:
شیعه با کمک گرفتن از علم اصول آن را مقدمه ای برای استنباط احکام شرعی قرار داده است؛ بدین معنا که فقیه در استنباط احکام شرعی نیازمند قواعدی است که علم اصول عهده دار آن می باشد وبدون علم اصول استنباط صحیح وکامل نمی باشد.
کلید واژه:
پیدایش، علت پیدایش، اولین کتاب، مراحل علم اصول

مقدمه:

در زمینه تاریخچه علم اصول کتب ومقالات زیادی نگاشته شده است؛ ولی با توجه به اینکه این شماره از مجله مرآت اختصاص به مباجث اصولی دارد لازم دیده شد؛ که نگاهی اجمالی به تاریخچه این علم داشته باشیم.
برای کسی که می خواهد علمی را بیاموزد، لازم است سیر تاریخی از جمله پیدایش، علت پیدایش،ادوار پیشرفت، سیر تحول، بزرگان، صاحب نظران و کتب معروف آن علم رابیاموزد وبا همه آنها آشنایی پیدا کند.
علت پیدایش
شهيدصدرخود دراين باره مى‏فرمايد:«دانش شريعت ويا فهم احكام شرعىدرصدر اسلام آغازشد ورشد آن در وقتى بود كه شماربزرگی از راويان برای نگهداری احاديث وارده درپيرامون احكام به گردآوری آنها پرداختند.شيوه دريافت حكم شرعی ازمتون،درآغاز دشوار نبود زيرا ازشيوه ساده ‏ای كه مردم درمحاوره ازآن استفاده مىی كردند تجاوز نمىی كرد؛ولی رفته رفته برای استنباط حكم شرعی ازمتون،نيازبه ژرفكاوى بيشترى بود. پس كوشش شد تادقت لازم دراستنباط حكم شرعی از مآخذ آن به عمل آيد. بدين‏سان،بذرهاىانديشه‏ ورى فقهى پديد آمدند و علم شريعت ازمرحله نقل حديث به سطح استنباط واستدلال موشكافانه پانهاده،از خلال انديشه ‏ورى فقهى رشته ‏هاى مشترك دركار استنباط روبه خودنمايى نهادند و جمع ‏آورى و تنظيم عناصر مشترك دخيل در استنباط به پيدايش علم اصول انجاميد.»1
پیدایش
در میان شیعه وتسنن در پیدایش علم اصول اختلاف است.ایشان بر این عقیده اند که پای گذار ومؤسس علم اصول خودشان می باشد، تاجایی که برخی از مستشرقین پنداشته اند که اجتهاد در شیعه دویست سال بعد از اهل سنت پیدا شد،زیرا شیعه در زمان ائمه اطهار (ع) نیازی به اجتهاد نداشت ودر نتیجه نیازی به مقدمات اجتهاد نداشته است،ولی این نظریه به هیچ وجه درست نمی باشد،چرا که اجتهاد به معنای صحیح کلمه یعنی (تفریع) و ردّ فروع بر اصول وتطبیق اصول بر فروع،از زمان ائمه اطهار(ع) در شیعه ورود داشته است وائمه اطهار (ع)به اصحابشان دستور می دادند که تفریع واجتهاد نمایند.2
وعلاوه بر این، می توان گفت عناوینی از قبیل عام و خاص، ناسخ و منسوخ، مجمل و مبین و ... در کلمات امیرالمؤمنین و دیگر ائمه وجود داشته و نطفة علم اصول توسط آنان بسته شده است.
در خطبة اوّل نهج البلاغه آمده است: «اکنون کتاب پروردگار شما میان شما است. حلال و حرامش آشکار و فریضه ها و مستحبات و ناسخ و منسوخ و مباح و ممنوع و خاص و عام و مطلقات و متشابهات در آن آمده است».
در خطبة‌ 208 شبیه این مطالب آمده، از ائمة اطهار(ع) روایت شده است: «علینا إلقاء‌الأصول و علیکم أن تفرّعوا؛ بر ما است که قواعد و کلیّات را بیان کنیم و بر شما است که آن قواعد و کلیات را پر فروغ و جزئیات تطبیق دهید».
به خصوص امام باقر و امام صادق (ع) اصول و شيوه هاي بهره وري از قرآن و سنت را تعليم داده اند. بدين صورت که ایشان با املاي قواعد و کليات علم اصول به شاگردان خود زمينه را براي پيدايش چنين علمي فراهم آورده اند. بنابراين مي توان آنها را واضع و موسس علم اصول دانست.3
مطلبی که به تدوین اصول در زمان رسول الله (ص) وائمه (ع) کمک می کند، کلیاتی است که گاهی به آنها «جوامع الکلم »گفته می شود (اَوتیتُ جوامع الکلم). این نوع سخنان غیر از سلطه وحی وعالم تشریع وتکوین،حاکی از نوعی سلطه سیاسی هم هست.از این رو آهنگ این جملات سنگین است؛مانند: لا ضرر ولاضرار فی الاسلام، الزعیم غازم والعاریه مردودة، المومنون عند شروطهم، قضی بالشفعه ما لم تورّف و... این سخنان به رغم کوتاهی عبارت، اهمیت فقهی واصولی بسیار دارند ودرباره برخی از این عبارات (مانند لاضرر ولاضرار )کتاب ها ورساله های متعددی نوشته شده است.
البته به اعتقاد شهيد صدر طبيعى است كه علم اصول در بين اهل سنّت زودتر از شيعيان بروز و ظهور پيدا كند، زيرا زمان فقدان نص براى اهل سنّت با وفات نبى اكرم r (11ه.ق) آغاز مى شود و از اين زمان به بعد اهل سنّت از عصر نص دور مى شوند. امّا زمان فقدان نص براى شيعه پس از شهادت امام حسن عسگرى‏ g (260ه.ق) و غيبت امام زمانf آغاز مى شود.
به همين جهت اهل سنّت از اواخر قرن دوم هجرى توسط ابن ادريس شافعى(متوفا: 182ه.ق)و محمد بن حسن شيبانى(متوفا: 189ه.ق) شروع به تصنيف كتب اصولى كردند، در حالى‏كه تصنيف علم اصول در شيعه به شكل وسيع و مشتمل بر ابحاث مختلف اصولى، از اوائل قرن چهارم هجرى آغاز شد، هر چند قبل از آن به شكل مختصر و درموضوعات خاصى، رسائلى از سوى اصحاب ائمه‏(ع) تأليف شده بود.
ترويج و القاى تفكر اصولى از سوى ائمه‏(ع)هر چند فرمايش شهيد صدر مبنى بر اينكه مرور زمان و دور شدن از عصر نصوص علت پيدايش علم اصول مى باشد، فى الجمله صحيح است؛ لكن بايد توجه داشت كه مرور زمان و دور شدن از عصر نصوص تنها عامل پيدايش علم اصول نيست، زيرا پيدايش علم اصول در شيعه ناشى از يك علّت اساسى ديگرى نيز مى باشد و آن عبارت است از: ترويج و القاى تفكر اصولى در بين شيعيان از سوى ائمه(ع)4
به همين جهت است كه اولين تأليفات اصولى هر چند در زمينه‏ى يك يا چند بحث خاص، ابتدا از سوى شيعيان صورت مى گيرد، مانند رساله‏ى مباحث الفاظ، تأليف هشام بن حكم(متوفا: 179ه.ق) و اختلاف الحديث، تأليف يونس بن عبدالرحمان (متوفا: 208ه.ق).
از سوى ديگر، معلوم نيست تأليفات شافعى و شيبانى از اهل سنّت نيز وسيع و به شكل يك دوره‏ى كامل ابحاث اصولى بوده باشد و به فرض هم كه چنين باشد، اگر علت پيدايش اصول در بين شيعه تنها عامل زمانى داشت مى بايست همان‏گونه كه تصنيف وسيع اصولى در بين اهل سنّت حدود 150 سال بعد از عصر فقدان نص در نزد آنان پيدا شد، در بين شيعه هم همين زمان را بگذارند و در نيمه‏ هاى قرن پنجم پيدا شود، در حالى‏كه بلافاصله بعد از عصر غيبت، تأليف اين‏گونه كتب آغاز مى شود.
پس تنها عامل زمانى مطرح نيست، بلكه عامل ترويج فكر اصولى از سوى ائمه‏(ع) هم در كار است.ائمه(ع)به ويژه امام باقر و امام صادق(ع) كه فرصت و مجالى براى تدريس و تعليم پيدا كرده بودند، به اصحاب خود شيوه هاى به دست آوردن احكام و قواعد كلى و عناصر مشترك را تعليم مى دادند.
عبدالاعلى مى گويد: به امام صادق (ع) عرض كردم: ناخن پايم شكسته است.
به همين جهت بر روى انگشت پايم پارچه اى بسته ام.
چگونه وضو بگيرم؟ امام صادق(ع) فرمود: «يعرف هذا و اشباهه من كتاب الله عزّوجل قال الله تعالى: ما جعل عليكم فى الدين من حرج، امسح عليه»؛ حكم اين مسأله و مشابه آن از كتاب خدا دانسته مى شود خداوند در قرآن فرمود: «ما بر شما در امر دين حرج قرار نداده ايم، پس بر همان پارچه مسح كن.»5
اولین كتاب
همان‏گونه كه آيةالله سيد حسن صدر در تأسيس الشيعه لعلوم الاسلام فرمود، اولين فردى كه در مورد علم اصول سخن گفت و آن را پايه‏گذارى كرد امام باقر(ع) است.بدين جهت آن حضرت مؤسس اين علم محسوب مى شود.
امام باقر(ع) (شهادت: 111ه.ق) و امام صادق(ع) (شهادت: 148ه.ق) قواعد اصولى را بر اصحاب خود املا كردند.
مجموعه‏ى اين قواعد را عده اى از علماى متأخر در كتبى جمع آورى نموده اند. تمام روايات اين كتب با سند متصل به اين دو امام مى رسد.اولين تأليفات علم اصول اولين كتاب در مورد مسائل علم اصول رساله اى در زمينه‏ى مباحث الفاظ است كه تأليف شاگرد بارز امام صادق و امام كاظم c هشام بن حكم(متوفا: 179 ه.ق.)مى باشد.پس از وى، يونس بن عبدالرحمن مولى آل يقطين(متوفا: 208ه.ق) كتاب «اختلاف الحديث و مسائله» را ـ كه مربوط به بحث تعارض اخبار و مسائل تعادل و تراجيح احاديث متعارض مى باشد . تأليف كرد، كه به شكل روايت از امام كاظم (ع) است.اين دو عالم شيعى در تأليف كتاب در باره‏ى علم اصول بر محمد بن ادريس شافعى و استادش، محمد بن حسن شيبانى ـ از علماى اهل سنّت ـ تقدم دارند.
مشاهير علماى شيعى كه تا زمان شيخ طوسى(متوفا: 460 ه.ق) كتبى در علم اصول تأليف كرده‏اند، عبارتند از: ابو سهل نوبختى، حسن بن موسى نوبختى، محمد بن احمد بن جنيد اسكافى، ابن عقيل عمّانى، ابو منصور صرام نيشابورى، محمد بن احمد بن داوود بن على بن الحسن(مشهور به ابن داوود و شيخ القميين)، شيخ مفيد و سيد مرتضى6
تألیف کتاب اصولی برای اولین مرتبه بنابر قول ابن خلدون توسط محمد بن ادریس شافعی بوده است، گرچه برخی اولین کتاب اصولی را به قبل از ایشان یعنی به قاضی ابو یوسف، شاگرد ابوحنیفه نسبت داده اند. ابن خلکان گفته است:‌ اوّلین کسی که در اصول فقه کتاب نوشت، ابویوسف بود که طبق مذهب استادش ابوحنیفه آن را تألیف کرد.
امّا در خصوص تدوین کتاب اصولی توسط عالمان شیعی می توان گفت:اولین کسی که در این زمینه نگاشت، حسن بن علی بن ابی عقیل، صاحب کتاب "التمسک بحبل آل الرسول" است که در ابتدای غیبت کبری آن را نوشت. پس از او "ابوعلی محمد بن احمد بن جنید اسکافی" که از بزرگان و افاضل امامیه بود، در فقه و اصول و کلام تصنیفاتی داشت. ایشان استاد شیخ مفید و معاصر شیخ کلینی بود که در سنه 381 در ری درگذشت.
پس از وی شیخ مفید و بعد از او سید مرتضی، ملقب به علم الهدی (متوفای 336) و پس از او شیخ الطائفه ابوجعفر محمد بن حسین بن علی الطوسی(متوفای 460) و سلاّربن عبدالعزیز دیلمی،‌صاحب کتاب "التقریب فی اصول الفقه" (متوفای 436) کتاب‌های پرارزشی در علم اصول نوشته اند.

دوره رشد و نمو
اين دوره ازاوائل قرن سوم شروع شده و تا اواخرقرن دهم ادامه يافت. خصوصيت اين دوره اين است که برخلاف دوره پيدايش،درکتابهاي اصولي به جاي بحث ازيک ياچندمساله اصولي، تمام مسائل علم اصول مورد بحث و بررسي قرار مي گرفت.7 نخستين کسي که در اين زمينه دست به تاليف تقريبا جامع و مستقلي زد، محمد بن نعمان ملقب به شيخ مفيد(م413ق) است که الرسالةالاصولية يا التذکرة باصول الفقه5(که یک رساله کوچک حدود10-15صفحه ای) رانگاشته است. پس از شيخ مفيد، سيد مرتضي(م436ق) الذريعة الي اصول الشريعة(برادر سید رضی است که جامع نهج البلاغه است)و سپس شيخ طوسي(م460ق) عُدّةالاصول را نوشته اند. (ایشان از شاگردان سید مرتضی می باشد،که مدتی نیز درس شیخ مفید را درک کرده است وحوزه نجف که حدود هزار سال از آن می گذرد بوسیله ایشان تأسیس شده است).
از علماي ديگر که در اين زمينه دست به تاليف زدند مي توان به:
الف) ابن زهره حلي(م558ق) کتاب غنيةالنزوع الي علمي الاصول والفروع
ب) محقق حلي(م676ق) کتاب المعارج في اصول الفقه
ج) علامه حلي(م726ق) کتابهاي تهذيب الوصول الي علم الاصول، نهاية الاصول الي علم الاصول، مبادي الوصول الي علم الاصول، و ....

دوره رکود
علم اصول بعدازصاحب معالم باظهور اخباري ها موردحمله شديدقرارگرفت. اخباريگري بوسيله ميرزامحمدامين استرآبادي(م1033ق) بنيان نهاده شد. وي باتاليف کتاب الفوائدالمدنية اساس فقه اخباري راپي ريزي کردو در آنجا خود را اخباري ناميد و به مخالفت با علم اصول پرداخت و عده زيادي از علماي شيعه را با خود همراه کرد. وي مدعي بود که مسلک نو و جديدي را ابداع نکرده، بلکه اخباري گري را روش اصحاب ائمه(ع) و قدما مي دانست و لذا خود را مُحيِي طريقه از بين رفته سلف صالح شيعه مي دانست.
دوره کمال و نوآوري
آغازگر اين دوره وحيدبهبهاني(م1206ق) است. وي باتلاش فراوان ومبارزه فراگيربا اخباري گري توانست حرکت نووتکاملي درفقه و اصول آغاز کند. وي با تاليف حدود 103 رساله کوچک و بزرگ رشد علم اصول را در يک مسير جديدي قرار داد.8 بعد از ايشان نيز همين مسير ادامه يافت و کتابهاي ارزشمندي درعلم اصول نوشته شد. از مهمترين کتب اصولي که در اين دوره، يعني از عصر وحيد بهبهاني تا امروز تدوين شده است عبارتند از:
الف) الفوائد الحائرية، وحيد بهبهاني
ب) قوانين الاصول، ميرزاي قمي(م1231ق)
ج) عوائد الايام، مولي احمد نراقي(م1245ق)
د) هداية المسترشدين، محمدتقي بن عبدالرحيم(م1248ق)
ه) الفصول في الاصول، شيخ محمدحسين بن عبدالرحيم(م1260ق)
و) فرائد الاصول، شيخ مرتضي انصاري(م1281ق)
ز) کفاية الاصول، آخوند محمد کاظم خراساني(م1329ق)
ح)فوائد الاصول، تقريرات درس ميرزا حسين نائيني(م1355ق)
ت) درر الفوائد، عبد الکريم حائري(1274-1355ق)
ی) المقالات في علم الاصول، ضياء الدين عراقي(م1361ق)
ک) نهاية الدراية في التعليقة علي الکفاية، محمد حسین اصفهاني(1296-1361ق)
ل) مناهج الوصول الي علم الاصول و الرسائل، سيد روح الله موسوي خميني(1320-1409ق)
م) مصباح الاصول، تقرير درس سيد ابوالقاسم خوئي(1371-1411ق)
در پایان مطالب، بر خود لازم می دانم نام بزرگان وغوطه وران علم اصول را متذکر شوم تا بر ادعای بی دلیل برخی از اشخاص (غیر شیعه) مبنی بر عدم دخالت شیعه در بنا و رشد علم اصول مهر بطلان زده شود.
علمای اصولی از زمان ائمه (ع)تا اواخر قرن یازدهم
1ـ الامیر ابراهیم میرزا الصفوی بن بهرام میرزا ابن الشاه اسماعیل
(از نوادگان امام موسی کاظم (ع))که در سال 984 درسن 34 سالگی به قتل رسیده است
2ـ الشیخ ابراهیم الرشتی النجفی (که درسال 132 وفات فرمودند وتقریراتی در بحث اصول دارند)
3ـ ابوالفتح بن مخدوم الحسینی الشریفی العربشاهی(در سال 976وفات نمودند وکتب اصولی ایشان:
حاشیة علی الحاشیه الحلالیه علی الحاشیه الشریفه علی شرح الرساله القطیه
حاشیه طویله الذیل جداً علی بحث المجهول المطلق من شرح المطالع ومن حاشیه السید الشریف رساله فی علم اصول الفقه
4ـ ابوبکر احمد بن الحسین بن علی بن موسی بن عبدالله البیهقی
(درشعبان سال 384 متولد ودرسال 458 وفات نمودند )کتاب اصولی ایشان:
المدخل
5ـ احمد بن الخلیل بن الغازی القزوینی
(درسال 1083 وفات نمودند وکتاب اصولی ایشان:
حاشیه علی العده
6ـ ابوالعباس احمد بن محمد احمد الازدی الاشبیلی المعروف بابن الحاج
(درسال 647 وفات نمودند وکتاب اصولی ایشان:
مختصر المستصقی(الغزالی فی اصول الفقه)
7ـ المولی احمد بن محمد الاردبیلی
(درسال 993 وفات نمودند وایشان از شاگردان شهید ثانی می باشد)
8ـ احمد بن موسی بن جعفر ابوالفضائل جمال الدین الحلّی ابن طاوس
(وفات 673 ، برادر سیّد رضی و علامه حلی از شاگردان ایشان می باشند، القواعد العده فی اصول الفقه از کتب اصولی ایشان میباشد)
9ـ السیّد بدر الدین بن احمد الحسینی العاملی النظری
(نسب ایشان به جبل عامل برمی گردد، ایشان صاحب تالیفاتی می باشند که مربوط به قرن دهم است)
10ـ جعفر بن حسن بن یحیی، ابوالقاسم نجم الدین محقّق الحلّی
(تولد : 601 ، وفات : 676 ، از جمله مولّفات ایشان میتوان : 1ـ شرایع الاسلام 2ـ النافع مختصرالشرایع 3ـ المعتبر فی شرح المختصر 4ـ نهج الاصول الی معرفه علم الاصول 5ـ المعارج فی اصول الفقه 6ـ نکت النهایه ( ای نهایه الشیخ الطوسی ) را نام برد .
11ـ السیّد جمال الدین بن عبد الله بن محمّد بن الحسن الحسینی الجرجانی
(از مولّفات ایشان، کتاب: شرح علی تهذیب الاصول العلامه را میتوان نام برد که در سال 927 این کتاب را به اتمام رسانید)
12ـ جواد بن سعدبن جواد الکاظمی، المعروف بالفاضل الجواد
(وفات : 1065، از شاگردان شیخ بهائی، از جمله تالیفات ایشان: غایه المامول فی شرح زبده الاصول الشیخ البهائی (در علم اصول و کتبی دیگر در موضوعات مختلف)
13ـ حسام الدین بن جمال الدین بن محمد علی الطریحی النجفی
(محل تولد: نجف، تاریخ تولد: 1005، تاریخ وفات: 1095، *
14ـ حسن بن جعفربن حسن، بدرالدین الحسینی العاملی الموسوی الکرکی
(تاریخ وفات :933) از شاگردان شهید ثانی می باشد وکتاب اصولی ایشان:العده الحلیه فی الاصول الفقیه
(و کتبی دیگر در موضوعات مختلف)
15ـ حسن بن زین الدین بن علی،ابومنصور جمال الدین العاملی الجبعی(صاحب معالم)، تاریخ تولد: 959، تاریخ وفات: 1011
16ـ الحسن بن صافی بن عبدالله، ابو فزار ملک النحاة، تاریخ تولد: 489، تاریخ وفات: 568
17ـ حسن علی، بن عبدالله بن الحسین، ابوالحسن التستری الاصفهانی
تاریخ وفات: 1069(از شاگردان شیخ بهائی)
18ـ الحسن بن محمد بن شرفشاه، ابو محمد رکن الدین الحسینی الاسترآبادی
تاریخ وفات:717(شرح مختصر ابن الحاجب فی الاصول،از تألیفات اصولی ایشان می باشد)
19ـ الحسن بن یوسف بن علی، ابو منصور جمال الدین العلامه الحلی
تاریخ تولد: 647 ، تاریخ وفات: 726
کتب اصولی ایشان :النکت البدیه فی تحریر الذریعه لسید المرتضی،غایةالوصول وایضاح السبل فی شرح مختصر منتهی الوصول، مبادی الوصول الی علم الاصول مطبوع، نهج الوصول الی علم الاصول، نهایة الوصول الی علم الاصول، تهذیب طریق الوصول الی علم الاصول کما فی کشف الظنون وفی الخلاصة تهذیب الوصول
20ـ حسینن عبدالحق، کمال الدین الاردبیلی الالهی
تاریخ وفات:950 (شرح تهذیب الاصول للعلامه،از کتب اصولی ایشان می باشد.
21ـ الحسین بن عثیل بن سفان الخفاجی الحلبی الاصولی
تاریخ وفات:507
22ـ حسین بن محمد ین حسین الخوانساری الأصفهانی
تاریخ تولد: 1016، تاریخ وفات: 1098
(کتب اصولی ایشان:تألیف فی علم اصول، رسالة فی نفی مقدمة الواجب ردّ فیها علی الفاضل القزوینی
23ـ حسین بن محمد بن محمود، ابو طالب علاء الدین الحسینی الاصفهانی خلیفة سلطان
تاریخ تولد: 1001، تاریخ وفات:1064
24ـ حمزةبن علی بن زهره،ابوالمکارم الحسینی الاسحاقی الحلبی
تاریخ تولد: 511، تاریخ وفات: 585
25ـ حمزة بن محمد، ابویعلی الجعفری البغدادی
تاریخ وفات:465
26ـ خلیل بن الغازی القزوینی
تاریخ تولد:1001، تاریخ وفات: 1089
(از تالیفات اصولی ایشان:شرح العده فی الاصول)
27ـ زین الدین بن علی بن احمد العاملی الجبعی الشهید الثانی
تاریخ تولد: 911، تاریخ وفات: 966(کتاب اصولی ایشان:تمهید القواعد الاصولیه، وبیش از هفتاد کتاب در موضوعات مختلف)
28ـ سالار بن عبد العزیز، ابو یعلی الدیلمی الطبرستانی
تاریخ وفات 448،(کتب اصولی ایشان التغریب، التهذیب و...)
29ـ سلیمان بن عبدالقوی بن سعید، تجم الدین ابن ابی الحنبلی الطوفی
تاریخ تولد: 652 ، تاریخ وفات: 716
30ـ شرف الدین المراغی
تاریخ وفات:788
31ـ عبدالله بن الحسین التستری
تاریخ وفات: 1021(کتاب اصولی ایشان: تعلیقه علی التهذیب)
32ـ عبدالله بن علی بن زهره (ابوالقاسم جمال الدین الحسینی الحلبی)
تاریخ ولادت:531
33ـ عبدالله بن محمد التونی البشروی الخراسانی
تاریخ وفات:1071(کتب اصولی ایشان:الوافیه فی الاصول، شرح تهذیب الشیخ، حاشیه علی المعالم،حاشیه علی المدارک، رساله فی اصول الفقه و...)
34ـ عبدالمطّلب بن محمد بن علی، عمید الدین الاعرجی الحسینی المعروف بالمعیدی
تاریخ تولد: 681 ، تاریخ وفات: 754
35ـ علاء الدین بن محمد بن حمد بن زهره العلوی الحسینی الحلبی
تاریخ وفات:749(کتاب اصولی ایشان: نذیر الاصول الی علم الاصول والکلام)
36ـ علی بن الحسین الشریف المرتضی
تاریخ تولد: 355، تاریخ وفات: 436(کتب اصولی ایشان:الذریعه فی الاصول، الخلاف فی اصول الفقه، المسائل المفرده فی اصول الفقه و...
37ـ علی بن الحسین بن علی، ابو الحسن المسعودی الهذلی المؤرخ
تاریخ وفات:346(کتب اصولی ایشان:نظم الادله فی اصول المل..فی اصول الفقه، کتاب الرسائل، نظم الاعلام فی اصول الاحکام و...
38ـ علی بن زیدبن محمد، ابوالحسن البیهقی النیشابوری
تاریخ تولد: 499، تاریخ وفات: 565(کتب اصولی ایشان: اصول الفقه، نهج الرشاد فی الاصول، کنز الحجج فی الاصول، جلاءصداءالشک فی الاصول، ایضاح البراهین فی الاصول و...
39ـ فخرالدین بن محمد علی الاسدی النجفی الطرحینی
تاریخ وفات:1085 (کتاب اصولی ایشان: فوائدالاصول شرح المبادی الاصولیه و...
40ـ فیض الله بن عبد القاهر الحبیبی التفرشی النجفی
کتابی در باب اصول در سال 1013 تالیف کرده است
41ـ محسن بن الحسن بن مرتضی الاعرجی، المعروف بامحقق الکاظمی
تاریخ وفات:227(کتاب اصولی ایشان:المحصول فی الاصول)
42ـ محمد بن احمد بن جبینه، ابو علی الکتاب الاسکافی(از علمای قرن چهارم)
43ـ محمد تقی الله الدهخوارانی القزوینی
تاریخ وفات: 1093(کتاب اصولی ایشان: حواشی علی العده)
44ـ محمد بن الحسن بن علی، ابو جعفر الشیخ الطوسی
تاریخ تولد: 385، تاریخ وفات: 411 (کتاب اصولی ایشان:العدّه)
45ـ محمد بن الحسن الشیروانی الاصفهانی، المعروف بالفاضل الشیروانی
تاریخ وفات: 1098
46ـ محمد بن الحسن آقا رضی القزوینی تاریخ وفات:1096
47ـ محمد بن الحسین بن عبدالصمد، بهاء الدین الحارثی الهمدانی العاملی الجبعی(المعروف بالشیخ البهائی) تاریخ تولد: 953، تاریخ وفات: 1030
از تالیفات ایشان: الزبده مطبوع وشرحه الشیخ جواد الکاظمی المعروف بالفاضل، لغز الزبده، حواش علی قواعد الشهید، حواشی الزبده، حاشیه شرح العضدی علی مختصر الاصول، شرح شرح الرومی علی المخلص
48ـمحمد بن حیدر، رفیع الدین الحسینی الطباطبائی النائینی
تاریخ وفات: 1099(کتاب اصولی ایشان: حاشیه علی مختصر الاصول)
49ـ محمد طاهر بن محمد حسین الشیرازی القمی تاریخ وفات:1098
50ـ محمد علی بن محمد البلاغی النجفی
تاریخ وفات: 1000(کتب اصولی ایشان: شرح ارشاد العلامه،حواشی التهذیب، حواشی اصول المعالم)
51ـ محمد بن علی بن محمد الحرفوی
الحریری العاملی الکرکی الشامی
تاریخ وفات: 1059(کتب اصولی ایشان: شرح الزبده فی الاصول، شرح قواعد الشیعه)
52ـ محمد بن علی بن محمد،رکن الدین
الجرجانی الاسترآبادی الحلّی الغروی
(از شاگردان علامه حلّی می باشد وشرحی بر مبادی الاصول علامه داردکه درسال 697از تالیف ان کتاب فارغ شده است)
53ـ محمد بن محمد بن النعمان،
ابو عبدالله الحارثی البغدادی (الشیخ المفید)
تاریخ تولد: 336، تاریخ وفات: 413(از کتب اصولی ایشان :الارشاد، کشف الالتباس، اصول الفقه، النکت، التمهید)
54ـ محمد بن مکی بن محمد، ابو عبدالله شمس الدین العاملی النباطی الجزینی الشهید الاول
تاریخ تولد: 734، تاریخ وفات: 786(ازکتب اصولی ایشان: القوائد والفوائد فی الفقه مختصر، شرح التهذیب العلامه)
55ـ مراد بن علی خان التفریشی
تاریخ تولد: 965، تاریخ وفات: 1051(از کتب اصولی ایشان: لبّ الفرائد فی اصول الفقه، الوسیله الرضویه (شرح لب الفرائد))
56ـ ناصر بن ابراهیم البویهی، نزیل عینائا
تاریخ وفات: 852
57ـ نورالدین بن شریف الدین نورالله المرعشی الحسینی التستری الشهید الثالث ؛ تاریخ تولد: 956، تاریخ وفات: 1019(ازکتب اصولی ایشان: حشیه علی تهذیب الاصول العلامه، حاشیه علی قواعد العلامه،حاشیه علی شرح المختصر للعضدی، شرح حدوث العام انموذج الدوانی)
58ـ هشام بن الحکم (از اصحاب امام صادق علیه السلام)
59ـ یحیی بن احمد بن ظافر، ابوالفضل الطائی الکلبی الحلبی
تاریخ تولد: 575، تاریخ وفات: 630
60ـ یحیی بن احمد بن الحسن بن سعید الحلی بن عم المحقق
تاریخ تولد: 601 ، تاریخ وفات: 689(کتاب اصولی ایشان:المدخل)
61ـ یحیی بن سعید بن هبه الله، ابوطالب الشیبانی البغدادی الکاتب
تاریخ وفات:594

پی نوشت
1ـ المعالم الجديدةجلد 3 صفحه 54.
2ـ اصول فقه، فقه (کلیات علوم اسلامی 3)،صفحه 25.
3ـ ائمه وعلم اصول، صفحه 18.
4ـ تاریخ علم اصول .
5ـ همان.
6ـ رجال، نجاشي، صفحه 399.
7ـ الوسیط صفحه 18.
8ـ همان.
9ـ اعیان الشیعه .
منابع
1ـ تاریخ علم اصول،آیت الله مهری هادوی تهرانی، قم، کتاب خرد،چاپ دوم 1385.
2ـ دروس فی علم اصول، سیدمحمد باقر صدر، قم،شریع، چاپ چهارم 1428.
3ـ الوسيط في اصول الفقه،جعفر سبحانی، قم، موسسه امام صادق(ع)، چاپ اول، 1380،ج1.
4ـ رجال، نجاشي، قم، نشر جامعه مدرسین .
5ـ اصول فقه، فقه (کلیات علوم اسلامی 3)، شهید مطهری، قم، صدرا، چاپ سی وچهارم(1389).
6ـ دانش مسلمین، محمد رضا حکیمی، فرهنگ اسلامی،چاپ هفتم 1371.
7ـ جایگاه شناسی علم اصول، سید حمید رضا حسنی و مهدی علی پور،قم، مرکز مدیریت حوزه علمیه قم، چاپ اول1385، ج اول.
8ـ اصول الاستنباط،آیت الله السید علی نقی الحیدری، دار الکتب الاسلامیه چاپ هشتم 1388 .
9ـ منتهی الاصول، شهید سید عبدالصاحب حکیم، چاپ اول 1413، چاپخانه امیر، هفت جلد.
10ـ نهایة الاصول، آیت الله حسنقلی منتظری، قم، تفکر، چاپ اول 1415 .
11ـ مباحث الاصول،آیت الله سید کاظم حائری ، قم،مقرر، چاپ سوم 1408.
12ـ ائمه و علم اصول، سید احمد میر عمادی، قم، بوستان کتاب، چاپ اول 1384.
13ـ المعالم الجدیده، سید محمد باقر صدر، تهران،نعمان، چاپ دوم 1395 .
14ـ أعیان الشیعه، علامه السید محسن الامین، چاپ بیروت،10 جلدی .
15ـ نهج البلاغه،محمد دشتی، قم، مؤسسه طوبی محبت،چاپ اول، 1385