عنصر تحقیق و پژوهش در همه جا به صورت یک اصل در مجموعه کارها باید مورد توجه قرار گیرد(مقام معظم رهبری ) / اگر ژرف یابی و پژوهش نباشد، نتیجه اش یک جا ایستادن، درجازدن و با دنیای پیرامون خود بیگانه تر شدن است.(مقام معظم رهبری ) / بدون ژرف یابی در هیچ مقوله ای نمی توان به هدفهای والا دست یافت.(مقام معظم رهبری ) / کارهای پژوهشی حوزه باید بتواند منظومه کاملی را به وجود بیاورد تا همه نیازهایی را که حوزه متصدی آن است، و بدان اهتمام دارد پوشش دهد.(مقام معظم رهبری )
صفحه اصلی اخبار معاونت دومین نشست تخصصی «نگاهی به بایسته‌های آموزش اخلاق در حوزه علمیه» در روز پژوهش
اخبار معاونت

.:: دومین نشست تخصصی «نگاهی به بایسته‌های آموزش اخلاق در حوزه علمیه» در روز پژوهش ::.

تاريخ خبر : 1394/9/29
به گزارش خبرنگار معاونت پژوهش، دومین نشست تخصصی «نگاهی به بایسته‌های آموزش اخلاق در حوزه علمیه»، در مدرسه علمیه خاتم الاوصیاء (عج) استان تهران، با سخنرانی حجت الاسلام و المسلمین دکتر جباران، استادیار پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، برگزار گردید.

 


 


 


نگاهی به بایسته‌های آموزش اخلاق در حوزه علمیه


*اقسام مشارب و رویکردها در اخلاق اسلامی


علم اخلاق اسلامی، در بستر تاریخی خود، مسیر کلی را پشت سر نهاده و به چهار شیوه تدوین شده است، که عبارت‌اند از: روش نقلی، روش عقلی، روش عرفانی و روش ترکیبی (از نقل، عقل و عرفان).


1- روش نقلی (روایی)


تفکر اخلاقی مسلمانان پیش از نهضت ترجمه و آشنایی با فلسفه یونان، بیشتر، متأثر از قرآن و حدیث بود؛ ولی مایه‌هایی از فرهنگ‌های دیگر، از قبیل تعالیم تورات و انجیل، آداب و حکم عربی و یونانی و به ویژه آداب و حکم فارسی و هندی نیز با آن در آمیخته بود. فرهنگ هند و ایرانی از این خصوصیت برخوردار بود که بیشتر در قالب کلمات قصار بیان می‌شد و برخلاف فلسفه پیچیده یونان، دریافت آن برای ذهن ساده اعراب آسان‌تر بود. به همین دلیل مسلمانان به تعالیم اخلاقی هند و ایران گرایش بیشتری نشان میدادند؛ البته تأثیر ارتباط و اختلاط اعراب مسلمان با ایرانیان را نیز نمی‌توان نادیده گرفت. این ارتباط، بسیاری از آداب هند و ایرانی را به جوامع اسلامی منتقل می‌کرد. کتاب‌های ابن مقفع چون: «ادب کبیر»، «ادب صغیر» و «کلیله و دمنه» در این انتقال نقشی به‌سزا بر عهده داشت.


توجه ویژه قرآن کریم، پیامبر گرامی اسلام(ص) و ائمه اهل بیت(ع) به اخلاق، که دستمایه اولیه اخلاق اسلامی را فراهم آورده بود، دانشمندان مسلمان را به تدوین کتاب‌های اخلاقی تشویق می‌کرد و از این رهگذر بود که مجموعه‌های نفیس «اخلاق نقلی» پدید آمد.


*معرفی کتاب به روش نقلی


عنوان اخلاق نقلی بر کتاب‌هایی اطلاق می‌شود که جمع‌آوری آیات و روایات اخلاقی و حداکثر دسته‌بندی آن‌ها را بر عهده دارند. کتاب‌هایی مانند «محاسن» برقی متوفی 280 ق، «کتاب زهد» حسین بن سعید اهوازی از اصحاب امام رضا (ع) و امام جواد (ع)، «اصول کافی» تألیف کلینی متوفی 328 ق، «المواعظ و مصادقة الاخوان» تألیف شیخ صدوق متوفی 381 ق، «مشکات الانوار و مکارم الاخلاق» تألیف فضل بن حسن طبرسی متوفی 548، «غررالحکم» عبد الواحد آمدی متوفی 371 ق و «تنبیه الخواطر و نزهة النواظر» (مجموعه ورام) تألیف ورام بن ابی فراس متوفی 605 ق از دانشیان امامیه و «شعب الایمان» بیهقی متوفی 458 ق، «الادب المفرد»، محمد بن اسماعیل بخاری متوفی 256، «کتاب زهد» عبدالله بن مبارک متوفی 181 ق و «رسائل» ابن ابی الدنیا، متوفی 281 ق از اهل سنت، برجسته‌ترین نمونه‌های کهن این مجموعه سترگ به شمار می‌روند و حتی کتاب «السعادة و الاسعاد» تألیف ابوالحسن عامری نیشابوری متوفی 381 که صبغه عقلی داشته و معمولاً در عداد کتب اخلاق عقلی به شمار می‌رود، در حقیقت پیرو شیوه نقلی است، با این تفاوت که به جای آیات و روایات از حکمای یونان نقل می‌کند.


از مزایای این روش می‌توان به اتصال به منبع وحی، سادگی گفتار و از کاستی‌های آن، به ناهمگونی در تدوین، حذف اسناد روایات، وجود روایات متعارض و شبهه‌آفرین اشاده نمود.


2- روش عقلی (فلسفی)


اخلاق فلسفی، یکی از سه شاخه حکمت عملی است. این رویکرد همزمان با نهضت ترجمه (198 ـ 218 ق) شکل گرفته است. با ترجمه متون یونانی، مباحث عقلی و فلسفی از جمله نگاه عقلی به مقوله اخلاق به جهان اسلام آمد. در این زمینه باید حساب شیعه را از اهل سنت جدا کرد، چون شیعیان کاربرد عقل را در مکتب پیشوایان خود آموخته و از زمان رسول خدا (ص) به آن تمسک کرده بودند؛ ولی در میان اهل سنت، معتزلیان نخستین کسانی بودند که عقل را به عنوان یکی از منابع مهم معرفت پذیرفتند و از آن در استنباط همه معارف دینی از جمله اخلاق بهره گرفتند. مکتب اخلاقی معتزله با سه اصل کلامی ایشان رنگ عقلی به خود گرفت: نخست آن که ایشان برخلاف اشاعره جهت وجوب احکام، از جمله احکام اخلاقی را عقلی می‌دانند و دیگر آن که معتقدند، عقل، حسن و قبح افعال ـ حتی به معنای تعلق مدح و ذم ـ را درک می‌کند و در این باب پیرو شرع نیست؛ به عبارت دیگر، برای افعال قائل به حسن و قبح ذاتی شدند. و سوم آن‌که همان طور که توحید، مهم‌ترین صفت ذات خداست، عدل را مهم‌ترین صفت فعل حضرت حق شمردند و همین صفت را مبدأ و منشأ احکام عقلی قرار دادند.


*معرفی کتاب به روش عقلی


از آثاری که بر مشرب عقلی نگاشته شده به ذکر دو کتاب بسنده می‌کنیم:


«تهذیب الاخلاق و تطهیر الاعراق»، احمد بن یعقوب بن علی مسکویه متوفای 421 ق.


«اخلاق ناصری»، خواجه نصیرالدین طوسی، متوفی 672


*مبانی شیوه عقلی


مشرب اخلاق فلسفی بر چهار مبنا استوار است:


ـ انسان علاوه بر صورت ظاهری، دارای صورتی باطنی است که ممکن است همانند صورت ظاهری، زشت یا زیبا و بیمار یا سالم باشد؛


ـ صورت باطنی انسان، از قوای باطنی او (غضب، شهوت و عقل) تشکیل می‌شود؛


ـ هر قوه باطنی که عضوی از صورت باطنی انسان است دارای سه حالت اعتدال افراط و تفریط است؛


ـ حالت اعتدال قوای نفس که بهترین حالت انسان است، از اشراف قوه عقل بر قوای دیگر حاصل می‌شود.


در شیوه فلسفی، اخلاق به منزله طب روحانی، افراط و تفریط قوا، عامل بیماری‌های نفسانی و رذائل، به عنوان بیماری‌های روح تلقی می‌شوند. اعتدال قوا، سلامت روح آدمی است که با وجود ملکات فاضله شناخته می‌شود.


از کاستی‌های مشرب عقلی می‌توان موارد زیر را برشمرد:


اخلاق فلسفی برای عموم مردم کارآمد نیست و تنها برای دانش آموختگان مکاتب فلسفی مفهوم و مفید است.


اخلاق فلسفی، چون متأثر از آثار یونانی است با آموزه‌های شرعی و حکم وحیانی عجین نیست و از رابطه انسان و خدا سخنی ندارد.


در این مکتب اخلاقی، تخلق به اخلاق و کسب ملکات، جز در حد توصیه و پیشنهاد، هیچ نظم و ترتیب خاصی ندارد. کسب هیچ فضیلتی مقدم بر دیگری نیست و برای مبارزه با رذیله‌ای، دفع رذیله دیگر شرط نشده و برای پیرایش و آرایش نفس به سجای خوب و بد آغاز و انتهایی وجود ندارد.


*روش عرفانی


سومین رویکرد به اخلاق در تاریخ تدوین علم اخلاق اسلامی، شیوه عرفانی و سبک صوفیانه است. بیشتر کتب اخلاقیِ به جا مانده از عرفا، به این شیوه تدوین شده است. «اوصاف الاشراف»، تألیف خواجه نصیرالدین طوسی (متوفی 672 ق)، «قوت القلوب»، تألیف ابوطالب مکی (متوفی 386 ق) «رساله سیر و سلوک» منسوب به سید بحر العلوم (متوفی 1212 ق)، «رساله قشیریه» تألیف ابوالقاسم عبدالکریم بن هوازن قشیری (متوفی 465 ق) و «اللمع» تألیف ابونصر سراج طوسی (متوفی 378 ق) از این قبیل است.


در روش عرفانی، «آدمی» به عنوان موجودی متحرک تلقی می‌شود که مبدأ و منتهایی دارد و در بین این دو نقطه باید منازلی را طی کند که بدون گذر از یکی به دیگری نمی‌رسد؛ بنابراین، برخلاف روش فلسفی، فضائل را مترتب بر یکدیگر و به دست آوردن آن‌ها را تنها از راه یک برنامه حساب شده میسر می‌داند.


 


نقطه قوت این روش نسبت به روش‌های دیگر دو چیز است: حضور پر رنگ خدا و پویایی و تحرک. از نقاط ضعف روش عرفانی هم می‌توان به آمیختگی با ذوقیات و سلایق اشخاص اشاره نمود.


4- روش مزجی (تلفیقی)


در این رویکرد از هر وسیله‌ای که در تنبه و آگاهی و حرکت انسان مؤثر باشد، بهره‌برداری می‌شود. بهره‌وری از آموزه‌های دینی، به کار گرفتن استدلال عقلی و فلسفی و پیشنهاد سلوک عارفانه، عناصری است که با هم، روش مزجی علم اخلاق را پدید آورده‌اند. در این روش، اخلاق، هم شکل فلسفی دارد و هم شکل دینی. در این مکتب، انسان، به طبع خود دارای فضیلت است، ولی برای رسیدن به حد وسط که نقطه اعتدال و شکوفایی فضیلت است، باید به توفیق الاهی چشم داشته باشد؛ بنابراین، بر اطاعت اوامر الاهی و اجتناب از معاصی تأکید فراوان می‌شود. به همین دلیل در کتاب‌هایی که به این شیوه نگاشته شده با دو بخش جدید مواجه می‌شویم:


الف) بخش عبادات برای تنظیم رابطه انسان با خدا در رفتار؛


ب) بخش عادات، برای تنظیم رابطه رفتاری با غیر خدا.


معرفی کتاب به روش مزجی


از کتاب‌هایی که به این شیوه نگاشته شده، می‌توان «احیاء علوم الدین» و «کیمیای سعادت» تألیف امام ابوحامد غزالی (متوفی 505 ق)، را نام برد. پس از آن دو کتاب دیگر «محجه البیضاء فی تهذیب الاحیاء» و «الحقایق» تألیف محمد بن مرتضی مشهور به فیض کاشانی (متوفی 1091 ق) که اولی را برای پاکسازی «احیاء العلوم» غزالی از آن چه خود بر آن عیب می‌گرفت نگاشته است.


اوج کمال این روش را می‌توان در کتاب ارزشمند «جامع السعادات» تألیف علامه محمد مهدی نراقی (متوفی 1209 ق) یافت.


از کاستی این روش این است که متون دینی در این روش، نقش محوری ندارد.


در ادامه پیشنهادی برای استفاده از روش جدید داده شد.


 


 


 


نقشه سایت :: sitemap