یادداشتی از رضا رفیعی (طلبه سطح چهار حوزه علمیه تهران)
بیش از 1300 سال است که امت رسول خدا(ص) به تأسّی از رسول خدا(ص) در سوگ امام حسین(ع) عزاداری می کنند و به زیارت قبر مطهّر او می روند. درباره اینکه رسول خدا(ص) به عنوان اولین نفر در این امت، با یاد مصیبت سیدالشهداء(ع) برای او گریسته و عزاداری کرده، تردید وجود ندارد، ولی مطلبِ بالاتر، اینجاست که رسول خدا(ص) در روز عاشورا در کربلا حضور داشته و شاهد تمام آن جنایت ها بوده است؛ لذا برادران اهل سنت نیز باید بدانند که با عزاداری و زیارت قبر شریف امام حسین(ع)، به سنت پیامبر(ص) عمل می کنند و سخن افراد نادانی چون بزرگان وهابیت که دین خود را به دنیا فروخته اند، و درصدد تغییر ارزشهای جوامع اسلامی هستند تا بدعتهای خود را به نام سنت مطرح کنند، ارزشی ندارد و مغایر با سنت پیامبر(ص) است. در اینجا با ذکر چند روایت از منابع معتبر تاریخ و حدیث، به حضور رسول خدا(ص) در صحنه کربلا و عزادار بودن ایشان برای سیدالشهداء(ع) اشاره میکنیم تا بطلان عقائد فرقه ضالّه وهابیت بیش از پیش بر همگان روشن شود: 1. احمد بنحنبل، پیشوای فرقه حنبلی، با دو سندِ صحیح از عمّار بنأبیعمّار نقل کرده است که ابن عباس، پسرعموی پیامبر(ص) گفت: «پیامبر(ص) را در خوابِ نیم روز دیدم که ژولیده و غبارآلود ایستاده بود و در دستش شیشهای پُر از خون بود. عرض کردم: پدر و مادرم به فدایت ای رسول خدا، این چیست؟ فرمود: این، خون حسین و یاران اوست که پیوسته امروز مشغول جمع کردن آن هستم. عمّار گوید: آن روز را به خاطر سپردیم و دریافتیم که امام حسین(ع) در آن روز کشته شده است».(1) - این روایت را ابنسعد، عبد بنحمید، طبرانی، حاکم نیشابوری، ابنعساکر و بسیاری از بزرگان اهل سنت نیز نقل کردهاند. 2. محمد بنعیسی ترمذی و محمد بناسماعیل بخاری، نویسنده صحیح بخاری، با ذکر سند از «سَلمَی بنت سعد» نقل کرده اند که گفت: «نزد ام سلمه، همسر پیامبر(ص) رفتم و دیدم گریه می کند. عرض کردم: چرا گریه می کنید؟ گفت: رسول خدا(ص) را در خواب دیدم و سر و روی ایشان خاکآلود بود. پرسیدم: یا رسولالله! شما را چه شده است؟ فرمود: هماکنون شاهد قتل حسین بودم».(2) 3. ابناَعثَم کوفی در حوادث عصر تاسوعا نقل کرده است: «امام حسین(ع) نشسته و سر به زانو، در خواب رفته بود. خواهرش زینب کبری(ع) که همهمه سپاه دشمن را شنید، نزد برادر آمده و عرض کرد: برادر جان! آیا صدای سپاه دشمن را نمی شنوی که به ما نزدیک می شود؟ امام(ع) سر برداشت و فرمود: خواهر جان! اینک جدّم رسول خدا و پدرم علی و مادرم فاطمه و برادرم حسن را در خواب دیدم که به من فرمودند: ای حسین! تو به زودی نزد ما خواهی آمد. خواهر جان! به خدا سوگند که وقت آن فرا رسیده است و شکّی در آن نیست». - موفّق بناحمد مَکّی همان خطیب خوارزمی نیز این مطلب را ذکر کرده است. - محمد بنجریر طبری نیز با اندکی تفاوت، همین مطلب را نقل کرده است. (3) 4. ابناَعثَم کوفی در حوادث صبح عاشورا نقل کرده است: «چون هنگام سحر عاشورا فرا رسید، خوابی سبک، امام(ع) را ربود. سپس بیدار شد و فرمود: آیا می دانید هماینک چه خوابی دیدم؟ پرسیدند: ای فرزند دخت پیامبر(ص)، چه دیدی؟ فرمود: سگهايى را ديدم که بر من حمله ور شده اند و مرا پاره پاره مى کنند و در ميان آنها سگى سياه و سفيد بود که بيشتر بر من مى تاخت و گمان مى کنم آن کسی که مرا خواهد کشت، مردى پيسى گرفته از اين قوم باشد. سپس جدّم رسول خدا(ص) را که جمعى از يارانش همراه او بودند، ديدم که به من مي فرمود: پسرم! تو شهيد آل محمد هستى، اينک اهل آسمانها و اهل عالم برتر، مژده آمدنت را به يکديگر مى دهند، امشب افطار نزد من باش، بشتاب و تأخير مکن؛ و اینک فرشتهای از آسمان فرود آمده تا خون تو را در شیشه سبز رنگی قرار دهد. اين است آنچه ديده ام، و امر (الهى) در حال آمدن است و رفتن از اين دنيا نزديک شده و هیچ تردیدی در آن نیست». - خطیب خوارزمی نیز این ماجرا را نقل کرده است. (4) 5. ابوالفرج اصفهانی با ذکر سند از سعید بنثابت نقل کرده است: «زمانی که علی اکبر(ع) به میدان رفت، امام حسین(ع) چشمانش را به زیر افکند و گریست و فرمود: خدایا! تو بر علیه اينان گواه باش؛ اكنون جوانى به نبردشان می رود كه شبيه ترین مردم به رسولالله(ص) است. آن جوان پیوسته بر دشمن حمله می کرد و در خلال حملات خود به نزد پدر باز گشته و عرض کرد: پدر جان! تشنه ام. امام حسين(ع) فرمود: عزیزم صبور باش که قبل از فرا رسیدن شب، رسول خدا(ص) با جام خویش تو را سیراب خواهد کرد؛ و دوباره شروع به حملات پی در پی کرد تا اینکه تیری آمد و گلویش را شکافت و در خون خود غلتید. سپس فریاد زد: پدر جان! سلام بر تو باد. این جدّم رسول خداست که تو را سلام می رساند و می فرماید: به سوى ما بشتاب؛ و سپس جان سپرد». - خطیب خوارزمی نیز این ماجرا را مفصّل تر نقل کرده است. (5) 6. ابنعساکر دمشقی با سند صحیح از علی بن زید بن جُدعان روایت کرده است: «ابنعباس از خواب بیدار شد و إنّا لله و إنّا إلیه راجعون گفته و سپس گفت: به خدا سوگند که حسین(ع) کشته شد. همراهانش گفتند: امکان ندارد ای پسر عباس. ابنعباس گفت: رسول خدا(ص) را دیدم که شیشهای از خون همراه داشت و فرمود: آیا نمیدانی که امتم پس از من چه کرد؟ پسرم حسین را کشتند، و این خون او و خون یاران اوست که به سوی خداوند بالا می برم. راوی گوید: آن روز و آن ساعتی که ابنعباس، این سخن را گفته بود، نوشتند و 24 روز بعد، در مدینه خبر به ایشان رسید که امام در همان روز و همان ساعت کشته شده است. (6) البته باید توجه داشت، درست است که تعدادی از این موارد در خواب دیده شده است، ولی علاوه بر شیعیان، بزرگان اهل سنت نیز با روایات صحیح از پیامبر(ص) نقل کرده اند که فرمود: «هر کس مرا در خواب ببیند، خودِ مرا دیده است؛ زیرا شیطان به شکل من در نمی آید». (7) پینوشت 1. مُسند احمد بن حنبل ج1 ص283 و 242. 2. جامع ترمذی ج2 ص960 ح3771 ـ التاریخ الکبیر ج3 ص276 ترجمه «رزین بیاع الأنماط». 3. الفتوح ج5 ص97 ـ مقتل الخوارزمی ج1 ص353 ـ تاریخ طبری ج5 ص416. 4. الفتوح ج5 ص99 ـ مقتل الخوارزمی ج1 ص356. 5. مقاتل الطالبیین ص115 ـ مقتل الخوارزمی ج2 ص34. 6. تاریخ دمشق ج14 ص237. 7. صحیح بخاری ج3 ص1415، باب من رأی النبیّ فی المنام ـ صحیح مسلم ج15 ص24.
|