عنصر تحقیق و پژوهش در همه جا به صورت یک اصل در مجموعه کارها باید مورد توجه قرار گیرد(مقام معظم رهبری ) / اگر ژرف یابی و پژوهش نباشد، نتیجه اش یک جا ایستادن، درجازدن و با دنیای پیرامون خود بیگانه تر شدن است.(مقام معظم رهبری ) / بدون ژرف یابی در هیچ مقوله ای نمی توان به هدفهای والا دست یافت.(مقام معظم رهبری ) / کارهای پژوهشی حوزه باید بتواند منظومه کاملی را به وجود بیاورد تا همه نیازهایی را که حوزه متصدی آن است، و بدان اهتمام دارد پوشش دهد.(مقام معظم رهبری )
.:: سخن نخست ::.
« سردبیر - روح الله کریمی »
تولید علم، مبتنی بر مبانی دینی

پایه های هر نظام تمدنی، مبتنی بر مبانی مورد قبول آن تمدن می باشد. مبانی تمدنی ناظر بر هست و نیست هایی است که بنیان گذاران هر تمدن،آن را از فلسفه مورد قبول خود اخذ می نمایند. به عنوان مثال تمامی شؤون تمدن غرب مبتنی بر مبانی و اصولی مانند اومانیسم ( انسان خدایی یا اصالت انسان ) و ماتریالیسم (اصالت ماده و نفی عالم غیرمادی) می باشد.
ساحت ها و شؤونی همچون اخلاق، اقتصاد، تکنولوژی، علوم انسانی مانند روان شناسی و جامعه شناسی و ... در غرب بر اساس همین مبانی پایه ریزی شده اند. باتوجه به مقدمه فوق توجه به دو نکته ضروری است:
1.برخی معتقدند در بر خورد با ساحت های مختلف تمدن غرب، باید دست به غربال گری بزنیم. یعنی در هر ساحتی باید علوم تولید شده در غرب را اخذ نموده و خوب و بد آن را تشخیص داده و خوب آن را برای خود انتخاب کنیم.
این وام گیری ممکن است در کوتاه مدت ما را در پیشبرد برخی امور یاری رساند، اما درمانی مقطعی و مسکن وار برای رفع مشکلات می باشد. باید توجه داشت که با نظر به مقدمه فوق الذکر،علوم تولید شده در غرب تماما در پارادایم اومانیسم و ماتریالیسم تولید شده اند و نسبت خدا محوری با اومانیسم و ماتریالیسم مانند نسبت شئ و لاشئ می باشد. اگر هم در جایی مشاهده شود که گزاره ای اومانیستی با گزاره های مورد قبول اسلام تطابق دارد، این تطابق یا از باب اشتراک لفظی است و یا بدون توجه به مبانی اومانیسم تولید شده است؛ زیرا مبانی این دو کاملا با یکدیگر مغایرند. لذا راه اساسی و مبنایی در این مورد این است که برای تولید هر گزاره علمی از پایه یعنی از مبانی شروع کنیم و با چینشی مبتنی بر مبانی توحیدی به تولید گزاره های علمی بپردازیم.
2.نکته دوم تطبیق و مصداق یابی از نکته اول است. به ذکر نمونه ای از علم اقتصاد می پردازیم. در مدل ها و مکاتب اقتصادی غرب آنچه که مشهود است، اصالت دادن به فرمول ها و نقش اقتصاد دانان در تنظیم اقتصاد و بازار است و این دقیقا همان اصالت دادن به انسان ( اومانیسم ) و ماده ( ماتریالیسم ) و عقل حساب گر ( راسیونالیزم ) می باشد. لیکن در بررسی مدل اقتصادی اسلام که البته آن طور که باید، مورد بررسی قرار نگرفته است و نگارنده ارتکازا مطالبی را بیان می دارد مفاهیمی به چشم می خورد که فوق فرمول است. از جمله این مفاهیم می توان به مفاهیمی مانند برکت، نقش گناه در ایجاد تورم و کاهش رزق، نقش اعمال، افکار و عقاید نیکو در مهار گرانی، ارتزاق من حیث لایحتسب، قناعت و غیره اشاره کرد. تمامی این مفاهیم علاوه بر به رسمیت شناختن نقش انسان درتامین اقتصاد، کدهایی را القا می کنند دال بر این که افکار و اعمال انسان انعکاسی در عالم ماورائ دارند و این انعکاس نقشی اساسی در اقتصاد و همچنین دیگر شوون زندگی انسان دارد..
در دیگر ساحت های تمدنی نیز وضعیت به همین منوال است که در شماره های آتی بیشتر به آن خواهیم پرداخت. إنشا ألله

نقشه سایت :: sitemap