پژوهش و ضرورت بازنگری در نظام علمی حوزه

در نظامهاي علمي، دو عرصه ارائه و توليد مدّ نظر است. عموماً در عرصه ارائه، تمرکز بر آموزش بوده و در زمينه توليد، گرايش به سمت پژوهش است؛ اما اين دو عرصه را نميتوان به صورت جدا و منفک از هم در نظر گرفت؛ چرا که توليد منطقاً برآمده از نحوه آموزش و ارائه است. به موازات تحوّلات اجتماعي و نيازهاي نوين و نوظهور ناشي از انقلاب اسلامي انتظار ميرفت بزرگان و فرهيختگان حوزه علميه، بازنگري و نوانديشي اساسي را با حفظ قوّتهاي نظام کهن آن در پيش گيرند. توصيههاي امام امت(ره) و بيانات رهبر معظم انقلاب (مدّ ظلّه العالي)، راه را هرچه بيشتر بر ما نشان ميداد؛ اما به علل ريز و درشت بسيار، اين مهم تاکنون (عليرغم تحوّلات ساختاري و روشيِ مطلوب و بعضا آسيبرسان) چنانکه در خور حوزه فخيمه علميه جامعه شيعي است، رخ نداده است؛ لذا عرصه پژوهش در حوزه که نقش مهمي در توليدات حوزه جهت کمک به نظام اسلامي دارد، دچار نوعي سردرگمي، فردگرايي و بيمسئلهگي شده است. در اين ميان، وجود جشنوارههايي؛ همچون علامه حلي و علامه شعراني و نيز همايشهاي تخصّصي، راهي است پيش روي حوزويان جوان تا بتوانند اين خلأ را ابتدا در مرحله تمرين و سپس در مرحله توليد، پُر کنند. سوگمندانه، مراکز حوزوي (پژوهشي و آموزشي) به علت فقدان مديريت هماهنگ و عدم ارتباط با هم و نبودِ نگرشهاي صحيح در نسبتيابي با انقلاب اسلامي، بهرغم پيشبرد نسبي علوم مختلف، نتوانستند محصولات توليدي خوبي را در خدمت جامعه بگذارند؛ چرا که آنها هم از آسيبهاي نبودِ نظام علمي جامع در حوزه رنج ميبرند.

به هر روي اميد ميرود که مدارس و مراکز علمي حوزه علميه، هر چه بيشتر به نخبهيابي و نخبهپروي در عرصه پژوهش روي آورند؛ چرا که در نبودِ نظام هدفمند و مشخّص علمي، اين عمل، موجب کاهش آلام جامعه ديني گشته و خدمات حوزه تا حدودي به کام مراکز علمي، نخبگان و سطح جامعه تزريق ميگردد. در اين رهگذر، سؤالاتي را ميتوان در زمينه پژوهش حوزه مطرح نمود:

1. چرا نظام علمي حوزه علميه نميتواند پژوهشگران درخوري را (به لحاظ کمّي) پرورش دهد که توان نظريهپردازي و توليد داشته باشند؟

2. به چه علت، بسياري از فضلاي حوزه که داراي ايدههاي نو و پويايي هستند، توان انتقال توليدات خود را در قالب علمي ندارند؟

3. براي جمع نمودن و مديريت و تربيت منسجم بخش نخبگاني در عرصه پژوهش، حوزه علميه چه برنامه مدوّن و معيني را دارد؟

4. در ميان اندک پژوهشگران موجود در حوزه علميه که بسيار توانمند و خوشفکر هستند، به چه علت دغدغههاي حلّ مسائل انقلاب اسلامي (که اين روزها هر چه بيشتر از نبودِ راهحلهاي بنيادين و کارآمد در اين مسائل رنج ميبرد)، اندک است و يا ديده نميشود؟

5. واقعاً اگر قرار است دائماً به مسائل بنياديني در حوزه علميه پرداخته شود که فقط و تنها فقط، ثمرات علمي بر آن مترتّب است و حتي گاه هيچ ثمره عملي ندارد و يا فاقد راهکار است، جايگاه حوزه علميه در نرمافزار مديريت جامعه ديني چيست؟

6. حوزويان جوان بايد به چه بخشي از نهاد حوزه چشم بدوزند، تا آن بخش به آنها بياموزد که بنويسند و بگويند و حلّ مسئله کنند؟

اين سؤالات و سؤالات بسيارِ ديگري، ما را به اين سمت و سو ميبرد که بايد هرچه بيشتر در حوزه علميه کار و تلاش علمي و عملي به خرج داد، تا بتوانيم با اين آگاهيها ( دردها) کنار بياييم و دين خود را هرچند با بضاعت اندک به صاحب اين نهاد مهم ادا نماييم؛ چرا که حوزويان جوان بايد بدانند با وجود اين همه مشکل در ساختار نظام حوزه، نه حجّتي براي گله کردن و واگذاري باقي ميماند و نه دليلي براي تنبلي و سستي وجود دارد. باشد که اين دغدغهها، ما را به وصول به روحياتي که ناآراماند و ندبه سر ميدهند و منتظر ظهورش هستند، نزديکتر بگرداند.