مسأله پژوهش علمی در حوزه های علمیه



پژوهش علمي، فرايندي است که در تحقق فرضيههاي ذهن خلاق بشر شکل ميگيرد و در حوزه علوم ديني از ضرورتي انکار ناپذير برخوردار است. در چند دهه اخير، پژوهش و روشهاي آن، به ويژه در حوزه علوم انساني، بيشتر مورد توجه انديشمندان و پژوهشگران قرار گرفته است. اما نگاه کلان به پژوهش در حوزههاي مختلف علوم در جامعه اسلامي ايران، نشان ميدهد که اين فرهنگ برخلاف آموزش، گسترش چنداني نيافته است. ليکن فارغ از نقاط ضعف در اين زمينه، حرکت حوزههاي علميه خواهران، رو به رشد بوده و انتظار ميرود با سرمايهگذاري در مطالعات گروهي و تدبير در جهت ارائه اين تحقيقات به ساير محققين، اين رشد کامل گردد.


خلاقيت و نوآوري درپژوهش


مسأله خلاقيت در حوزههاي علميه خواهران، در ابعاد مختلف علمي-پژوهشي، ميتواند نمايان شود. شايد بتوان گفت: شايعترين آفت در عرصه پژوهشهاي حوزوي، موازي کاري و عدم عنايت لازم به خلاقيت و پردازش نظريه است. از جمله مؤلفههايي که ميبايست در اين راستا مورد توجه محققين و پژوهشگران عرصه دين قرار بگيرد، برخورداري از بينش و بصيرت است. نظام اجتهادي فقه اماميه،  همواره  امکان بيان آراء و نظرات مخالف و به عبارتي، تضارب آراء را داشته است؛ چرا که عامل اساسي پويايي و انعطافپذيري اسلام در مواجهه با تحولات و مسائل مستحدثه، همين تضارب آراء است.


آموزش و پژوهش در حوزه علميه


با تامل در نظام آموزش حوزههاي  علميه  خواهران در مييابيم که متأسفانه، گفتن، شنيدن و حفظ کردن، ارکان  يادگيري را تشکيل داده است. در نظام فعلي، رابطه استاد و شاگرد، رابطهاي صرفاً يک طرفه است. نظام حافظه محور، مانع بروز و ظهور خلاقيت است. به عبارت ديگر، بايد در فرايند تدريس، فرصتي ايجاد شود تا فراگيران، نحوه يادگيري را تمرين کنند. خوديادگيري، خودانديشي، خودباوري، اعتماد به نفس، خود ارزيابي، تفکر انتقادي و تفکر خلاق، نقطه عطف نگرش يادگيري بر اساس نظريه پژوهش محوري است.