نقش دین در حیات معقول آدمی
دین از دو رکن اساسی تشکیل میگردد: رکن اول: اعتقاد به وجود خداوند یکتا، نظاره و سلطة مطلقة او بر جهان هستی و دادگری مطلق او، وجودی که هیچ گونه هوا و تمایلی به آن راه ندارد و جامع همة صفات کمالیه است که جهان را بر مبنای حکمت بر دین خویش آفریده است و انسان را به وسیلة دو راهنمای بزرگ (عقل به عنوان حجت درونی و انبیاء و اوصیاء به عنوان حجت بیرونی) در مجرای حرکت تکاملی تا ورود به لقاء الله قرار داده است و اعتقاد به ابدیت که بدون آن، حیات و کل جهان هستی، معمایی لاینحل است. همة این اعتقادات، مستند به عقل سلیم و دریافت فطری بدون تقلید میباشد. رکن دوم: بر نامة حرکت به سوی هدف است که احکام و تکالیف نامیده میشود...
بر این اساس، میتوان به طور مجمل و خلاصه، علل لزوم و ضرورت دین را در زندگی انسان چنین فهرست نمود: 1- حیات معقول بدون پیروی از دین تحققپذیر نیست. 2- پاسخ نهایی اساسیترین سؤالات زندگی (من) کیستم؟ ازکجا آمدهام؟ با کیستم؟ به کجا میروم؟ برای چه آمدهام؟ جز با دین که میگوید «إنا لله و إنا إلیه راجعون» (بقره:156) امکانپذیر نیست. 3- اگر دنیا در زندگی انسانها ضرورتی نداشته باشد، هیچ فضیلت و ارزش قابل اثبات نخواهد بود. 4- بدون تکیه بر دین، هیچ کس و هیچ مکتبی توانایی پاسخ به مکتب اصالت قوه و قانونی بودن جریان تنازع در بقا را که میگوید زندگی فقط حق اقویاست، ندارد. 5- نادیده گرفتن دین در زندگی، باعث خاموش شدن احساس برین آدمی دربارة شکوه و عظمت جهان هستی است؛ احساسی که بدون استناد به مشیت و حکمت فوق، این جهان معنایی ندارد. 6- تفسیر نهایی و ریشهیابی زیباییهای محسوس و معقول بدون دین امکانپذیر نیست. 7- احساس ناب دربارة تکلیف برین توسط دین قوت یافته و با استناد به دین حفظ میشود. این تکلیف برین غیر از مقرراتی است که آدمی برای تأمین زندگی طبیعی خود و ایجاد نظم، بدان محتاج است. بدون این احساس ناب، بشر تا سرحدّ یک حیوان بیعقل و بیقلب تنزل میکند.
(فلسفة دین: 120-118)