ديدار اختصاصی هيات تحريريه محفل با آیت‌الله جوادی آملی

در هیات تحریریه تصمیم بر آن شد که درباره «ضرورت علوم عقلی برای حوزه های علمیه با حضرت آیت الله جوادی آملی مصاحبه‌ای انجام شود! پیگیریهای لازم انجام و مقرر شد در شهرستان دماوند پس از نماز ظهر و عصر خدمتشان برسیم. با مسئول هماهنگی برنامه‌های استاد، موضوع مصاحبه که رابطه فلسفه خواندن و اخلاقیات بود در میان گذاردیم و تقاضا کردیم موضوع را خدمت استاد نیز مطرح کند، وی با خنده‌ای معنادار پاسخ گفتند آقا متخصص این بحثهاست، لازم نیست! ما از طرح موضوع شرمنده شدیم. به هر حال روز معین شده به طرف شهرستان دماوند به راه افتادیم. به مسجدی که حضرت آیت‌الله دیدارها و جلسات و نماز جماعت برگزار می‌کند رسیدیم. حضرت استاد با قدمهای آرام به سمت مسجد در حرکت بودند. پیش از نماز دیداری با مسئولین و کارکنان شهرداری تهران داشتند! ایشان برای مسئولین و کارکنان شهرداری در مورد وجدان کاری و قیامت برای مسئولین شهرداری صحبت نمودند. بعد از نماز جماعت ظهر و عصر خدمتشان رسیدیم. ایشان کنار محراب نشستند و به پرسشهای ما گوش فرا دادند: يك جمله‌اي را علامه طباطبايي در وصف شهيد مطهري دارند كه بسیار قابل تامل است؛ ايشان با تقوا بود، تقوايي كه از فلسفه به دست آورده بود. مي‌خواستيم این عبارت را توضیح فرمایید. در واقع تاثير و ترويج علوم عقلي در حوزه هاي علميه بر اخلاقيات چيست؟ حضرت استاد سکوتی کردند و جواب دادند: -این بحث، بحث علمي است و اين ضرورت هم بحث علمي است. بحث علمي را نمي شود در اينجا مطرح نمود. موعظه که نیست. باز هم سکوتی کردند و سر خود را به زیر انداختند! ما باز اصرار کردیم تا جوابی از ایشان بشنویم! اما سکوت ایشان شاید بهترین جواب برای ما بود! ایشان اصرار داشتند بحث علمی در جایگاه خودش با مطالعه و دقت انجام شود. با این حال مشتاق بودیم توصیه‌هایی از ایشان به یادگار برای خوانندگان محفل بیاوریم لذا پرسیدیم: اتفاقا برخي مخالف فلسفه هستند به اين جهت كه فلسفه شبهه‌زايي مي‌‌كند و آن ايمان راسخ را از بين مي‌برد. وارد شدن به بحث هاي عقلي ايمان‌زدايي مي كند، اما مي‌بينيم كه علامه خلاف اين را مطرح مي كنند. و علامه جوادی پاسخ داد: - «كتاب منزلت عقل در هندسه معرفت ديني را مطالعه كنيد. ببينيد چقدر خواسته شما را برآورده مي كند. و جاهايي را كه مربوط به سوال است را بيان مي‌كند، كه آيا عقل در هندسه معرفت ديني جا دارد يا خير؟ و اگر جا دارد، جايش كجاست؟ اگر منزلت عقل در هندسه معرفت ديني بررسي شود، مشخص مي‌شود كه عقل در مقابل نقل است نه در مقابل وحي. هر دو چراغ و كاشف هستند. و باز مشخص مي شود كه ضرورت عقل كجاست. هم ضرورتش مشخص مي‌شود و هم جايگاهش. هم اينكه عقل در مقابل نقل است نه در مقابل وحي. آنها خيال مي‌كردند كه عقل در برابر وحي است، لذا مي‌گفتند اين مطلب عقلي است يا شرعي. خيلي‌ها هم اين تحليل را دارند. در حالي كه عقل يكي از منابع شرع است. اگر منابع معرفت شرع كه كتاب، سنت، عقل و اجماع باشند كه اجماع زير مجموعه سنت است، عقل يكي از كشف كننده‌هاي شرع است، در مقابل شرع نيست. لذا بايد گفته شود كه مطلب عقلي است يا نقلي نه اينكه عقلي يا شرعي. لذا اگر مطلبي به صورت عقلي ثابت شد، آن واجب مي‌شود. هم در مساله معرفت‌شناسي سهم تعيين كننده‌اي دارد و هم در مساله منجز و معذر. دراصول ما متاسفانه به جاي اينكه از عقل صحبت كند از علم صحبت كرده است. اگر نه كه اصول را عقل دارد اداره مي‌كند. اگر كسي در تمام مدت عمرش قرآن را نديده باشد،‌ منتهي مسلمان باشد و مي‌داند قرآني هست، اين مي‌تواند در اصول مجتهد مسلم باشد. چون هيچ مساله‌اي از مسائل اصول وابسته به قرآن نيست. دو آيه هست كه محققين براي حجيت خبر واحد مي‌آورند، كه اين حجيت نه به آيه نفر وابسته است و نه به آيه نباء. بنابر اين مهمترين علم حوزوي ما كه علم اصول است، هيچ وابسته به قرآن نيست، و همه را عقل اداره مي‌كند. اول تا آخر اصول را بررسي كنيد، از عقل بحث مي‌كند. بحث اوامر، نواهي، مطلق، مقيد... همه را عقل تاييد كرده و شارع هم رد نكرده است، پس حجت است. شما جلد اول كفايه را مشاهده كنيد. نه روايت است و نه آيه، همه را عقل مي‌گويد. البته عقل بايد برهاني باشد، نه عقل وابسته به خيال، عقل وابسته به خيال كه عقل نيست. شرايط استفاده از عقل را منطق مشخص كرده است». سخنان استاد معظم به پایان رسید و ایشان از جای برخاستند و خداحافظی نمودند. درکش آسان بود که ایشان بسیار خسته‌اند و بار سالها تحقیق و مطالعه و تدریس جسمشان را آزرده است. آن گونه که ایشان فرمودند عقل وقتی از وابستگی به خیال آزاد شود تازه عقل نامیده می‌شود. شاید جواب پرسشهای ما از همین نکته به دست می‌آید. مراوده با علوم عقلی موجب می‌شود عقل از شائبه‌های وهم و خیال تمحیص شود و این باب همه اخلاقیات است. آنکه ذهنی منطقی یافته دارد بی‌جهت به این و آن تهمت نمی‌زند و با عجله و بدون شنیدن دلایل و تامل کردن در آنها به رد و جرح این و آن نمی‌پردازد. ذهن در گیر با عقلیات صبور است حزم و دوراندیشی دارد دروغ و خلاف واقع را ناپسند می‌دارد و... خدا ما را به پیشرفت در اخلاقیات موفق بدارد.